سه شنبه, ۱۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 30 April, 2024
مجله ویستا

پرواز آخر چاووشی خوان قافله عشق


پرواز آخر چاووشی خوان قافله عشق

با درگذشت علی تجویدی, جامعه هنری ما یكی از طرفه ترین موسیقیدانان خود را از دست داد ساده انگاری خواهد بود اگر صرفاً او را هنرمندی همسنگ و همقواره هنرمندان روزگار خود بینگاریم و حضور و نقش بی بدیل او را در تاریخ موسیقی ایران نادیده بگیریم

امروز با چهلمین روز درگذشت استاد زنده یاد، علی تجویدی همزمان شده است.از قرار در تالار وحدت و از سوی دفتر امور موسیقی وزارت ارشاد مراسمی ویژه آن زنده یاد تدارك دیده شده است كه اجرای اركستر ملی به رهبری فرهاد فخرالدینی و نیز اجرای همایون خرم از جمله آنهاست.نوشته زیر را خانم مرضیه پژوهان نگاشته اند كه بااندكی تلخیص در پی می آید.

***

با درگذشت علی تجویدی، جامعه هنری ما یكی از طرفه ترین موسیقیدانان خود را از دست داد. ساده انگاری خواهد بود اگر صرفاً او را هنرمندی همسنگ و همقواره هنرمندان روزگار خود بینگاریم و حضور و نقش بی بدیل او را در تاریخ موسیقی ایران نادیده بگیریم.تجویدی به دلیل وسعت نگاه، ذوق و نبوغ هنری و مجاهدت های آموزشی و فرهنگی و نیز تسلط بر دقایق و ظرایف موسیقی سنتی و مهارت شگرف در نوازندگی، آهنگسازی و روشنگری های علمی و انتشاراتی، همواره در كانون فعالیتها و تحولات هنری قرار داشت. در عرصه آهنگسازی به اسلوب سنتی و ایرانی، شماری از آثار او از حیث اصالت ، زیبایی و استحكام ساختاری، در شمار آثار ماندگار كلاسیك موسیقی ایران خواهد بود.

تجویدی را می توان حلقه اتصال سنت و نوآوری دانست. او در محتوا به سنت های اصیل و قویم موسیقی وفادار بود و در فرم و تكنیك از سبك و سیاق وزیری پیروی می كرد. بدین گونه ضمن تأثیرپذیری از شیوه آهنگسازی عارف و شیدا، از تجربه های وزیری، صبا و خالقی بهره جسته بود و در واقع، چشمه جوشان قدیم و جدید را با هم پیوند كرده بود. اما در حقیقت آبشخورش از موسیقی اصیل ایران بود و به عنوان یك هنرمند ملی، حرفه خود را خوب می شناخت و نیك می دانست كه چگونه و تا چه پایه میان وجوه گوناگون هنر موسیقی از قدیم و جدید الفت و پیوند ایجاد كند تا با بهره گیری از اصیل ترین تم های موسیقی ایران( ردیف سنتی موسیقی) كاری خورند زمانه و پسند مردمان امروز خلق كند چنین است كه ساخته های او، این چنین با روح و نهاد مردم ایران پیوند داشت و هریك از آنها را شاهكاری از زیبایی، اصالت و خلاقیت می توان خواند.

آثار تجویدی از آمیزش دو عنصر احساس و تكنیك برمی آمد. به تعبیر خودش همه آثارش از دل چالشهای درونی و در پاسخ به شرایط زمانه تراویده بود.در همه تصنیف های درخشان او رد پای رویدادهای واقعی زمانه را می توان جست كه طبع پرشور و روح حساس او را تحت تأثیر خود قرار داده بود. آثار تجویدی، رنگ و بو و حال و هوای جان شیدای او را داشت كه از سر چشمه ذخار درون او نشأت گرفته بود. تجویدی معتقد بود هر اثر موسیقایی باید نخست از اعماق درون او بجوشد و در قالب كلامی نزدیك به شعر ( به قول خود او معر) بر زبان جاری شود. آنگاه به مدد تكنیك، صیقل یابد و پیراسته و مزین و متبلور شود.

در این مجال، جای پرداختن به چند و چون آثار استاد نیست و آنچه در سوگ هنرمندی سترگ چون او توان گفت دم زدنی از سر اندوه و حرمان در هوای یاد هنرمندی است كه به تعبیری «مردی از او همی زاید» . خوشبختانه آثار تجویدی از چنان توان ومایه هایی برخوردار است كه می تواند همچون بارانی از لطف و رحمت بر سر و صورتمان ببارد و بر رگ و پی و احساسمان فرود آید تا بار دیگر، به خود آییم و از ورای آثار او، در پی یافتن معنایی تازه برای هستی خود روان شویم و به چرایی چالش های جامعه هنری خود و آوار سنگینی كه در برهه هایی از تاریخ بر سر و روی ما فرو ریخت نگاهی دوباره بیندازیم و برای بازسازی و فرانمایی موسیقی پربار خود، در تدارك آیین و نظمی نو باشیم.

استاد تجویدی خط نت را از موسی خان معروفی آموخت و بدین ترتیب همزمان با آشنایی با روح الله خالقی با جواد معروفی نیز آشنا شد.اصولاً طبیعت كار هنری در زمینه موسیقی به گونه ای است كه همدلی و صمیمیت فراوانی می طلبد. باید اشاره كنم كه اعضای خاندان معروفی بسیار مذهبی بودند. موسی خان در هنرستان قرآن و شرعیات درس می داد و به اصول و احكام اعتقادی بسیار پای بند بود.جواد معروفی نیز همواره فرائض دینی را با خلوص تمام انجام می داد.

خاطره جالبی از او دارم كه هنوز پس از سالها، یاد آوری آن عمیقاً متأثرم می كند. سالها پیش كه برای زیارت مرقد پاك امام حسین( ع) به كربلا مشرف شده بودم. در حالی كه در گوشه ای به راز و نیاز با آن یگانه اعصار و قرون مشغول بودم. در كمال شگفتی دریافتم كه كمی آن طرفتر چهره ای آشنا با چشمان گریان و كتاب دعایی در دست، رو به ضریح آستان امام حسین(ع) مشغول خواندن دعاست. با چنان اخلاصی در راز و نیاز خود غرقه بود كه من مبهوت شدم. با خود اندیشیدم كه معروفی در كربلا چه می كند؟ سر از پا نشناخته به سوی او شتافتم و او را غرق بوسه كردم و پیداست كه هر دو حال عجیبی داشتیم و به راستی حالتی رفت كه محراب به فریاد آمد.

به راستی كه استاد علی تجویدی، هنرمندی وارسته بود و در طول سال ها، هرگز كسی از او رنجشی نیافت. همواره او را در سراسر زندگانی اش، دوستدار هنر و مشغول بدان دیده ایم و دریافته ایم كه او در جهان هنر، همگان را به شگفتی واداشته است. او به گونه ای الگووار، راه دشوار هنر را پیموده است و این بار، او حلقه یارانی را یافته است كه او را با آغوش باز و بی آن كه آزادی اش را محدود سازند در خود پذیرفته اند؛ حلقه ای از نام آوران والامقامی كه مدت ها پیش از او جهان را وداع گفته اند، اما همچنان زنده اند!سخن كوتاه كنیم و به تسلای دوستداران وادی هنر، در سوگ استاد، چنان كه پسند خاطرش بود، از امیدهای نو و اصل نامیرای زندگی بگوییم.

آن هنگام كه انسانی برجسته و یكی از استادان هنر، پس از دورانی و پدیدآوردن گنجینه ای پربار، ما را وداع می گوید، به راستی كه علتی برای ماتم وجود ندارد. آنچه میراست رفته و آنچه نامیراست برجای مانده است.

استادی كه تا چندی پیش در میان ما بود، امروز ما را وانهاده و دیگر پاسخ مان نمی گوید؛ اما او به هیچ نپیوسته است. او در دایره تاریخ هنر، حضور دارد و همچنان حضور خواهد داشت و این تسلایی است كه در هنگام مرگ بزرگ استاد هنر، تجویدی، به یاری ما می شتابد.ازآنجا كه سالیان بسیار از هنر و دانش و تجربه های شورانگیز استاد بهره ها جسته ام هنگامی كه خبر درگذشت او را شنیدم، هستی، اندكی سردتر و ناچیزتر در نظرم نقش بست و اندیشیدم كه ای دریغ، مجال آن كه دیگر بار آن نگاه هوشمند و پرمهر و آن كلام نغز و پرشور و شخصیت شیداوار او به دیده درآید، دیگر شدنی نیست. ما كه او را می شناختیم و به او عشق می ورزیدیم، پیش از آن كه نام او را در شمار افرادی بگذاریم كه برای مان نامیرا هستند، باید بدان وداع تلخ، آری گوییم و اندوه فراق او را به حوصله زمان واگذاریم.

مرضیه پژوهان



همچنین مشاهده کنید