پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024


مجله ویستا

فرصتی برای صلح


فرصتی برای صلح

متن پیش رو , ترجمه سخنرانی مارتین لوترکینگ فعال جامعه مدنی آمریکا در هنگام دریافت جایزه صلح نوبل است این کار در ضمیمه روزنامه اعتماد به تاریخ ۲۱ دی ماه ۸۸ ص ۱۲ به چاپ رسیده است

● سخنرانی مارتین لوترکینگ در هنگام دریافت جایزه صلح نوبل ، ۱۰ دسامبر ۱۹۶۴ ، اسلو ، نروژ

اعلیحضرت ، عالی مقام سلطنتی ، آقای رییس ، عالیجنابان ، خانم ها و آقایان؛

من در زمانی جایزه صلح نوبل را دریافت می کنم که ۲۲ میلیون سیاه در ایالات متحده ، درگیر نبردی خلاق برای پایان بخشیدن به شب طولانی نابرابری نژادی هستند . من این جایزه را از طرف جنبش مدنی می پذیرم که با اراده و کوچک شماری تحسین برانگیز خطر ، به پیش می راند تا حکومتی آزاد و عادلانه برپا کند .

من متاسفم که همین دیروز در بیرمنگام ایالت آلاباما ، هنگامی که فرزندان ما برای برادری فریاد سر داده بودند ، با شلنگ های آتش نشانی ، سگ های خشمگین و حتی مرگ روبرو شدند ، متاسفم که همین دیروز در فیلادلفیا ، می سی سی پی ، جوانانی که خواهان تضمین حق رای بودند ، به خشونت کشیده شده و حتی به قتل رسیدند . من متاسفم که فقر فرساینده و خرد کننده ، مردمم را مبتلا کرده و آنها را به پایین ترین پله نردبان اقتصاد ، زنجیر نموده است .

با همه اینها ، جا دارد این سوال را مطرح کنم که چرا این جایزه به جنبشی اعطا می شود که هم اکنون در محاصره قرار دارد و در گیر نبردی بی امان است و هنوز به صلح و برادری به عنوان اساس جایزه نوبل دست نیافته است . پس از تعمق ، به این نتیجه رسیدم که این جایزه ، که من از طرف جنبش آن را دریافت می کنم ، پذیرش عمیق این نکته است که عدم خشونت پاسخی برای پرسش های مهم سیاسی و اخلاقی زمانه ماست ؛ نیاز انسان برای غلبه بر خشونت و سرکوب ، بدون متوسل شدن به خشونت و سرکوب .

تمدن و خشونت مفاهیمی مخالف یکدیگرند . سیاهان ایالات متحده ، به پیروی از مردم هند ، نشان داده اند که جنبش عدم خشونت ۲ عملی انفعالی و بی نتیجه نیست ، بلکه نیروی اخلاقی قدرتمندی برای ایجاد تغییرات اجتماعی است . دیر یا زود ، تمام مردم دنیا باید راهی برای زندگی صلح آمیز در کنار یکدیگر پیدا کنند و به وسیله آن ، این مرثیه معلق مانده جهانی را به سرود خلاق برادری تبدیل کنند . اگر این اتفاق بیفتد بشر باید برای حل تمامی کشمکش ها ، روشی ابداع کند که مخالف انتقام و سرکوب باشد . پایه چنین روشی عشق است .

جاده پر پیچ و خمی که از مونتگمری ایالت آلاباما ، به اسلو ختم شد ، خود شاهد این حقیقت است . این جاده ای است که میلیونها سیاه در آن پا نهاده اند تا به معنای جدیدی از منزلت دست پیدا کنند . همین جاده است که برای تمامی آمریکاییان دوره جدیدی از امید و پیشرفت را می گشاید و به منشور جدید حقوق شهروندی منتهی می گردد . جاده ای که من اطمینان دارم در آینده ، طولانی تر و پهن تر شده به بزرگراه عدالت تبدیل می شود ، طوری که انبوه سیاه ها و سفید ها برای غلبه بر مشکلات مشترکشان با هم متحد خواهند شد .

من امروز این جایزه را با ایمان راسخ به آمریکا و اعتقادی محکم به آینده بشریت می پذیرم و نا امیدی را به عنوان پاسخ نهایی به ابهامات تاریخ رد می کنم .

من این دیدگاه را رد می کنم که می گوید ؛ « هستی » و طبیعت انسان امروز او را از دستیابی به اصول جاودان اخلاقی که همواره با آن روبروست ، ناتوان می سازد .

من نمی توانم این عقیده را بپذیرم که انسانها صرفا خس و خاشاکی بر روی رودخانه زندگی هستند و نمی توانند بر مسایلی که آنها را احاطه کرده است ، تاثیر بگذارند .

من این دیدگاه را نمی پذیرم که می گوید ؛ انسان به صورت غم انگیزی به نیمه شب بی ستاره نژاد پرستی و جنگ ، پیوند خورده و سپیده روشن صلح و برادری هیچگاه سر نخواهد زد .

من این عقیده بدبینانه را که می گوید ملتها یکی پس از دیگری به ناچار از مارپیچ پلکان نظامی گری به قعر جهنم انهدام هسته ای در می افتند ، نمی پذیرم .من معتقدم حقیقت عریان و عشق بدون قید و شرط ، حرف آخر را در دنیای واقعی خواهد زد ، به همین خاطر، حق که امروز به طور موقت شکست خورده ، در نهایت قوی تر از باطل به ظاهر پیروز است .

من معتقدم که امروز حتی در میان انفجار خمپاره ها و زوزه گلوله ها ، همچنان امید به فردایی درخشان وجود دارد .

من اعتقاد دارم عدالت زخمی که در خیابان های جاری از خون ملت هایمان ، ناتوان افتاده ، دوباره می تواند از خاکستر این بی آبرویی برخیزد و بر فرزندان آدم فرمانروایی کند .

من این شهامت را دارم که باور داشته باشم ، تمام مردم دنیا در هر نقطه ای ، می توانند در روز سه وعده غذا برای بدنشان ، آموزش و فرهنگ برای ذهنشان ، شرافت ، برابری و آزادی برای روحشان داشته باشند .

من معتقدم آنچه که آدمهای خود خواه ۳ نابود کرده اند ، انسانهای دیگر خواه ۴ می توانند دوباره از نو بسازند .

من هنوز هم اعتقاد دارم روزی بشر در مقابل درگاه خداوند تعظیم می کند ، تاج پیروزی بر جنگ و خونریزی را بر سر می نهد و تفکر رهایی بخش عدم خشونت به عنوان قانون حاکم بر زمین اعلام می شود . پس از آن شیرها و بره ها در کنار یکدیگر خواهند آرمید و هر کسی بدون ترس در زیر درختان مو و انجیر خود ، خواهد نشست . من همچنان اعتقاد دارم که ما پیروز خواهیم شد .

ایمان ، به ما شجاعت رویارویی با تردیدهای آینده را خواهد داد و همانطور که به طرف شهر آزادی گام بر می داریم به پاهای خسته ما نیروی تازه ای خواهد بخشید . وقتی روزهای ما با ابرهای کم ارتفاع ، غم انگیز می شوند و شب های ما از هزار نیمه شب هم تاریک تر می شوند ، درک می کنیم که در حال زندگی در آشفتگی پیش از ایجاد تمدنی اصیل هستیم که برای تولد مبارزه می کند .

