سه شنبه, ۹ بهمن, ۱۴۰۳ / 28 January, 2025
شیخیه, بستر پیدایش بابیت و بهائیت
«شیخیه»، بستر پیدایش بابیت و بهائیت عز الدین رضانژاد شیخیه فرقه شیخیه، براساس تعالیم عالم شیعی، شیخ احمد احسائی، در نیمه اول قرن سیزدهم به وجود آمد . پیروان این فرقه مجموعا از مردم بصره، حله، كربلا، قطیف، بحرین و بعضی از شهرهای ایران بودند . (۱) اساس این مذهب، مبتنی بر تركیب «تعبیرات فلسفی قدیم» متاثر از آثار سهروردی با اخبار آل محمد صلی الله علیه و آله است . (۲) آموزههای ویژه بنیانگذار این فرقه، غیر از آن كه مایه انشعاب داخلی فرقه شد; زمینه ساز پیدایش دو فرقه منحرف «بابیت» و «بهائیت» نیز گردید . نام دیگر این گروه «كشفیه» است . كشفیه، كنایه از كشف و الهامی است كه رهبران این فرقه، برای خود قائل بودند . مدعی جانشینی شیخ، فردی به نام «سیدكاظم رشتی» بود . وی در خصوص نامگذاری شیخیه به «كشفیه» مینویسد: «خداوند سبحان، حجاب جهل و كوری دین را از بصیرتها و چشمهای ایشان برداشته و ظلمتشك و ریب را از قلوب و ضمایر آنها برطرف كرده است» . (۳)
این فرقه به «پایین سری» - در مقابل «بالاسری» - نیز نامیده شده است . علت نامگذاری آن ممنوع دانستن زیارت و اقامه نماز در بالاسر قبر امام معصوم علیه السلام است كه مخالفان، آنان را «پایین سری» میخواندند . شیخ احمد احسایی شناختشیخیه، با شناسایی «شیخ احمد» گره خورده است; چه این كه شیخیه، به او منسوباند و اساس تعالیم خود را، از او گرفتهاند . مشرب و سیره شیخ احمد، دامنه تاثیر او را به پس از حیاتش رسانده، و تحولاتی را در تاریخ امامیه - از قرن سیزده به بعد - به بار آورده است .
از این رو، دانستن شرح حال او (۴) و ذكر ویژگیهای علمی و عملی وی، ضرورت دارد . شیخ احمد، مشهور به «احسایی» ; فرزند زین الدین بن ابراهیم است كه در رجب ۱۱۶۶ به دنیا آمد و در ذیقعده سال ۱۲۴۱ به دیار باقی شتافت . وی را «عالم» ، «حكیم» و «فقیه» نامداری خواندهاند كه با اظهار بعضی از عقاید و برداشتهای فلسفی - عرفانی، مخالفت عدهای از فقیهان و متكلمان را برانگیخت تا جایی كه برخی به «كفر» او شهادت دادند . زادگاه شیخ احمد احسایی، روستای «مطیرفی» واقع در منطقه «احساء» در شرق عربستان است . به گفته احسایی، سابقه تشیع در نیاكان وی، به جد چهارم او «داغر» باز میگردد . «داغر» ، نخستین كس از خاندان او بود كه بادیهنشینی را رها كرد و در «مطیرفی» اقامت گزید . (۵) وی پس از مهاجرت، به تشیع گروید و نسل او همگی بر این مذهب بودند . دوران كودكی شیخ احمد احسایی، در ذكر وقایع دوران كودكیخود، از چند حادثه طبیعی و سیاسی یاد میكند كه در سرزمینشان رخ داده و او را سختبه اندیشه درناپایداری دنیا، وا داشته بود . (۶)
خاندان او، مانند دیگر مردم دیارشان، به سب دوری از شهر و نداشتن فردی عالم در میان خود، از معرفت احكام دین بیبهره بودند . او خود میگوید: «اهل منطقه ما به غفلت گرد هم میآمدند و به لهو و طرب سرگرم میشدند و من در عین خردسالی، به سیره آنان دلبستگی زیادی داشتم; تا آن كه خداوند خواست كه مرا از آن حالات رهایی بخشد» . (۷) دوران تحصیل و رؤیاهای احسایی روزی یكی از خویشاوندان شیخ احمد، نزد او از علم نحو نام برد و گفت: كسی كه «نحو» نداند، به معرفتشعر راه نمییابد . این سخن، شوق آموختن را در وی برانگیخت . پدرش از عزم او آگاه شده، وی را به روستای «قرین» در (یك فرسنگی زادگاهش) نزد یكی از خویشاوندان (به نام شیخ محمد بن شیخ محسن) فرستاد و احسایی، مقدمات ادبیات عرب را، از او فرا گرفت . شیخ احمد، از رؤیایی در ایام تحصیل خود یاد میكند كه در آن، شخصی تفسیر عمیقی از دو آیه قرآن به او ارائه كرده بود: «این رؤیا، مرا از دنیا و آن درسی كه میخواندم، رویگردان ساخت . از زبان هیچبزرگی كه به مجلس او میرفتم، نظیر سخنان آن مرد را نشنیده بودم و از آن پس تنها تنم، در میان مردم بود» . (۸)
این حالت، سرآغاز تحولی معنوی، در زندگی احسایی بود كه رؤیاهای الهام بخش دیگری را در پی آورد! او یك سلسله از این رؤیاها را برای فرزندش، بازگو كرده است: «پس از آن كه به دلالتیكی از رؤیاها، به عبادت و اندیشه بسیار پرداخته است، پاسخ مسائل خود را در خواب از ائمه اطهار علیهم السلام دریافت میداشته و در بیداری به درستی و مطابقت آن پاسخها با احادیث پی میبرده است» . (۹) گزارش احسایی، جنبههای بارزی از مشرب او را نشان میدهد كه نوعی گرایش به «باطن شریعت» و تاكید بر مرتبه «قدسی امام» است . همین گرایش، موجب برداشت ویژه او، نسبتبه بعضی از مفاهیم دینی گردیده، وی حتی پای استدلال را بست و بدون اقامه دلیل، ادعاهای خویش را نشر داد; چنان كه در هنگام مباحث علمی، هرگاه بر آرای وی ایرادی وارد میشد، میگفت: «در طریق من مكاشفه و شهود است نه برهان و استدلال . . .» . (۱۰) بدیهی است كه چنین طرز تلقی، خطرناك بوده و جایگاهی در ارائه نظریات علمی نخواهد داشت و چه بسا سر از شرك و كفر درآورد .
به عنوان مثال، حكیم متاله حاجی سبزواری در حواشی بحث «اصالت وجود» مینویسد: «از معاصران ما، برخی قواعد حكمت را قبول ندارند و به «اصالت وجود و ماهیت» قائل شدند و در بعضی از تالیفات آوردهاند: «وجود» ، منشا كارهای خیر و «ماهیت» ، منشا كارهای شر است و همه این آثار، اصیلاند . پس منشا صدور آنها، به طریق اولی اصیل خواهد بود; در حالی كه شر، عدم ملكه است و علهٔ العدم، عدم و ماهیت اعتباری را تولید میكند» . علامه حسن زاده آملی در تعلیقه بر این سخن، آورده است: «شیخ احمد احسایی كه قائل به اصالت وجود و ماهیت است و قواعد فلسفی را معتبر نمیداند، بدون آن كه متوجه باشد، در گرداب ثنویت افتاده است كه قائل به یزدان و اهریمن هستند و سهمی از توحید ندارند . . .» . (۱۱) سفرهای گوناگون و پیدرپی احسایی، در پی شیوع بیماری طاعون، در عراق، به وطنش (احساء) بازگشت و پس از اقامتی چهار ساله، در سال ۱۲۱۲ ه . ق رهسپار عتبات شد . در بازگشت، بعد از مدتی اقامت در بصره، به «ذورق» در نزدیكی بصره رفت و تا سال ۱۲۱۶ ه . ق در آن جا ماند . پس از آن نیز تا ۱۲۲۱ ه . ق چندین بار به طور موقت در بصره و روستاهای اطراف آن اقامت داشت . در این سال به عتبات رفت و از آنجا عازم زیارت مشهد رضوی شد و بین راه، در یزد توقفی كرد .
اهل یزد، از او استقبال گرمی به عمل آوردند و وی به اصرار ایشان، پس از بازگشت از مشهد، در یزد مقیم شد . (۱۲) در این زمان كه آوازه احسایی در ایران پیچیده بود، فتحعلی شاه قاجار، (۱۳) باب نامه نگاری را با او گشود و از وی برای ملاقات در تهران، دعوت به عمل آورد . (۱۴) احسایی برای آن كه دعوت شاه را نپذیرد، بهانه میآورد تا آن كه شاه در نامهای دیگر، بدو نوشت كه آمدنش به یزد با قشون بسیار، تهدیدی برای ارزاق مردم آن جا خواهد بود و بار دیگر خواستار آمدن احسایی به تهران شد . وی بالاخره به تهران رفت ولی اصرار شاه را مبنی بر مقیم شدن در تهران نپذیرفت و در سال ۱۲۲۳ ه . ق به همراه خانوادهاش به یزد بازگشت .
احسایی در سال ۱۲۲۹ ه . ق در راه زیارت عتبات، به كرمانشاه وارد شد و با استقبال مردم و شاهزاده محمد علی میرزای دولتشاه (حاكم كرمانشاه) روبهرو گشت . حاكم اصرار به ملاقات وی، در كرمانشاه داشت و با تعهدی كه در مورد تدارك سفر هر ساله او به عتبات داد، وی را به اقامت راضی كرد . این اقامت در كرمانشاه - به جز سفری دو ساله به حج و عتبات - حدود ده سال به طول كشید . سپس به مشهد، یزد، اصفهان و كرمانشاه رفت و پس از یك سال اقامت در كرمانشاه، رهسپار عتبات شد و چندی بعد آن جا را نیز به عزم مكه ترك كرد; اما در دو منزلی مدینه، درگذشت و در قبرستان بقیع، دفن گردید . (۱۵) مقام علمی و اجازه روایت شیخ احمد تا بیستسالگی در «احساء» علوم دینی متداول را فرا گرفت; اما جز درس آغازین او، از زندگی تحصیلی وی چیزی در دسترس نیست، لذا برخی بر این عقیدهاند: وی در مراحل بعد، استاد خاصی نداشت و استفادههای او، از مجالس درس عالمان، تحصیل به معنای متعارف نبود . به ویژه آن كه او در جایی از آثارش، به كسی به عنوان استاد، استناد نكرده است . (۱۶) البته مهاجرت او به كربلا و نجف و حضور در درس استادان بزرگ و كسب اجازه روایت، نشانگر حضور تحصیلی او است; گرچه مدت آن كم بوده است .
احسایی در سال ۱۱۸۶ ه . ق ، مقارن با آشوبهای ناشی از حملات عبدالعزیز حاكم سعودی به «احساء» ، به كربلا و نجف مهاجرت كرد و در درس عالمانی چون سیدمهدی بحرالعلوم و آقامحمدباقر وحید بهبهانی، حضور یافت و مورد توجه آنان قرار گرفت . وی در مدمت اقامت در عتبات، اجازههای متعدد روایی، از مشاهیر عالمان دریافت كرد . حسین علی محفوظ مجموعهای از این اجازهها را - كه حاوی آگاهیهای سودمند رجالی است - جداگانه انتشار داده است . یكی از كسانی كه به احسایی، اجازه روایت داده است، شیخجعفر كاشفالغطا است . او براساس دو اثری كه از احسایی، در فقه وعقاید دیده بود، مقام علمی وی را در اجازهاش ستوده است . (۱۷) دیگر مشایخ اجازه احسایی عبارت اند از: سیدمهدی بحرالعلوم، میرزا محمدمهدی شهرستانی، آقا سید علی طباطبایی (معروف به صاحب ریاض)، شیخ احمد بحرانیدهستانی، شیخ موسی فرزند شیخ جعفر كاشف الغطاء، شیخ حسین آل عصفور و برادر او شیخ احمد . (۱۸) از آثار به جای مانده احسایی، برمیآید كه وی علاوه بر فقه و دیگر علوم دینی متداول، در فلسفه تبحر داشته و به دانشهای گوناگون، مانند ریاضیات، طبیعیات قدیم و علوم غریبه، (علم حروف، اعداد و طلسمات) نیز آگاه بوده است . تعابیری كه مشایخ اجازهاش، درباره او به كار بردهاند، از دانش گسترده وی در فقه و حدیث، حكایت میكند .
نویسنده : عز الدین رضانژاد
پینوشتها:
۱. ر . ك: معجم الفرق الاسلامیه، شریف یحیی الامین، ص ۱۴۹ .
۲. فرهنگ فرقههای اسلامی، دكتر محمد جواد مشكور، با مقدمه و توضیحات، كاظم مدیرشانهچی، ص ۲۶۶ .
۳. دلیل المتحیرین، سیدكاظم رشتی، ص ۱۰- ۱۱ .
۴. منابع عمده شرح حال شیخ احمد احسایی عبارت است از:
الف) رسالهای كوتاه كه وی به درخواست فرزند بزرگش محمد تقی نگاشته و در آن از سالهای نخست زندگی و احوال درونی خود گفته است.
ب) اثری است از فرزندش شیخ عبدالله. بخشهایی از كتاب «دلیل المتحیرین» شاگرد و مدعی جانشینی او سید كاظم رشتی كه حاوی مطالبی است افزون بر دو ماخذ پیشین. در این گفتار، بخشهایی از مقاله آقای زینالعابدین ابراهیمی كه در دائرهٔ المعارف بزرگ اسلامی ذیل احسایی با استناد به مدارك و منابع مذكور آمده، استفاده شده است، چنان كه مصادر دیگر هم مورد توجه قرار گرفت.
۵. میان «داغر» و پدرش رمضان، نزاعی درگرفت و «داغر» منطقه زندگی پدر را ترك گفت و در مطیرفی (یكی از روستاهای احساء) سكونت گزید. اجداد شیخ احمد، تا داغر چنین است: احمد بن زین الدین بن ابراهیم بن صقر بن ابراهیم بن داغر . ر. ك: شیخیگری بابیگری از نظر فلسفه، تاریخ و اجتماع، مرتضی مدرس چهاردهی، ص ۷.
۶. ر. ك: شرح احوال شیخ احمد احسایی، عبدالله احسایی، ترجمه محمد طاهر كرمانی، كرمان، سال ۱۳۸۷ ه ق، ص ۱۳۳- ۱۳۴.
۷. همان، ص ۱۳۴.
۸. همان، ص ۱۳۴- ۱۳۶.
۹. همان، ص ۱۳۹- ۱۴۱.
۱۰. ر. ك: قصص العلماء، تنكابنی، ص ۳۵.
۱۱. ر. ك: شرح منظومه سبزواری، ج ۲، ص ۶۵.
۱۲. شرح احوال شیخ احمد احسایی، همان، ص ۱۹- ۲۳.
۱۳. وی از سال ۱۲۱۲ تا ۱۲۵۰ ه ق سلطنت كرد.
۱۴. برای متن یكی از نامهها ر. ك: فهرست كتاب مشایخ عظام، همان، ص ۱۶۶.
۱۵. شرح احوال شیخ احمد احسایی، همان، ص ۲۶- ۴۰.
۱۶. دائرهٔ المعارف بزرگ اسلامی، ج ۶، ص ۶۶۲.
۱۷. همان، ص ۶۶۳ به نقل از: اجازات الشیخ احمد الاحسایی، حسین علی محفوظ، صص ۳۷- ۴۰، نجف، ۱۳۹۰ ق/۱۹۷۱ م.
۱۸. همان، به نقل از: انوار البدرین، علی بحرانی، به كوشش محمد علی طبسی، نجف، ۱۳۷۷ ه ق، ص ۴۰۶- ۴۰۷; «چند اجازه» ، احمد احسایی، ص ۱ و ۲، ۷; دلیل المتحیرین، سید كاظم رشتی، صص ۵۱- ۵۵.
۱۹. ر. ك: فهرست كتب مشایخ عظام، ابوالقاسم ابراهیمی، كرمان، چاپخانه سعادت، ص ۱۱۵ و....
۲۰. ر. ك: «اللمعات» ، حسن گوهر، صص ۳۹- ۴۰.
۲۱. انوار البدرین، همان، ص ۴۰۷.
۲۲. لباب الالقاب، حبیب الله شریف كاشانی، ص ۵۴، تهران، ۱۳۷۸ ه ق.
۲۳. ر. ك: الذریعهٔ، ج ۱۱، ص ۱۸.
