دوشنبه, ۱۵ بهمن, ۱۴۰۳ / 3 February, 2025
دین, تنها داروی شفابخش
● كاركردهای روانی دین چیست و روانشناسان، در این باره، چه میگویند؟
قبل از پاسخ به این سؤال باید این نكته را یادآوری نماییم كه برخی از علوم انسانی مثل روانشناسی دین، بحث صدق و كذب ادیان را وانهاده، رویكردی كاركردگرایانه در پیش گرفتهاند و در این میان، برخی كاركرد منفی برای آن قائلند و برخی دیگر، كاركردهای جاودان و جانشینناپذیری را معرفی مینمایند. برخی نیز ضمن تقدیر از خدمات گذشته دین، عمر آن را پایان یافته میدانند؛ ولی حقیقت آن است كه دین به خاطر هماهنگی با فطرت انسان، افزون بر سعادت اخروی، آرامش و رفاه دنیوی را نیز تأمین میكند. ما در این جا فقط به بررسی اجمالی آثار روانی دین در زندگی میپردازیم.
۱) دین، برآورده كننده میل به جاودانگی
قوه تفكر، قوه نیرومندی است كه در بشر به ودیعت نهاده شده است. انسان، به آسانی به ابدیت میاندیشد و با جهان دیگر، پیوند برقرار میكند. این قدرت فكری و تصوری، احساس و تمایل ابدیتخواهی را در انسان به وجود میآورد. پیدایش این تمایلات و خواستههای عظیم با ساختمان بدنی محدود و فانی او جور در نمیآید و این جاست كه یك عدم تعادل عجیب و نگرانكنندهای، میان آرزوها و استعداد جسمانی خود میبیند و تصور محرومیت از ابدیت، او را خرد میكند. بسیاری از تلاشهای بشری، برای جاوید ماندن نام و عنوان و یادگارها، مولود همین احساس و آرزوست. میدانیم كه لذت شهرت و افتخار نام و عنوان، فرع بقا و حیات خود انسان است و تنها چیزی كه این احساس و احتیاج را به صورت كامل و مطمئن، تأمین میكند، احساسات و عقاید دینی است.
ویكتور هوگو مینویسد: «به راستی اگر انسان این طور فكر كند كه معدوم است و بعد از این زندگی، نیستی مطلق است، دیگر اصلاً زندگی برای او ارزشی نخواهد داشت. آن چیزی كه زندگی را برای انسان، گوارا و لذتبخش میكند، كار او را مفرّح میسازد، به دل او حرارت و گرمی میدهد و افق دید او را خیلی وسیع میكند، همان چیزی است كه دین به انسان میدهد؛ یعنی اعتقاد به خلود و جهان ابدی و اعتقاد به این كه تو ای انسان! فانی نیستی؛ از این جهان، بزرگتری و این جهان، برای تو، آشیانی كوچك و موقتی است و فقط یك گهواره برای دوران كودكی توست و دوران پیش رو، دوران دیگری است».۱
ویل دورانت در تاریخ تمدن مینویسد: «ادیان، به زندگی مردم، شكوه و امید و به جهان، نظم و معنا بخشند ... برای ما، تصور این امر، دردناك است كه طبیعت با آن همه رنج توانفرسا، آدمی را با آن نیروی خِرَد، پرهیزكاری و اخلاصی كه به وی ارزانی داشته، تنها برای این آفریده است كه چون به اوج كمال خویش رسید، چراغ زندگی وی را به دم مرگ، خاموش سازد؛ زیرا ما مشتاق بقا و ابدیت هستیم».۲ وی، همچنین مینویسد: «علم، هر چند قدرت و نیرو به زندگی انسان بخشیده است، ولی نمیتواند همچون دین، اغراض و نیات جاودانه او را تأمین كند».۳
۲) نقش دین در كنترل غرائز
خطرات و انحرافاتی كه بشر را تهدید میكند، به قدمت عمر بشر است و اختصاصی به دوران جهل و غارنشینی او ندارد؛ بلكه این خطرات، در عصر دانش، اتم و فضا، بیشتر و عظیمتر شده است؛ زیرا منشأ انحرافات بشر، فقط جهل و نادانی نبوده است؛ بلكه از ناحیه غرائز و تمایلات كنترل نشده، مثل شهوت، غضب، افزونطلبی، لذتطلبی، تكبر، نفسپرستی و نفع پرستی است و شاهد آن، استكبار كشورهای پیشرفته جهان و استثمار ملتهای ضعیف است. علوم و فنون، ابزار دست این غرائز شده، دانشمندان، خادمان سیاستمداران و جباران گشتهاند.
علم، در خدمت اهداف بشر است؛ اما این كه اهداف چیست و چه باید باشد را دین تعیین میكند و به آن، جهت میبخشد؛ چون كار دین، تسلط بر غرائز و تمایلات حیوانی و تحریك غرائز عالی و انسانی اوست. داستایوفسكی مینویسد: «اگر خدا نباشد، همه چیز مباح میشود»؛۴ یعنی غیر از خدا، هیچ چیز دیگری كه واقعاً بتواند مانع انسان از انجام اعمال ضداخلاقی شود، وجود ندارد و هیچ یك از مكاتب اخلاقی غیردینی، در كار خود، موفق نبودهاند. اگر امروز، ظلم و اجحاف، تعدی به حقوق دیگران، بیعدالتی، فساد اخلاقی و دزدیها زیاد شده، به علت كمرنگ شدن دین و ایمان است كه دامنگیر جامعهها شده است؛ چون قوانین بشری، هر چقدر هم خوب و قوی باشند، باز هم از كنترل همه افراد عاجزند و تنها ایمان است كه در پنهان و آشكار، كنترل كننده بشر در مقابل جرائم و خلافكاریهاست. بنابراین، باورهای اعتقادی، به ویژه اعتقاد به خدا و معاد، ضامن اجرای ارزشها و هنجارهای دینیاند. افراد جامعه و حكومت، با دو روش، كنترل و نظارت میشوند؛ نظارت بیرونی از طریق احكام جزایی و انواع مجازاتها و نظارت درونی كه از طریق باورهای اعتقادی تحقق مییابد و این نوع نظارت، علاوه بر هزینه كم، تأثیر و نقش بیشتری دارد.
۳) تقویت صبر و بردباری و تسكین آلام روحی
زندگی مادی دنیا، آمیخته با از انواع دردها، رنجها، كاستیها و شِكوِههاست و تحمل چنین آلامی، برای انسان، دغدغه و مشكل ایجاد میكند. افزون بر این مشكل، مرگ و منتهی شدن زندگی موقت هر انسانی به مرگ و نیستی، اصول ارزشی و قابل احترامی چون ایثار و فداكاری را بیمعنا كرده است و انسان تنها در سایه دین میتواند در برابر این مشكلات، طاقت آورده، راه سعادت و كمال را بپوید.
بنابراین، نقش دین در بالا بردن تحمل مشكلات و گرفتاریها، چنان است كه ملكم همیلتون در این باره، میگوید: «دین، اساساً پاسخی به دشواریها و بیعدالتیهای زندگی است».۵ همچنین فروید، روانشناس برجسته جهان در مورد كاركرد دین در تسكین آلام روحی انسان، با اشاره به پاداش مؤمنان و عذاب مجرمان در سرای دیگر، مینویسد: «بدین ترتیب ملاحظه میشود كه دین، چه مایه زورمند و تسكین دهندهای ارائه میدهد. به این شكل است كه دشواریها، رنجها، محرومیّتها و نادادگریهای این جهان پرآشوب، قابل تحمّل میشود. مرگ، پایان همه چیز محسوب نمیشود؛ بلكه مرز یا پلی است میان دو جهان».۶
بنابراین، برای انسان دیندار، پیروزی و شكست، رفاه و تنگدستی و نیكبختی و بدبختی، همه پذیرفتنی است و بیآنكه انسان، دست از تلاش بردارد، به هر آن چه جانان میپسندد، دلخوش است. از نظر مؤمنان، تجارتی سودمندتر از این نیست كه آنان، بر ناگواریهای زودگذر دنیا، شكیب ورزند تا آسایش جهان ابدی را به دست آورند.
۴) معنا و نشاطبخشی به زندگی دنیایی
ویلیام جیمز، درباره زندگی مذهبی، چنین مینویسد: «زندگی، دارای مزه و طعمی میگردد كه گویی رحمت محض میشود و به شكل یك زندگی سرشار از نشاط شاعرانه و با سرور و بهجت دلیرانه درمیآید؛ یك اطمینان و آرامش باطنی، ایجاد میگردد كه آثار ظاهری آن، نیكویی و احسان بیدریغ است».۷ الكسیس كارل، دارنده جایزه نوبل میگوید: «معنای زندگی چیست؟ ما چرا در این جا هستیم؟ از كجا آمدهایم؟ در كجا هستیم؟ معنای مرگ چیست؟ كجا داریم میرویم؟ فلسفه، هرگز نتوانسته است به این گونه سؤالات، پاسخ قانع كنندهای بدهد. سقراط و افلاطون هم موفق نشدهاند به اضطراب بشری كه با آن روبهروست، جواب تسكینبخش بدهند. این فقط دین است كه راهحل جامعی برای این مسئله انسانی فراهم آورده است».۸ همچنین ژال فوراستیه میگوید: «غرب، كلید اصلی را گم كرده و برای باز كردن قفل این مسائل، كلیدی را كه به این قفل نمیخورد، مطرح میسازد و به كار میبرد. پاسخ پرسشهای «انسان كیست» و «زندگی چیست» را نه علم میدهد و نه فلسفه؛ بلكه دین میدهد».۹
۱. مجموعه آثار شهید مطهری، ج۳، ص۳۹۸.
۲. محمد حسن قدردان قراملكی، كاركرد دین در انسان و جامعه، قبسات، شماره ۲۸، تابستان ۱۳۸۲.
۳. همان.
۴. مرتضی مطهری، تعلیم و تربیت در اسلام، انتشارات صدرا، ۱۳۶۸، ص۱۰۰.
۵. محمود فتحعلی، مبانی اندیشه اسلامی، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی، ص ۶۸.
۶. كاركرد دین در انسان و جامعه.
۷. همان.
۸. همان.
۹. همان.
۱۰. همان.
۱۱. عبدالحسین خسروپناه، كلام جدید، چاپ اول: دفتر تبلیغات اسلامی قم، ۱۳۷۹.
۱۲. همان.
۱۳. كاركرد دین در انسان و جامعه.
۱۴. محمد كاویانی، مجله حوزه و دانشگاه، شماره ۱۳.
۱۵. همان.
۱۶. استادیار دانشكده روانشناسی و علوم تربیتی دانشگاه تهران.
۱۷. مطالعاتی در قلمرو مشترك دین و روانشناسی، حوزه و دانشگاه، ش ۲۹، زمستان ۸۰.
منبع:
سایت اندیشه قم
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست