چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا

موسیقی ایرانی دریایی از ملودی های بکر


موسیقی ایرانی دریایی از ملودی های بکر

گفت وگو با سیدعبدالحسین مختاباد

سیدعبدالحسین مختاباد که چند سالی بود، جز در جشنواره موسیقی فجر اجرایی عمومی تر نداشت، این بار در کاخ سعدآباد با دو گروه متفاوت به صحنه رفت تا برخی قطعات تازه و گذشته خود را اجرا کند. این کنسرت از آن جهت اهمیت داشت که اجراهای گذشته وی عمدتاً به تکرار برخی کارهای معروفش منحصر بود، اما وی در این اجرا سعی کرد برخی از کارهای تازه خود را آهنگسازی و اجرا کند و تفاوت اصلی این اجرا همانا تجربه های تازه وی در آهنگسازی بود که به گفته خودش و البته برخی از اهالی موسیقی از رویکرد متفاوتش به موسیقی خبر می دهد؛ کارهایی که بخشی از آن به تازگی در آلبوم ماه مجلس وی انتشار عمومی یافته است و بخشی دیگر در آلبوم بهشت من انتشار یافته بود و البته بخش هایی هنوز در کاستی منتشر نشده اند. مختاباد در این اجرا از سامان احتشامی به عنوان تنظیم کننده و آهنگساز مدد گرفت که پیش از این نیز در آلبوم قبلی و نیز برخی از قطعات آلبوم تازه اش، تنظیم برخی قطعات را بر عهده داشت. با وی درباره این اجرا و برخی مسائل دیگر موسیقی گفت و گویی کرده ایم که می خوانید.

▪ آقای مختاباد چرا یک شب اجرا کردید؟

از ابتدا قرار بود که اجرای گروه ما در روزهای ۱۶ و۱۷ شهریور باشد و برنامه ریزی هم برای این دو روز صورت گرفته بود اما در میانه های کار وقتی با دست اندرکاران ارشاد برای مجوز کنسرت صحبت شد، گفتند که به دلیل واقعه ۱۷ شهریور سال ۵۷ و کشتاری که در میدان ژاله رخ داد در این روز نمی توان کنسرت داد که به ناچار پذیرفتیم یک روز کنسرت بدهیم.

-از جمله انتقاداتی که به کنسرت شما در کاخ سعدآباد وارد است، همانا چینش صحنه یی و نحوه نورپردازی کار بوده است، شما خودتان در این زمینه چه نظری دارید؟

من هم این انتقاد را می پذیرم و فکر می کنم نورپردازی که تهیه کننده و مجری برنامه برای این کار در نظر گرفته بود، با فضا و آهنگ هایی که ما اجرا کردیم سنخیتی نداشت، به این معنا که این نورپردازی و بازی با نور و به قولی رقص نور، بیشتر متناسب با کنسرت های موسیقی پاپ است که در آن نوازندگان و خواننده یا خوانندگان، در روی صحنه تحرک دارند. برای موسیقی سنتی یا ارکسترال به گمان من نور باید ساکن باشد و در نهایت از رنگ های مختلف استفاده شود. البته بعد از کنسرت که با تهیه کننده و حامی این کنسرت، آقای یزدانیان، صحبت کردیم، ایشان نیز معتقد بودند که باید در این بخش تجدید نظری صورت بگیرد.

▪ خودتان به این جمع بندی رسیدید که کنسرت را در دو بخش ارکسترال و سنتی ارائه بدهید؟

بله، من معتقدم که موسیقی ایرانی این ظرفیت را دارد که با گروه هایی با سازبندی های مختلف اجرا شود. البته در بخش ارکسترال هم ما از سازهای سنتی استفاده کردیم، تقریباً همان الگو و سازبندی را به کار بردیم که چندین دهه متداول است و هم اینک هم ارکستر ملی به رهبری استاد فخرالدینی از این نوع سازبندی در کار خود بهره می برد.

▪ از وجود ظرفیت در موسیقی ایرانی سخن گفته اید، در حالی که برخی از اهالی موسیقی و به خصوص آنهایی که در حوزه های دیگری غیر از موسیقی سنتی فعالیت می کنند، معتقدند که ظرفیت های این موسیقی به پایان رسیده و این موسیقی به بن بست رسیده است؟

من برای آنهایی که چنین نظری دارند احترام قائلم، اما طبیعی است که برای آن اعتباری قائل نباشم چون حداقل از زمانی که خودم را شناختم، در حال گوش سپردن به موسیقی ایرانی در انواع مختلف آن هستم. این که می گویم موسیقی ایرانی ظرفیت دارد، از سر تعارف نیست. من کمتر موسیقی یی را در دنیا دیدم که غنای ملودیک آن به قدر و اندازه موسیقی ایرانی باشد. این را از آن جهت می گویم که ملودی جوهر و گوهر موسیقی است و خوشبختانه در موسیقی ایرانی، در انواع مختلف آن، به خصوص موسیقی نواحی ایران، ملودی هایی پیدا می کنید که گذر تاریخ و تمدن به خوبی صیقل شان داده و در اوج پختگی و پروردگی اند.

▪ می توانید در این زمینه مثالی هم بزنید که هنوز اهالی موسیقی از این ظرفیت ها استفاده نکرده باشند؟

فراوان. در موسیقی محلی که این بستر فراوان و کثیر است و سفره یی گسترده را می ماند و اقیانوسی را که هر گوشه آن را بنگری موج تا موج ایده و ملودی و فرم قرار دارد. اگر به موسیقی سیستان و بلوچستان که از جمله بکرترین انواع موسیقی ماست دقت کنید این سخن بنده را تایید می کنید.

یا حتی در موسیقی سنتی و ردیفی خود ما برخی از استادان نامدار ردیف و نوازندگان شاخص، کارها و آثاری از خود به جای نهاده اند که دقت و تعمق در آنها نشان می دهد که اگرچه این اجرا ها با سازی تنها نواخته شده، اما پر از فرم و انرژی و حرکت است. شما کارهای استاد کسایی را بنگرید که با چه ظرافت هنری ساخته و پرداخته شده اند. یا اگر در کارهای مرحوم علی اکبر خان شهنازی دقت کنید هم این ویژگی ها را می بینید.

موزیسینی که به اعتقاد من سال ها از هم قرانان خود جلوتر بود و توانست ابداعی در تارنوازی به وجود آورد و برخی از تصانیف یا قطعاتی که وی ساخت، انصافاً به لحاظ فرمی در استانداردهای جهانی قرار دارد. متاسفانه فضا به گونه یی شده است که ما در استفاده از این گنجینه ها کمتر انرژی و وقت می نهیم.

▪ برگردیم به کنسرتی که برگزار کردید. اشعاری که از شما، به خصوص در بخش آوازی شنیدیم کمتر تکراری بود. شما در انتخاب این اشعار چه می کنید؟

یکی از مهمترین وظایف یک خواننده آواز سنتی، انتخاب شعر است و به نظر من این بخش از کار بسیار دشوار است، به خصوص که شما بخواهید شعری را انتخاب کنید که پیش از این کمتر خواننده یی به سراغ آن رفته است. غور و تفحص در دواوین شعرا یکی از مشغله های روزمره من است. به این معنا که با دیوان های شعرای معروف مدام سر و کار دارم و به دنبال شعرهای مناسب اوضاع و حال می گردم، اما از دیوان شعرای کمتر مشهور هم غفلت نمی کنم.

اگر حافظ و سعدی و مولوی را در رده اول شعرا قرار دهیم که بیشترین استفاده از شعر این بزرگان در موسیقی صورت گرفته و می گیرد، در رده دوم شعرایی چون عطار نیشابوری، صائب تبریزی، بیدل دهلوی، نظامی گنجوی و... قرار دارند که سرکشی به دیوان های این بزرگان هم از جمله وظایف من به عنوان خواننده آواز است. در میان معاصران هم دیوان اشعار استاد سایه و نیز استاد شفیعی کدکنی را مدام تورق می کنم.

ضمن آنکه از اشعار دیگر شاعران با سبک شعری نو یا کهن هم غفلت نمی کنم. از سوی دیگر اخبار نشر و تازه های کتاب و ترجمه و تالیف و تفسیر این حوزه را هم دنبال می کنم و البته برادری هم دارم که علاوه بر آشنایی با موسیقی روزنامه نگار متخصص این حوزه، یعنی کتاب و نشر هم هست، که به من اطلاع می دهد که چه آثار تازه یی در تفسیر شعر شعرای کهن به بازار کتاب راه یافته است یا اینکه اگر تصحیح تازه یی از کتاب شعری انتشار یافته باشد، من در اولین فرصت خبردار شده و آن را تهیه می کنم.

برای نمونه الان دکتر شفیعی کدکنی بر روی مجموعه آثار شیخ عطار کارهای تازه یی صورت داده اند که دو کتاب از این مجموعه منتشر شده و آنگونه که شنیدم، بقیه آثار عطار هم به همت ایشان تصحیحی انتقادی شده و عنقریب منتشر می شوند و طبیعی است که من این آثار را تهیه و مطالعه می کنم.

▪ صدای شما در بخش آوازی پخته تر از گذشته شده است و حتی بخش هایی را که در اوج می خواندید، در مقایسه با گذشته با بخش بم صدای شما که به اعتقاد بسیاری از شنوندگان، گل صدای شما است، همخوانی و تناسب بهتری یافته است، خودتان این نکته را متوجه شده اید؟

از جمله وظایف اصلی هر خواننده یی شنیدن صدای خودش است. این کار در مراحل اولیه و ابتدایی از طریق ضبط کردن صدا و بازشنوایی آن انجام می شود، اما در مراحل بعدی خواننده خود می تواند تمامی دقایق صدای خود را بشنود، یعنی دارای گوشی است که به اصطلاح ما آوازخوانان از آن به عنوان گوش سوم یاد می شود.

▪ یعنی چه؟

یعنی اینکه اگر شمای شنونده عادی صدای خود را ضبط کرده و بشنوید، متوجه می شوید که با آنچه فکر می کردید، این صدا متفاوت است. در واقع شما با گوش عادی خود همان طرز تلقی را از کیفیت و اوج و فرود صدای خود ندارید که یک شنونده عادی از صدای شما دارد. در حالی که یک خواننده حرفه یی صدای خود را طوری می شنود که انگار شخص دیگری غیر از خودش می شنود، یعنی صدای واقعی و این گونه است که به تحولات صدای خود به راحتی پی می برد و اگر در زمینه صداسازی هم دانشی داشته باشد، می تواند ارتقای صدای خود را تشخیص دهد.

من در این ایامی که در لندن تحصیل می کردم، به تجربه های تازه یی در تمرینات صداسازی در آواز ایرانی رسیده ام که امیدوارم آنها را مکتوب کرده و منتشر کنم. نکته دیگر هم می تواند در تغییر و رشد صدا موثر باشد و آن افزایش سن است. به هرحال من الان در میانسالی قرار دارم و صدای یک خواننده میانسال با صدای ده سال قبلش تفاوت دارد و پخته تر شده است.

مریم جباری