۲۴. فهرست تصانیف شیخ احمد الاحسایی، ریاض طاهر، ج ۱، ص ۲۹، كربلا، مكتبهٔ الحائری العامهٔ.
۲۵. مقدمه بر شرح الزیارهٔ، عبدالرضا ابراهیمی، ص ۲۴.
۲۶. چند اجازه، همان، ص ۱ و ۶.
۲۷. الذریعه، ج ۱، ص ۱۴۱; كشف الحجب و الاستار، اعجاز حسین كنتوری، ص ۲۰، كلكته، ۱۳۳۰ ه ق.
۲۸. ر. ك: رسالهٔ فی ترجمهٔ الشیخ علی نقی الاحسائی، علی حائری اسكویی، (همراه عقیدهٔ الشیعه)، صص ۹۵- ۹۶، كربلا، ۱۳۸۴ ه ق.
۲۹. ر. ك: فهرست كتب مشایخ عظام، همان، ص ۱۴۱.
۳۰. قصص العلماء، صص ۳۰- ۶۶.
۳۱. همان، ص ۴۴.
۳۲. اعیان الشیعه، ج ۲، ص ۵۹۰.
۳۳. ر. ك: شرح الزیارهٔ الجامعهٔ الكبیرهٔ، ج ۳، صص ۲۱۷- ۲۱۹.
۳۴. ر. ك: شرح الزیارهٔ الجامعهٔ الكبیرهٔ، ج ۳، صص ۶۵، ۲۹۶- ۲۹۸; ج ۴، ص ۴۷ و ۴۸، ۷۸- ۸۰; مجموعهٔ الرسائل، ص ۳۲۳.
۳۵. همان. ۳۶. قصص العلماء، ص ۵۵.
۳۷. همان، ص ۴۸.
۳۸. همان، صص ۴۸- ۵۰.
۳۹. شرح العرشیهٔ، ص ۳۲۴.
۴۰. برای توضیح بیشتر این قصه ر. ك: قصص العلماء، ص ۵۰.
۴۱. تاج العروس من جواهر القاموس، محمد مرتضی زبیدی، ج ۵، ص ۷۱.
۴۲. نجم (۵۳)، آیه ۳ و ۴.
۴۳. ر. ك: بحارالانوار، ج ۲۵، ص ۳۱۲; ج ۳، ص ۳۴۴; ج ۱۰۱، ص۳۴۲.
۴۴. ر. ك: همان، صص ۳۲۶- ۳۵۰.
۴۵. ر. ك: همان، صص ۳۴۷- ۳۵۰.
۴۶. ر. ك: همان، ص ۲۷۳، ۲۲۸، ۳۳۷; ج ۴۴، ص ۲۷۱.
۴۷. همان، ج ۱۰۲، ص ۱۰۳.
۴۸. مصفنات الشیخ المفید، تصحیح الاعتقاد، ج ۵، صص ۱۳۳- ۱۳۴.
۴۹. الاعتقادات، ص ۹۷.
۵۰. ر. ك: المقالات و الفرق، سعد بن عبدالله اشعری قمی، صص ۶۰- ۶۱; مقالات الاسلامیین، ابوالحسن علی بن اسماعیل اشعری، ص ۱۴.
۵۱. ر. ك: المقالات و الفرق، همان، ص ۹۲; فرق الشیعه، نوبختی، ص ۹۳; و نیز كاربرد «مقصر» و «تقصیر» نسبتبه عدهای از محدثان، ر. ك: بحارالانوار، ج ۲۵، صص ۳۴۵- ۳۴۶.
۵۲. بحارالانوار، ج ۲۵، ص ۳۰۱.
۵۳. همان، صص ۲۷۶- ۲۷۷.
۵۴. همان، ص ۳۲۸.
۵۵. همان، ص ۳۲۹.
۵۶. حشر (۵۹)، آیه ۷.
۵۷. همان، ص ۳۲۸.
۵۸. خوانندگان گرامی را به مطالعه كتاب تحقیقی «غالیان یا كاوشی در جریانها و برآیندها» نوشته نعمت الله صفری فروشانی، توصیه میكنیم. چنان كه ما در برخی مباحث از فصل دوم و سوم آن بهره گرفتیم.
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست