شنبه, ۲۹ دی, ۱۴۰۳ / 18 January, 2025
رفتم و بار سفر بستم
تا این اواخر، هر وقت به عیادتش میرفتم، با صبر و حوصله بود و از اوضاع موسیقی میپرسید. بدنش از كار افتاده بود ولی ذهنش زنده و سالم و جوان بود. جز آقایی و اصالت چیز دیگری از او ندیدم. این را همه میگویند حرف یك نفر و دو نفر نیست. بیخود نبود كه در هر جلسهای رئیسِ سِنّی بود و بیخود نبود كه او را پیشكسوت میدانستند. میگفتند كه تجویدی از سن جوانی هم احترامبرانگیز و بانفوذ بوده است.
تا وقتی كه دستش كار میكرد و میتوانست قلم بردارد و آرشه بكشد، موسیقی میساخت. خلاقیت واقعاً در خون و جان او بود. كدام هشتاد سالهای مثل او این همه شوق ساختن و آفریدن داشت؟ هشتاد سالگی سن خطرناكی برای هنرمند است (اگر اصلاً هنرمندی به این سن و سال برسد)، دیگر همه چیز از دست میرود.
نیرو، حضور ذهن، محیطهای خوب دورهٔ جوانی، دوستان و ... ولی تجویدی اگر گرفتار بیماری نمیشد و اگر زودتر به وضع روحی او رسیدگی میكردند، شاید پربارتر و عمرش بادوامتر بود. روحیه او با عشق به موسیقی و گُل و همسرش حفظ میشد. به هیچ چیز نیاز نداشت جر اینكه امكاناتی برای اجرای كامل آثارش داشته باشد. اهل مادیات نبود و شهرت را هم از جوانی داشت. فقط آرزو میكرد آثارش را با اجرای درست و بیعیب بشنود. به گمانم وقتی بیماریاش شدت پیدا كرد كه امیدش از این قضیه قطع شد.
استاد علی تجویدی از سالمترین هنرمندان ما بود. زندگی خانوادگی استواری داشت. به هیچ كدام از ابتلائات و گرفتاریهای مرسوم بین موسیقیدانهای همدورهٔ خودش آلوده نبود، اعتقادات مذهبی محكم و درستی داشت. به موسیقی اصیل از درون و از عمق دلش عشق میورزید. نگه داشتن این خصوصیات عالی در مدت یك عمر تلاش و زحمت، كار آسانی نیست. ولی تجویدی مردی بود مردستان. بار خود را برد و كار خود را كرد.
آیا حق او نبود كه اركستری را مخصوص اجرای آثار جاودانهاش در اختیار داشته باشد؟ آیا هنرمند باید همه امكاناتش را خودش فراهم كند؟ از هیچ چیز و هیچ كس شكایت نمیكرد جز آنها كه در حق موسیقی اصیل ظلم كرده بودند. از خاطرات دورهای كه خوانندگانی را برای «گلها» تربیت كرده بود و بعد سر از كاباره در آورده بودند هم دل پُری داشت.
هرگز ندیدم كه برای خودش از مرجعی، ادارهای یا مقامی چیزی بخواهد. او خود و آثارش را وقف مردم میدانست. مردمی كه با ملودیهایش زندگی كرده و میكنند. یكی از دفعاتی كه به عیادتش رفته بودم، بیمقدمه زبان به سخن باز كرد و با صمیمانهترین كلام از همسرش (شوكت) گفت كه چه فرشتهای است و چطور او را نگهداری كرده است؛ و اضافه كرد: مثل این زن دیگر گیر هیچ هنرمندی نمیآید. او انتخاب مادر مرحومم است و خدا نكند من بعد از او زنده بمانم.
استاد تجویدی شصت و چند سال را با این خانم فداكار و مهربان زندگی كرد و در كنار او آخرین نفسها را از دل دردمندش بر آورد. زندگی او و همسرش میتواند برای هنرمندان جوان ما الگو و درس باشد. موسیقی ما هیچ وقت نواهای دلانگیز، آرشه پُرقدرت و لبخندهای گرم و پدرانه این هنرمند بزرگ را از یاد نخواهد برد.
هنر اكنون ز دلِ خاك طلب باید كرد
زان كه اندر دل خاكاند همه پرهنران
رضا مهدوی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست