شنبه, ۴ اسفند, ۱۴۰۳ / 22 February, 2025
نظریه پردازی یا اراده سیاسی

ما نسل دهه ۶۰ که با مباحث فکری پس از پیروزی انقلاب اسلامی آشناییم، دیدهایم و خواندهایم که به چه میزان متفکران حوزه دین در سه دهه اخیر تلاشهای نظریای را برای بهروز کردن اندیشه دینی انجام دادهاند. گفتوگوی این متفکران میان طیف نسبتاً گسترده خودشان و همچنین با عالمان سنتی دین یکی از پویاترین حوزههای اندیشه را در ایران بعد از انقلاب تشکیل میدهد. اواخر دهه گذشته که تلاش این متفکران در حوزه عمل سیاسی نیز وارد شد، این گفتوگو به متفکران مدنی نیز گسترش یافت.
اینک اما به نظر میرسد حاصل این همه تلاش در حوزه عمل چندان چشمگیر نبوده است و در زمینههای اجتماعی و سیاسی تغییرات مهمی دستکم از نظر حقوقی، به ویژه حقوق سیاسی، به وقوع نپیوسته است. مقایسه این تلاش گسترده نظری با تاثیر اندک، با دورهای که در آن مباحث دینی بیشتر بر عمل ناظر بود و برخاسته از اراده کنشگرانی که هدف اصلیشان حضور در صحنه سیاسی بود- یعنی دورانی که در اوایل دهه ۱۳۳۰ آغاز میشود، در اوایل دهه ۱۳۴۰ به اوج میرسد و با انقلاب ۵۷ به ثمر مینشیند- روشنگریهایی را به همراه دارد. در مقایسه با وجه غالب نظری مباحث دینی در سه دهه پس از انقلاب ۵۷، تلاشهای متفکران دینی در سه دهه قبل از انقلاب عمدتاً وجهی عملی دارد. در آن سالها، اندیشه در خدمت عمل است؛ عملی که خود نتیجه اراده سیاسی جمعهایی است که دور ماندن از سیاست را در شأن دین و دینداری خود نمیدانستند.
و حاصل کار نهفقط به این دلیل که نیروهای مذهبی توانستند در مدتزمانی کمتر از سه دهه به عنوان اولین نیروی سیاسی قد علم کنند بلکه به این دلیل که توانستند دین را با نیازهای جدید دوران حداقل در حوزه حقوق سیاسی همسو و هماهنگ سازند، یکی از نمونههای بارز این همسویی تغییر دیدگاه دینی است در زمینه حق رای زنان.
ماجرای اعطای حق رای زنان که میدانیم نه در مجلس بلکه به صورت مصوبه دولت همراه با لایحه انتخابات انجمنهای ایالتی و ولایتی مطرح شد یکی از این چالشهای عملی مهمی بود که حافظان سنتی دین را به عکسالعمل شدید واداشت. آیتالله گلپایگانی آن را «نگرانکننده» تشخیص دادند.
در آن زمان تعداد معدودی از زنان به لغو این مصوبه اعتراض کردند اما ۱۵ سال بعد بسیاری از زنانی که شاه میخواست به آنها حق رای بدهد در اعتراض به رژیم پهلوی به خیابانها آمدند و در صف مقدم مبارزه با شاه قرار گرفتند.
رژیم پهلوی سرنگون شد، نظام سلطنتی از کشور برچیده شد، اما موضوع حق رای زنان همچنان به عنوان پرسشی برای بخشی از حامیان سنتی دین باقی ماند؛ پرسشی که این حامیان در نامهای نگرانی خود را از وجود آن بهرغم پیروزی انقلاب اسلامی با رهبر فقید انقلاب در میان گذاشتند و پاسخ شنیدند که «همان طوری که حقوق مردان در اسلام مطرح است به حقوق زنها در اسلام بیشتر عنایت شده است. زنها حق دارند و این حقی است که از حقوق زنها در غرب بالاتر است. زنان ما حق رای دادن و حق انتخاب شدن دارند.» به عبارت دیگر آنچه در سال ۴۱ مورد مخالفت روحانیون قرار گرفت بعد از ۱۵ سال به عنوان حق مسلم زنان مسلمان به رسمیت شناخته شد.
جالب توجه اینکه این تغییر که به دلیل شمول آن بر بیش از نیمی از جمعیت بدون اغراق مهمترین تغییر در زمینه حقوق سیاسی شهروندی در ایران به شمار میآید نه در پی بحثهای نظری بیپایان در حوزههای فلسفی یا برخاسته از قرائتهای هرمنوتیک، فنومنولوژیک یا دیگر رویههای شناختشناسانه از دین که به واسطه به رسمیت شناختن واقعیتی بود از سوی کسانی که اراده سیاسی خویش را بر واقعبینی اجتماعی استوار کرده بودند. در تفسیر تغییراتی که در زمینه ارتباط دین و نیازهای سیاستورزی در فاصله سالهای ۱۳۲۷ تا ۱۳۵۷ به وجود آمد حرفهای بسیاری میتوان زد؛ حرفهایی که بخش مهمی از آنها را میتوان در خاطرات مبارزان مذهبی این دوران و تاریخنگاران این حوزه از اندیشه بازیافت. اما مقایسه این تغییرات را با تغییراتی که عملاً در سه دهه پس از انقلاب در همین زمینه، یعنی در زمینه الزامات سیاستورزی در جهان امروزی صورت گرفته است در جایی نمیتوان دید؛ مقایسهای که مسلماً آموزههای بسیاری را دربر خواهد داشت.
آنچه در اولین نگاه به این دو تجربه قابل شناسایی است، یکی رویارویی مستقیم کنشگران مذهبی دوران پیش از انقلاب است با واقعیت اجتماعی که از جمله سیاسی بودن و سیاسی اندیشیدن آنها نتیجه میشود؛ در مقایسه با برخورد غیرمستقیم و با واسطه اندیشمندان دینی پس از انقلاب که راههای کلامی و فلسفی را برای نیل به همسویی مرجح دانستند. نکته دوم اما در نوع ارتباط کنشگران و اندیشمندان دینی است با مراکز قدرت سیاسی. کنشگران پیش از انقلاب جایگاهی را برای خود در نظم سیاسی جدیدی که در حال شکل گرفتن بود، نمیدیدند. حال آنکه روشنفکران دینی پس از انقلاب پایی در درون و نگاهی به بیرون از نظم سیاسی موجود داشتند. از همین روست که برای حفظ موقعیت و منزلت خویش به زبان دوگانه و مبهمی روی آوردند که خواننده میتوانست آنها را هم به منزله نوشتههایی در پذیرش حقوق سیاسی موجود بخواند و هم از باب انتقاد به آن؛ زبان دوگانهای که مشکل میتوانست جلب توجه لازم را برای تغییر عملی بکند. تغییرات در رفتارهای شخصی و مدارای فردی دیده شد.
ثمینا رستگاری
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست