شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا

کلاس تنبک نه کلاس زندگی


کلاس تنبک نه کلاس زندگی

دیوار کلاس او مملو از قاب عکس است – عکس کسانی که می توان ان ها را انسان نامید انسان هایی که هر یک در زمان خود به نحوی تاثیر گذار بودند

دیوار کلاس او مملو از قاب عکس است – عکس کسانی که می توان ان ها را انسان نامید- انسان هایی که هر یک در زمان خود به نحوی تاثیر گذار بودند- از ارنستو چگوارا گرفته تا وارطان – دکتر امیر حسین آریان پور – امیر ناصر افتتاح – فروغ فرخزاد – احمد شاملو – گلسرخی – صادق هدایت و......

این عکس ها سال هاست که بر دیوار کلاس رجبی نصب شده اند. این افراد کسانی هستند که رجبی اول روی آثار – شخصیت و اعتقادات و رفتار ان ها مطالعه کرده و بعد عکس شان را قاب گرفته و بر دیوار اتاق نصب کرده است.

به راستی کوبیدن قاب عکس به دیوار هم – اعتقاد – اندیشه و استواری نیاز دارد- باید تفکری عمیق داشت که سال های سال –

تحت هیچ شرایطی و در هیچ ایامی عکس قاب عکس هایت تغییر نكنند.

هدف از نوشتن این مطالب بزرگ جلوه دادن و بت ساختن از بهمن رجبی نیست چرا که خود او هم راضی به این اقدام نخواهد بود و حتما او هم مانند تمام انسان ها ضعف هایی را در وجود خود احساس می کند

این نوشته ها – در بر گیرنده ی مطالبی هستند که هر کس با چند جلسه رفت و آمد در کلاس رجبی به ان ها پی خواهد برد. پس هدف – باز گو کردن حقایق برای دوستانی است که دوست دارند حقیقت را بیشتر بدانند و گاهی مرور کردن حقایق خالی از لطف نمی باشد.

سعی می شود مطالب عامیانه بیان گردد- بی ضرر است هر از گاهی مطلبی عامیانه بخوانیم یا بنویسیم چرا که صداقت و احساس در مطلب عامیانه بیشتر به چشم می خورد تا در یک متن ادبی تمام عیار.

سال ها ست بهمن رجبی یکه و تنها به مبارزه پرداخته- سلاح او – اندیشه ی اوست و یار و همراه او در این راه – تنها خود اوست.

عده ی زیادی در طی این سال ها همراه او شدند ولی در نیمه ی راه بازگشتند چرا که مجبور بودند بر خلاف جهت آب شنا کنند و همچنین مجبور بودند اعتقاد و اندیشه و پاک دامنی پیدا کنند. این مسائل سبب شده که بهمن رجبی به تنهایی به مبارزه ادامه دهد و روزگار را سپری کند.

زندگی رجبی یک زندگی نمادین است و روحیه ی او را می توان با مطالعه ی زندگی روزمره ی او شناخت – او در هر شرایطی خود را استوار نگه می دارد شاید هیچ گاه این مطلب را به زبان نیاورد ولی با مطالعه ی زندگی او این مسئله آشکار خواهد شد چرا که در هر شرایطی هفته ای یک بار به کوه میرود حتی وقتی زانوی آسیب دیده دارد و از زیر عمل جراحی بیرون آمده و کوه نماد استواریست.

بسیار مهربان است- برای مثال: همیشه به شاگردانش توصیه می کند بعد از اتمام کلاس هر زمان به منزل رسیدند به او تلفن کنند تا صحت سلامت خود را به اطلاع دهند و اگر ان ها کم لطفی کنند و تلفن نزنند خود او به آن ها زنگ می زند – آیا این کار به جز مهربانی پیام دیگری در بر دارد؟

به جرات می توان گفت ۹۰% اساتید و معلمان موسیقی کشور اصلا به این مسئله فکر هم نمی کنند چه رسد به انجام این عمل.

به شدت اخلاق مند و پای بند اصول است: به مناسبت روز جهانی زن به تمام هنر جویان خانم خود و حتی مادران آن ها تلفن می زند و این روز را تبریک می گویدو به آن ها هد یه ای تقدیم می کند.

در اجرای ارکستر ملل خود وقتی به عنوان سولیست روی صحنه ظاهر می شود و بعد از نواختن- رهبر ارکستر به او اشاره می کند که بایستد از روی صندلی خود تکان نمی خورد که مبادا صدای تشویق ها بلند تر شود.

عادت کرده ایم هر که جلوی ما لفظ قلم تر صحبت کند لباس شیک تر بپوشد و به قولی آب را با چنگال بخورد بگوییم او مودب تر و با شخصیت تر است- اکثرا ظاهر بین هستیم و به جزئیات رفتار انسان ها بی توجه ایم این موضوع یکی از عوامل مهم در کج راهه رفتن ما به شمار می اید.

پوشش رجبی نشان دهنده ی احترام او به ایران و بیانگر مبارزه طلبی او با سلاح اندیشه و بیان وهدف این مبارزه بهبود یافتن اوضاع کنونی ایران است.

رجبی تنهایی را برگزیده- همه از این موضوع سو استفاده می کنند و می گویند خانواده او را رها کرده و به تنهایی سپرده است که این مطلب از بنیه اشتباه است. رجبی دیوانه بار عاشق همسر و فرزندانش است- او خود و روحیاتش را به خوبی می شناسد و همین امر سبب شده که تنهایی را برگزیند چرا که می داند روحیات او با ریتم موجود در خانواده هم خوانی ندارد و به خاطر این که لطمه ای به خانواده اش وارد نشود دورادور با آن ها زندگی می کند و این نشان می دهد بهمن رجبی انسان خود خواهی نیست و از روی عشق و محبت است که به تنهایی ساعت ها را همراه با دوستان و شاگردانش سپری می کند.

کمتر معلمی در جمع شاگردانش همسرش را از صمیم قلب ستایش می کند وبه او به چشم یک انسان روحانی نگاه می کند.

کمتر هنر اموزی ( آن هم در مقام رجبی ) حاضر می شود با جوان تر ها و حتی با شاگردانش کنسرت دهد و این کاریست که رجبی بارها و بارها با افتخار انجام داده است.

او همکارانش را دوست دارد و تمام حرص خوردنش برای حفظ شخصیت فرهنگی – هنری آن هاست- وی آرزو می کند همکارانش به عنوان یک هنر مند در جایگاه بالاتری از یک انسان معمولی قرار گیرند و باعث ارتقا سطح فکری و هنری دیگران گردند و این مسئله ایست که همکاران او هیچگاه متوجه آن نشدندو آن را درک نکردند.

جالب است- همه جا فقط حرف از تند خوئی اوست و تمام محاسن اخلاقی و رفتاری او را نادیده می گیرند؟ !!

دنیای امروز ایران درتمام عرصه ها هر روز با سرعتی باور نکردنی رو به وهم و نا خالصی پیش می رود و برای اشخاص بیدار و اگاه چیزی جز رنج و عذاب وافسردگی تند خویی- چیز دیگری در بر نخواهد داشت.

برای راه یافتن به مکتب رجبی و آموختن مکتب زندگی او بهترین بهانه نواختن تنبک است.



همچنین مشاهده کنید