سه شنبه, ۱۶ بهمن, ۱۴۰۳ / 4 February, 2025
مجله ویستا

ارزش گردش پول


ارزش گردش پول

ماه آوریل است، در کنار یکی از سواحل دریای سیاه، باران می‌بارد و شهر کوچک همانند صحرا خالی به نظر می‌رسد. درست هنگامی است که همه در یک بدهکاری بسر می‌برند و هر کدام برمنبای اعتبارشان …

ماه آوریل است، در کنار یکی از سواحل دریای سیاه، باران می‌بارد و شهر کوچک همانند صحرا خالی به نظر می‌رسد. درست هنگامی است که همه در یک بدهکاری بسر می‌برند و هر کدام برمنبای اعتبارشان زندگی را گذران می‌کنند.

ناگهان یک مرد بسیار ثروتمندی وارد شهر می‌شود. او وارد تنها هتلی که در این ساحل است می‌شود و یک اسکناس صد یوروئی را روی پیشخوان هتل می‌گذارد و برای بازدید اتاق هتل و انتخاب آن به طبقه بالا می‌رود. صاحب هتل اسکناس را برمی‌دارد و در این فاصله می‌رود و بدهی خودش را به قصاب می‌پردازد. قصاب اسکناس را برمی‌دارد و با عجله به مزرعه پرورش خوک می‌رود و بدهی خود را به او می‌پردازد. مزرعه‌دار هم اسکناس را با شتاب برای پرداخت بدهی‌اش به تامین کننده خوراک دام و سوخت می‌دهد. تامین کننده سوخت و خوراک دام نیز برای پرداخت بدهی خود اسکناس را با شتاب پرداخت به دوست قدیمی‌اش که به او بدهکار بود می‌دهد. دوست مرد تامین کننده سوخت و خوراک دام، اسکناس را با شتاب به هتل می‌آورد زیرا او به صاحب هتل بدهکار بود چون چندی پیش او یکی از بستگانش را یک‌ شب به هتل آورده بود و اتاق را به اعتبار کرایه کرده بود تا بعدا پولش را بپردازد. حالا هتل‌دار اسکناس را روی پیشخوان گذاشته است.

در این هنگام توریست ثروتمند پس از بازدید اتاق‌های هتل برمی‌گردد و اسکناس صد یوروئی خود را برمی‌دارد و می‌گوید از اتاق‌ها خوشم نیامد و این شهر را ترک می‌کنم.

نتیجه اخلاقی: در این گردش مالی هیچکس صاحب پول نشده ولی به هر حال همه شهروندان در این هنگامه بدهی بهم ندارند و همه بدهی‌هایشان را پرداخته‌اند و با یک انتظار خوشبینانه‌ای به آینده نگاه می‌کنند. همچنین فراموش نکنید که دولت انگلستان از آغاز تاکنون در طول دوره موجودیتش به این نحو معامله می‌کرده و ‌می‌کند.