سه شنبه, ۲۳ بهمن, ۱۴۰۳ / 11 February, 2025
حسین عظیمی در آینهی موجهای پنجگانهی نظریههای توسعه
![حسین عظیمی در آینهی موجهای پنجگانهی نظریههای توسعه](/web/imgs/16/138/j7u4o1.gif)
در این یادداشت میخواهم چند فرضیهی مقدماتی را دربارهی مناسبات فکری حسین عظیمی با علم اقتصاد توسعه مطرح کنم. برای این منظور ابتدا میکوشم نوعی طبقهبندی در زمینهی مراحل اساسی نظریههای توسعهی اقتصادی ارائه کنم و سپس با تقریر چند فرضیه به ارزیابی جایگاه حسین عظیمی در مقام اقتصاددان کوشایی بپردازم که میکوشید از میراث اندیشهی اقتصاد توسعه در زمینهی مسائل اقتصاد ایران بهرهبرداری کند.
جریانهای اصلی نظریهپردازی در علم اقتصاد توسعه را از بدو پیدایش در سالیانِ بلافاصله بعد از جنگ جهانی دوم تا اولین سالهای سدهی بیستویکم میتوان در قالب پنج موج فکری طبقهبندی کرد. موج اول که در دهههای چهل و پنجاه میلادی شکل گرفت و در دههی شصت نیز بر اندیشهی توسعه غلبه داشت پیشگامان نظریهی اقتصاد توسعه را دربرمیگیرد که مالامال از خوشبینی درصدد شناسایی علل عقبافتادگی کشورهای توسعهنیافته بودند و هر یک بهنوبهیخود میخواستند چرخ توسعه را با یک حرکت قاطع راه بیاندازند، با یک استراتژی مناسب، با یک نظریهی جامع. از میان مهمترین نظریهپردازان در اولین موج میتوان به اقتصاددانانی چون پل روزنشتاینرودن، ویلیام آرتور لوئیس، گونار میردال، راگنار نرکس، تیبور سیتوفسکی، آلبرت هیرشمن، الکساندر گرشنکرون، جان کنت گالبرایت، رائول پربیش، هاروی لیبنشتاین، و والت ویتمن روستو اشاره کرد. این دسته از اقتصاددانان توسعه بهرغم تفاوتهای چشمگیری که در نوع استراتژی اقتصادی پیشنهادیشان با هم داشتند حداقل در دو زمینه با هم شبیه بودند. در دورهای به نظریهپردازی در زمینهی توسعهی اقتصادی مشغول بودند که زبان ریاضی هنوز به ساحت علم اقتصاد توسعهی نوپا وارد نشده بود و ازاینرو عمدتاً زبانی غیرریاضی را برای ادای مقصود پیشه میکردند. همچنین جملگی با توصیهی سیاستی اقتصاددانان نئوکلاسیک وقت که میگفتند برای حل معضلات توسعه فقط باید به دست نامرئی بازار تکیه کرد یکسره مخالف بودند و در عوض بر دست مرئی دولت تکیه میکردند. اما دههی هفتاد میلادی که رسید بر همگان آشکار شده بود که علم اقتصاد توسعه به روایتی که پیشگامان ارائهاش کرده بودند با شکست مواجه شده بود. اذعان میشد که اجرای استراتژیهای گوناگون اقتصادی در کشورهای جهان سوم حتی در مواردی که رشد چشمگیر اقتصادی به بار آورده بود بههیچوجه نتوانسته بود اژدهای عقبماندگی را بکشد. رشد اقتصادی البته به وقوع پیوسته بود اما توزیع درآمد رو به وخامت گذاشته بود. موج دوم نظریهپردازیها در این مقطع پدیدار شد.
موج دوم نظریهپردازی در دههی هفتاد میلادی متعاقبِ شکستِ الگوهای گوناگون توسعهی اقتصادی شکل گرفت که به مبارزه با فقر در چارچوب استراتژی تأمین نیازهای اساسی اهمیت بیشتری میداد تا رشد اقتصادی. از میان مهمترین نظریهپردازان در دومین موج میتوان به اقتصاددانانی چون آمارتیا سن، محبوبالحق، پل استریتن و آجیتا سینگ اشاره کرد. تکیهی نظریهپردازان دومین موج نیز بر دست مرئی دولت بود اما تأکیدشان بر نقش دولت از قضا در برههای هر چه پررنگتر شده بود که شکستهای نهاد دولت در اقتصاد هر چه عیانتر شده بود. وانگهی، چنین تأکیدی بر نقش دولت دقیقاً در زمانهای صورت میگرفت که اقتصادهای سرمایهداری به فاز جدیدی از معضل انباشت سرمایه وارد شده بودند و راه خروج از بنبست معضلهی انباشت سرمایه را از جمله در پروژهی عمیقاً سیاسی جهانیسازی سرمایه میجستند، راهی که در بستر کشورهای درحالتوسعه به شکلگیری سومین موج از نظزیهپردازیهای اقتصاد توسعه انجامید: موج اجماع واشنگتنی.
موج سوم نظریههای اقتصاد توسعه در دههی هشتاد با ظهور نولیبرالیسم توأم شد و گسترش سازوکار بازار را در چارچوب سیاستهای تعدیل ساختاری و اجماع واشنگتنی به چشم یگانه راه توسعهی اقتصادی نگریست. از میان مهمترین نظریهپردازان در سومین موج میتوان به اقتصاددانانی چون جان ویلیامسون، دیپاک لل و آنا کروگر اشاره کرد. زبان ریاضی بهویژه از این مقطع بود که بخشهای مهمی از علم اقتصاد توسعه را بیش از پیش فتح کرد. سومین موج از نظریههای اقتصاد توسعه بود که سیاستهای آزادسازی اقتصادی را به پروژهی اقتصادیِ غالب در کشورهای درحالتوسعه بدل کرد و گسترش مکانیسم بازار همچون شیوهای برای سازماندهیِ اقتصادِ جامعه را یگانه راه برونرفت از بحران اقتصادی و کارآمدترین شیوهی راهاندازی چرخهای توسعهی اقتصادی جلوه داد و نقش گستردهی نهاد غیربازاریِ دولت را اصلیترینِ مانع توسعهی اقتصادی. نتایج فاجعهبار چنین پروژهی کلانی در بعضی کشورهای آفریقایی و آسیایی و آمریکای لاتینی خیلی زودتر از آنچه منتقدان میگفتند جلوهگر شد.
تجدیدنظر در این زمینه از سوی اقتصاددانان لیبرال به شکلگیری موج چهارم نظریههای توسعهی اقتصادی در دههی نود انجامید که ذیل عنوان اجماع پساواشنگتنی شناخته میشود و دولت و بازار را دو نهاد مکمل میداند نه جانشین. از میان مهمترین نظریهپردازان در چهارمین موج میتوان به اقتصاددانانی چون جوزف استیگلیتز، پل کروگمن، داگلاس نورث، و دنی رودریک اشاره کرد. این موج از نظریهپردازان توسعهی اقتصادی نیز به طرزی وسیع از زبان و مدلهای ریاضی در نوشتههای توسعهای خویش بهره میبردهاند. این دسته از اقتصادانان توسعه غالباً اقتصاددانانی دوچهره بودهاند. یک چهرهشان در حقیقت چهرهی خادم نظریهی اقتصادی سنتی نئوکلاسیک بوده است، چهرهی دیگرشان اما چهرهی ناقد سیاستهای اقتصادی نولیبرالیستی، با همان اهداف ولی با ابزارهایی متفاوت. چهرهی ناقدشان هرچند منتقد سیاستهای بازارگرایانهی افراطی بوده است، باری، معارض نبوده، رادیکال نبوده، با خادمان وضع موجود فقط در ابزارها اختلافنظر داشته نه در هدفها. در سالهای اخیر غالباً جایزهی نوبل اقتصاد به چهرهی خادمشان تعلق گرفته است نه به چهرهی ناقدشان. طیف موافقان این دسته از نظریهپردازان در قلمرو اندیشهی اقتصادی از راستکیشان تا دگراندیشان را دربرمیگیرد، همچنانکه طیف مخالفانشان نیز، خصلتی بس شگفتآور. راستکیشان با نظریهپردازان چهارمین موج هم همدلاند و هم ناهمدل: همدلاند چون پروژهی فکری این دسته از نظریهپردازان در قلمرو نظریهی اقتصادی محض چیزی نیست مگر بسط برنامهی پژوهشی اقتصاد خرد نئوکلاسیک؛ و ناهمدلاند چرا که سیاستهای اقتصادی موردنظر این دسته از نظریهپردازان توسعه در عرصهی سیاستگذاری به واقع زمینههای تعویق سیاستهای آزادسازی اقتصادی را تمهید میکند و از آن بدتر این گناه نابخشودنی که ضرورت نهادهای غیربازاری چون دولت را بازگو میسازند. دگراندیشان نیز آرای اقتصادی این دسته از اقتصاددانان را همزمان هم نعمت میشمارند و هم نکبت: نعمت میشمارند چرا که کیست بهتر از اینان میان اقتصاددانان جریان غالب که عمق فاجعهی سیاستهای اقتصادی نولیبرال را در کشورهای اتحاد جماهیر شوروی سابق و اروپای شرقی و جنوب شرقی آسیا تبیین کند؛ و نکبت میشمارند چون مگر نه این که اینان نیز در تحلیل نهایی عمیقاً مدافع سرسخت بازار و مالکیت خصوصی هستند و دل در گروِ همان آرمانشهری دارند که با آدام اسمیت طراحی شد، با لئون والراس بیانی بهاصطلاح علمی پیدا کرد، و با کنت آرو و ژرار دبرو به خیالآباد فانتزی تمامعیار لیبرالیسم بدل گشت.
نه فقط مخالفت با چهارمین موج از نظریههای اقتصاد توسعه بلکه نگاه عمیقاً انتقادی به کل پروژهی توسعه از قضا به پنجمین موج از نظریهپردازیهای توسعه منجر شده است: اندیشهی پساتوسعه. موج پنجم نظریهپردازیها که عمدتاً از دههی نود بدین سو آغاز شده است اصولاً نوعی واکنش رادیکال به بنبست در نظریه و سیاستگذاری توسعه است که پروژهی توسعه را نوعی گفتمان قدرت میانگارد و نظریههای توسعه را با نگاهی پستمدرنیستی به تیغ نقد میکشد و درصدد است تا گفتمان خودمخرب توسعه را از سر راه بردارد. از میان مهمترین نظریهپردازان در پنجمین موج میتوان به محققان برجستهای چون جیمز فرگوسن، آرتورو اسکوبار، مجید رهنما، آشیش ناندی، و واندانا شیوا اشاره کرد. برنامهی پژوهشی این دسته از نظریهپردازان بهمراتب جدیتر از آن است که در چارچوب زبان ریاضی قرار گیرد. از جمله مهمترین برنامههای این نظریهپردازان عبارت است از مقابله با جهانیسازی سرمایه، همبستگی اقشار فرودست در سطوح محلی و ملی و بینالمللی، دفاع از جنبش ضدجنگ، دفاع از جنبش ضدنژادپرستی، دفاع از جنبش رهاییبخش زنان، دفاع از دموکراسی مشارکتی رادیکال، مقابله با کالاییشدن خدمات دولتی، و به طور کلی مخالفت بنیادی با نظام بازار.
حال با اتکا بر این تقسیمبندی از مراحل اساسی گسترش علم اقتصاد توسعه میتوان مناسبات حسین عظیمی با نظریهی توسعه را ذیل چهار فرضیهی ذیل مورد شناسایی قرار داد. اولاً، زبان و روششناسی و ایدئولوژی و تفکر اقتصادی حسین عظیمی از اولین موج نظریهپردازی توسعه در دهههای چهل تا شصت میلادی اخذ شده بود، از پیشگامان علم اقتصاد توسعه. ثانیاً، عظیمی عمدتاً با همین میراث فکری در زمینهی مسائل اقتصادی ایران به ارزیابی انتقادی سومین موج نظریههای توسعهی اقتصادی میپرداخت، یعنی انتقاد از اجماع واشنگتنی که متعلق به دههی هشتاد میلادی بدین سو بوده است. ثالثاً، گرچه سیاستهای اقتصادی موردنظر عظیمی در اقتصاد ایران با سیاستهای اقتصادی پیشنهادیِ نظریهپردازان سومین موج نظریههای اقتصاد توسعه (یعنی اجماع پساواشنگتنی) از جهات عدیدهای شباهت دارند اما نوشتهها و مصاحبهها و سخنرانیهای عظیمی بههیچوجه از اشراف او بر روششناسی و زبان مورد استفادهی موج اجماع پساواشنگتنی حکایت نمیکنند. سرانجام نیز این که عظیمی شاید به واسطهی بیاطلاعی کاملاً از بصیرتها و آوردههای ارزشمند پنجمین موج نظریهپردازی در علم اقتصاد توسعه غافل بود.
محمد مالجو
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست