دوشنبه, ۲۴ دی, ۱۴۰۳ / 13 January, 2025
مجله ویستا

بازار سید اسمال دانش و فناوری


بازار سید اسمال دانش و فناوری

سال گذشته تراشه کوچکی طراحی شد که با نصب آن روی پیشانی, می توانید نور و سرعت دور و برتان را به دلخواه تنظیم کنید مثلاً وقتی از کنار برج میلاد می گذرید و می بینید روشنایی بیش از اندازه اش چشم های تان را می زند, کافی است توی ذهن تان بگویید «کاش کمی ملایم تربود, خیابان را نمی بینم » و بلافاصله شعاع درخشان, پا پس می کشد تا برج مثل فانوس دریایی دم صبح, غرق در رخوتی خواب آلود شود به به از این شاعرانه تر نمی شود

سال گذشته تراشه کوچکی طراحی شد که با نصب آن روی پیشانی، می‌توانید نور و سرعت دور و برتان را به دلخواه تنظیم کنید؛ مثلاً وقتی از کنار برج میلاد می‌گذرید و می بینید روشنایی بیش از اندازه اش چشم های تان را می زند، کافی است توی ذهن تان بگویید: «کاش کمی ملایم تربود، خیابان را نمی بینم!» و بلافاصله شعاع درخشان، پا پس می کشد تا برج مثل فانوس دریایی دم صبح، غرق در رخوتی خواب آلود شود. به به از این شاعرانه تر نمی شود. می توانید به آبشار نیاگارا بگویید: «آرام تر، می خواهم بارش قطره‌های آب را به نرمی بال پروانه حس کنم!» مرز رؤیا و دانش، علم و افسانه دیگر به هم ریخته است.

سالی که گذشت، پرواز علم از این هم افسانه‌ای تر بود؛ مثلاً رونمایی از هواپیمای پوشیدنی! این هواپیما را می‌توانید تا کنید و توی کیف تان بگذارید و بعد از ظهر، وقتی از اداره به خانه برمی‌گردید، به جای آنکه بروید کنار خیابان و منتظر تاکسی بمانید، روی بارانی تان بپوشید و خودتان را از طبقه هفتم اداره بیندازید پائین و یک راست بنشینید توی بالکن خانه تان! کجایی ژول ورن که تخیل دارد کم می آورد در مقابل دانش ما.

دستاوردهای ژنتیکی در سالی که گذشت از این هم عجیب تر بود؛ از این به بعد می‌توانید به گلفروش محله بگویید «من گلایل مغز پسته ای با بوی توتون هافن هاف می خواهم یا رز شکلاتی با شمیم خاک باران خورده!» باور کنید، موضوع از این هم ساده تر است مثلاً می توانید به میوه فروش سر گذر بگویید برای تان دو جعبه سیب زمینی مکعبی کنار بگذارد یا هویج بنفش یا حتی سیب سرخ پر رنگی که شکل قلب باشد! ژنتیک سال گذشته زنبورهای عسل را مجبور کرد به جای کرم ابریشم، نخ ظریف برای لباس غواص ها و فضانوردان ببافند و کرم ها هم در کنار کارهای روزمره شان وسایل آرایشی درست کنند. اگر کار با همین سرعت پیش برود در سال های نه چندان دور می شود به غیر اخلاقی ترین شیوه تعدادی کارگر لاغر اندام و هم شکل، با دست های دراز و گردن های باریک برای پاک کردن اگزوز هواپیماهای غول پیکر، به لابراتوارهای ژنتیک سفارش داد یا کارگرانی کوتاه قد و چغر برای تعمیر ایستگاه های فضایی. اما آیا همه آنچه که بدان اشاره کردیم، علم است؟

ما دوست داریم علم را در دست بگیریم یا توی جیب مان بگذاریم و هر وقت که لازم شد، مثلاً توی یک میهمانی دوستانه علم را روی میز پرت کنیم و بگوییم«نگاه کنید، این علم است؛ هم عکس می گیرد، هم فیلمبرداری می‌کند، هم تلفن است، هم لپ تاپ و از همه این ها جالب تر اینکه این علم جدید، شارژ نمی خواهد، کافی است چند بار دور انگشت‌تان بچرخانیدش یا کمی نوشابه توی حلقش بریزید.» علم دارد جهان را به یک بازار سیداسمال بزرگ تبدیل می کند و آنچه که در این میانه غایب است، خود علم است. به قول بودریار: «این صحنه آرایی های دلفریب برای آن است که نبود آن را فراموش کرده باشیم.» علم جای دیگری است و بشر هنوز سرگرم و فریب خورده صحنه آرایی‌های فناوری است. فناوری، نه دانش.

آقا جان به ما چه مربوط که شتاب دهنده سرن بالاخره توانست انفجار بزرگ بیگ بنگ را بازسازی کند یا خیر، به ما چه ربطی دارد ماده تاریک پیدا شد یا نه، نظریه پردازهای علوم ارتباط چه می گویند یا استراتژی دنیای سوسیالیستی و کاپیتالیستی در تولید ابزارهای جدید چیست. ما گشت زدن در بازار سید اسمال دانش را دوست تر می داریم؛ آنجا موزائیک هایی پیدا خواهیم کرد که با گذر عابران در پیاده رو، روشنایی ویترین مغازه را تأمین می‌کنند، لپ تاپ هایی که مانیتوری شفاف دارند، طوری که وسایل روی میز از پشت آنها پیداست، رایانه ای که گریه بچه ها را ترجمه می‌کند، و روبات‌هایی که به فروشگاه می روند و به سفارش ما خرید می‌کنند، نرم افزاری که تلفن همراه‌مان را تبدیل می کند به یک مترجم جیبی و آت‌وآشغال هایی از این دست.

دنیای کاپیتالیستی می گوید: «مصرف بیشتر یعنی تولید بیشتر» این استراتژی به مخترع و تولید کننده اجازه نمی دهد برای شما قند شکنی بسازد که ۷۵سال شیرین از آن استفاده کنید اما همین قند شکن را طوری خواهد ساخت که به عنوان دکوری زیبا و بی بدیل روی تلویزیون بگذارید، دکوری که ۶ماه دیگر از مد خواهد افتاد؛ به فکر قند شکن جدیدی باشید، قند شکنی که به جای پاشنه کش هم می توانید از آن استفاده کنید. در مقابل استراتژی سوسیالیستی، گوشی تلفن همراهی برای شما طراحی خواهد کرد که به اندازه یک گوشت کوب درست و حسابی بزرگ و زمخت است این گوشی نه عکس می گیرد، نه بلوتوث دارد و نه هیچ چیز دیگری اما ۷۵ سال شیرین برایتان کار می کند. استراتژی سوسیالیستی می گوید وقتی تلفن برای حرف زدن است، چه معنی دارد آدم با آن کارهای دیگری بکند!

پس دانش جای دیگری است، جایی که آت و آشغال‌های بازار سیداسمال اجازه نمی دهند، نبودش را ببینیم، چیزهایی مثل روبات هایی که از مقواهای قابل بازیافت ساخته شده اند، دسته هایی که وزن ساک شما را نشان می‌دهند، شیشه هایی که احتیاج به شست و شو ندارند، چاپگرهایی که بدون جوهر کار می کنند، لپ تاپ های لمسی که تا ۱۲ ساعت نیاز به شارژ ندارند و... برای صحنه آرایی هر چه دلفریب تر در این آشفته بازار، گاه و بی گاه خبرهای به درد نخوری هم می شنویم که مثل دادزن های دم بازار تنها خیال ما را برانگیخته می کنند و دیگر هیچ، اما دانش همچنان که در ابزار- شما بخوانید فناوری- سید اسمال نیست، در کلام دادزن ها هم ننهفته است؛ یک زوج قوی انگلیسی بعد از دو سال زندگی مشترک در یک پارک عمومی، از هم طلاق گرفتند، دانشمندان هم عقل شان را روی هم گذاشته اند که ببینند چرا این اتفاق نادر برای پرنده رمانتیکی مثل قو افتاده. دانشمندان استرالیایی هم مشغول دستکاری ژنتیک گوسفندهای این کشورند تا بلکه کمتر آرغ بزنند. این دانشمندان می گویند، یکی از دلایل گرم شدن زمین آروغ گوسفندان است که گاز متان در جو رها می کند!

بهروز کسائیان