من امروز ، پر از الهام و تعهد دوباره به بشریت و به عنوان امانت دار ، به اسلو آمده ام و این جایزه را از طرف همه انسانهایی که عاشق صلح و برادری هستند ، دریافت می کنم . گفتم که به عنوان امین به اینجا آمدم چرا که در اعماق وجودم به خوبی آگاهم که این جایزه چیزی فراتر از یک افتخار شخصی است . هر موقع با هواپیما پرواز می کنم به بسیاری از کسانی فکر می کنم که امکان یک سفر موفقیت آمیز را برای ما فراهم می کنند از جمله به خلبانان شناخته شده و خدمه زمینی هواپیما که ناشناخته اند . شما خلبانانی را که به مبارزه ما متعهد هستند ، گرامی داشته اید ، آنها کسانی هستند که وقتی جنبش آزادی خواهی برای چرخیدن در هوا اوج می گیرد ، در اتاق فرمان مستقر هستند . شما بار دیگر « رییس لوتولی » ۵ از آفریقای جنوبی را گرامی داشته اید ، کسی که در مبارزه اش در کنار مردم و برای مردم ، همچنان با غیر انسانی ترین اعمالی که می توان علیه یک انسان به کار برد ، مواجه است .

شما از خدمات کارکنانی تقدیر کرده اید که بدون رنج و فداکاری آنها ، جتهای آزادی هیچگاه نمی توانستند از زمین برخیزند . بسیاری از این مردم هیچگاه سرخط روزنامه ها و خبرها نمی شوند و نامشان در« فهرست آدمهای مشهور » ۶ هم قرار نخواهد گرفت . با همه اینها وقتی زمان به عقب بازگردد و شعله های درخشان حقیقت بر زمانه با شکوه ما بیفتد ، همه مردان و زنان خواهند دانست و بچه ها نیز خواهند آموخت که بخاطر رنج همین فرزندان فروتن خداوند برای عدالت است که ما اکنون سرزمینی بهتر ، مردمی بهتر و تمدنی نجیب تر داریم .

گمان می کنم ، وقتی که می گویم من این جایزه را به عنوان امانت دار میراثی با ارزش که آن را برای صاحبان حقیقی اش صادقانه نگاه می دارد ، دریافت می کنم ، آلفرد نوبل منظور مرا می فهمد . امانت دار از طرف همه کسانی که برایشان ، حقیقت زیبایی است و زیبایی حقیقت ، کسانی که در چشمانشان زیبایی صلح و برادری حقیقی بسیار بیشتر از زیبایی طلا ، نقره و الماس است .

حسن توان

پی‌نوشتها

۱) عنوان این نوشتار را تحت تاثیر یکی از ترانه های ضد جنگ جان لنون به نام give peace a chance برگزیده ام .

۲) Non- violence movement

۳) Self-centered

۴) Other-centered

۵) آلبرت جان لوتولی ( Albert John Lutuli) معلم و فعال سیاسی اهل آفریقای جنوبی ، در سال ۱۸۹۸ در رودزیای جنوبی ( واقع در زیمباوه کنونی ) بدنیا آمد . وی در سال ۱۹۴۵ به گنگره ملی آفریقا پیوست و در ۱۹۵۲ به ریاست آن برگزیده شد . لوتولی که شخصیتی بسیار مذهبی داشت ، در ۱۹۶۰ به دلیل فعالیت های ضد آپارتاید و نقش برجسته اش در جنبش عدم خشونت موفق به دریافت جایزه صلح نوبل گردید . وی در جولای سال ۱۹۶۷ در سن ۶۹ سالگی بر اثر تصادف در نزدیکی منزلش درگذشت .

۶) این عبارت در برابر اصطلاح انگلیسی ( Who s Who) گذاشته شد . Who is Who به مجموعه کتابهایی گفته می شود که نام و شرح حال آدم های مشهور در حوزه های مختلف را در بر می گیرد و در آمریکا و برخی کشورهای غربی به چاپ می رسد.

این کار در ضمیمه روزنامه اعتماد به تاریخ ۲۱ دی ماه ۸۸ ص ۱۲ به چاپ رسیده است.