شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا

«همپای جلودار»


«همپای جلودار»

به بهانه اجرای یک روایت موسیقایی در تالار وحدت

آنهایی که روزی روزگاری تالار وحدت را ساختند، فکرش را هم نمی کردند که در گوشه ای از حیاط بیرونی مجموعه جایی برای نماز خواندن بنا شود، تا چه رسد به آن که در یک غروب نیمه خردادی شرکت کنندگان در ارکستر سمفونیک تهران جای خالی برای آن باقی نگذارند...

از حضور نمازگزاران که بگذریم، حضور گسترده خانواده های مذهبی که از ظاهر آقایان و حجاب بانوان در سالن اصلی مشخص است، گویا پیام آشتی میان هنری که با خود می اندیشیدم از دست رفته است و بدنه واقعی جامعه دارد.

برنامه موسیقایی «همپای جلودار» که از نهم تا یازدهم خردادماه به همت دفتر موسیقی معاونت امور هنری وزارت ارشاد، بنیاد رودکی و انجمن موسیقی ایران و با اجرای ارکستر سمفونیک تهران در تالار وحدت برگزار شد، امیدی دوباره برای بازساختاری هنر بود که نباید نادیده گرفته شود.

قطعات موسیقایی «نور در ظلمت»، «طلوع فجر»، «دفاع مقدس»، «هجران آفتاب»، «فرزندان امام»، «پرواز ققنوس»، «امام»، «پیروزی» و «دریغا» با مضامینی از حیات پربرکت حضرت امام (ره) توانستند بیش از دو ساعت نفس ها را در سینه حبس و اشک ها را از چشم ها جاری نمایند.

این نوشته به مثابه مروری است بر آنچه گذشت و آنچه پیش روست به بهانه اجرای «همپای جلودار» در تالار وحدت:

▪ اول: به روایت تاریخ ، هنر به این شکل امروزی که زاییده فرهنگ مغرب زمین و نشو و نما یافته در مکاتب و ادوار پس از رنسانس است هر چند گاهی با مصادره ابزارها و سبک های باستانی و بومی مناطق جهان و مدرنیزه کردن آنها، سعی در ایجاد وجهه فرامرزی برای خود داشته است، اما درون مرزهای هیچ کشور و فرهنگی به مفهوم واقعی بومی نشده و هرگز از سطح ابزاری در دست صاحبان قدرت جهانی و استعمارگران نوین که با آن می توان هویت و ریشه اختصاصی یک ملت یا امت را خشکاند و بر جای آن شیوه نامه ای جدید نوشت تا بوی مقاومت و استقلال و سربلندی ندهد و جنس ایمانی نداشته باشد، فراتر نرفته است.

در کشور ما نیز هنر به مفهوم جدیدش و با ملزوماتی از قبیل تئاتر و آمفی تئاتر و ارکستر و ارکستر سمفونیک و هنرهای تجسمی و هزار و یک چیز دیگر، تحفه هایی بودند که لژیونرهای استعمار نوین در لباس راهبان اهل کتاب و به بهانه تأسیس مؤسسات خیرخواهانه آوردند و صد البته بسط و نشر این بحث های فرهنگی با سفرهای اهالی دربار و صاحبان مال و جاه به فرنگ و گسترش روحیه مرعوبیت سرعتی بیش از پیش یافت.

در دوران حکومت پهلوی اول و پسرش که خشکاندن ریشه های مذهبی و فرهنگی و هویتی ملت ایران با هدف پیشگیری از هر گونه مقاومت و آزادیخواهی در دستور کار قرار داشت ساخت اماکن و آموزشگاه ها و مراکز هنری و تأسیس گروه ها و انجمن ها و وارد کردن آلات و ادوات

و ... به برکت پول نفت رواجی بیش از پیش یافت و از این رهگذر ما صاحب تمام زیرساخت های آنچه اربابان غربی برایمان پسندیده بودند شدیم.

▪ دوم : امام (ره) که آمد و انقلاب که پیروز شد، تنها راهی که به نظر ما می رسید جمع کردن بساط این سوغاتی های هنری و ریختنش در زباله دان تاریخ بود اما رهبری که دوراندیشی و روشن بینی اش در تاریخ انقلاب های جهان بی نظیر بود، دست مهر بر سر اهالی هنر کشید و با مهرورزی های بی دریغش همه را متعجب نمود.

حضرت امام (ره) هنرمندان را به حضور پذیرفتند. موسیقی را به شرط قرارگیری در مسیر تعالی بشر آزاد فرمودند و در حالی که بسیاری از مذهبیون آن زمان هرگز فیلمی سینمایی ندیده بودند ایشان فیلم «گاو» را با مضامین مفیدش مورد تفقد قرار دادند تا تهدیدها به فرصت تبدیل شوند.

امام (ره) کیمیاگر جان ها بود و می دانست با مس وجود چه کند تا از تالاب متعفنی که سال ها سرمایه گذاری طاغوت ها و شیاطین را در خود داشت، نغمه های مطهر داوودی (ع) بیرون بکشد و با همان ابزاری که قرار بود مانع تعالی امت گردد راه هایی به معراج بگشاید.

▪ سوم: اما راه امام (ره) برای پاکسازی فرهنگی و هدفمند ساختن هنر ملی با مؤلفه های مذهبی و انقلابی به نحوی که انرژی و حرکت و حیات را در رگ های نهضت به سیلان درآورد نیمه کاره ماند.

تسلط متولیانی بر امور فرهنگ و هنر کشور که یا رخوت و سستی و خواب آلودگی در اموراتشان سایه می انداخت و یا مرعوبیت در برابر عظمت پوشالین جریانات فرهنگی هنری بیرونی دست و پایشان را به لرزه و چشمانشان را از حدقه درمی آورد سیر بازسازی فرهنگ و هنر کشور را کند و بعضاً معکوس نمود. عناصر فاسد هنر دوره گذشته نیز که عرصه را چنین بی پاسدار یافتند، دوباره به میدان خزیدند و رفته رفته چنان شد که در دوره حاکمیت دوم خردادیان علی رغم اعلام خطرها و رهنمودهای پی درپی مقام معظم رهبری، هنر کشور سیر دره های انحطاط را بی هیچ شائبه ای در پیش گرفته بود.

▪ چهارم : در دولت نهم که با حضور فرزندان دلسوخته امام (ره) و رهبری تلاشی شبانه روزی و جهادی خستگی ناپذیر در مسیر تحقق آرمان های بنیانگذار انقلاب و رهنمودهای رهبر روشن بین و بزرگوارمان شکل گرفت، بخشی از برکات تأسی به منویات ولی امر تجلی یافت و مشخص گردید اگر در این سال ها به وظیفه عمل کرده بودیم

چه بسا که امروز دنیا در سیطره فرهنگ انقلاب اسلامی بود.

بدون شک طلیعه هایی که از ظهور دوران جدید هنر انقلاب دیده می شود مسئولیت متولیات برای جهادگری و تیزبینی و مصون سازی از نفوذ را

دو چندان و شادابی جامعه اسلامی برای همراهی جامعه هنری را بیشتر می سازد.

بررسی اندیشه و آرای امام (ره)، تبیین دقیق رهنمودهای مقام معظم رهبری و طراحی نقشه راه فرهنگی مبتنی بر قوت های بومی و اندیشه های اسلامی، ضرورتی است که برای خاکریز سازان جهاد فرهنگی دیده می شود و امید است در سایه مدیریت اصولگرای دولت نهم انجام شود.

▪ پنجم: در پایان قطعه ای از کلام آن یار سفر کرده خطاب به مسئولان فرهنگی را به مثابه جواهری گرانقدر به پیشگاه خوانندگان گرامی تقدیم می دارم:

«چهره نورانی اسلام را برای جهانیان روشن نمایند که اگر این چهره با آن جمال جمیل که قرآن و سنت در همه ابعاد به آن دعوت کرده از زیر نقاب مخالفان اسلام و کج فهمی های دوستان خودنمایی کند اسلام جهانگیر خواهد شد و پرچم پرافتخار آن در همه جا به اهتزاز در خواهد آمد. چه مصیبت بار و غم انگیز است که مسلمانان متاعی دارند که از صدر عالم تا نهایت آن نظیر ندارد نتوانسته اند این گوهر گرانبها را که هر انسانی به فطرت آزاد خود طالب آن است عرضه کند، بلکه خود نیز از آن غافل و به آن جاهلند و گاهی از آن فراریند.»

محمد ماجدی

(صحیفه انقلاب ص ،۲۴ بند (ی) وصیت نامه حضرت امام (ره))



همچنین مشاهده کنید