سه شنبه, ۱۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 30 April, 2024
مجله ویستا

تافته یی نه جدا از بافته


تافته یی نه جدا از بافته

کنسرت همایون شجریان و گروه دستان, فی نفسه آنقدر جذابیت داشت تا در میان بازار پررونق کنسرت های تابستانی موسیقی سنتی ما جایگاهی ویژه داشته باشد و بیشترین توجهات اهالی موسیقی را به خود جلب کند

کنسرت همایون شجریان و گروه دستان، فی نفسه آنقدر جذابیت داشت تا در میان بازار پررونق کنسرت های تابستانی موسیقی سنتی ما جایگاهی ویژه داشته باشد و بیشترین توجهات اهالی موسیقی را به خود جلب کند. به هر حال نخستین حضور مستقل شجریان جوان، آن هم کنار گروه کارکشته و حرفه یی چون دستان، هر علاقه مند موسیقی را قلقلک می داد تا بهای ۱۵ تا ۴۰هزار تومانی بلیت تالار وزارت کشور را با اطمینان بیشتری بپردازد، شاید در خلال فستیوال غیررسمی کنسرت های موسیقی ایرانی، با خیالی راحت برنامه یی نسبتاً خوب یا حداقل جالب و متفاوت را به تماشا بنشیند، آن هم زمانی که شاید حضور استادان صاحب نامی چون محمدرضا شجریان و شهرام ناظری و گروه های مطرحی چون شمس و... چندان انتظارات را برآورده نکرده بود. به هر حال نفس دیدن همایون روی صحنه، نه به عنوان خواننده همراه- نوازنده و در کنار پدر، بلکه به عنوان خواننده، از یک سو جذابیت حاشیه یی خاص خود را داشت و از سوی دیگر تماشای اجرای زنده دستان که طی سال های اخیر در اجرای نوآورانه در موسیقی سنتی تجربه های به نسبت موفقی را از سرگذرانده، خالی از لطف نبود. در واقع همه چیز مهیا بود تا ۱۲هزار مشتاق چهار شب، تماشاچی برنامه یی جذاب و احتمالاً اجرایی خوب از موسیقی ایرانی در تالار وزارت کشور باشند که به واقع چنین هم شد.

اینکه بگوییم اجرای اخیر گروه دستان فراتر از این حد انتظار بود، به گمان نگارنده، ادعایی گزاف نیست. چه حاشیه های کنسرت که این بار حال و هوایی خاص تر هم داشت و چه کیفیت کاری که ارائه شد، انصافاً هر دو از آنچه پیش بینی می شد، بهتر بود، تا آنهایی که به تماشای برنامه نشستند از وقت و هزینه یی که صرف کردند راضی باشند.

از تماشای باشکوه حضور محمدرضا شجریان در ردیف اول و بوسه همایون بر دست و روی پدر و مادر گرفته تا تشویق بی امان حضار بعد از تمام شدن برنامه برای بازگشتن گروه و اجرای قطعه خاطره انگیز مرغ سحر -که مهر و امضای شجریان ها را شاید بیش از ملک الشعرای بهار و مرتضی خان نی داوود بر پیشانی دارد- و حتی حضور پدر روی صحنه و طرح انتقادهای جدی او از وضعیت اجتماعی و محدودیت های کار موسیقی در ایران، همه جزء جذابیت های حاشیه یی کنسرت بود که خود به خود، برای اعطای نشان موفقیت برای یک کنسرت کافی است؛ چراکه اصولاً یکی از مهم ترین ویژگی های اجراهای زنده همین جذابیت های بیرون متن است که به مخاطب شأنی فراتر از شنوندگی صرف، یعنی حضور و تماشا را می بخشد. اما ویژگی های مثبت کنسرت همایون و دستان محدود به این حواشی نبود و متن کار نیز شاید بیش از آنچه تصور می شد - لااقل به مذاق نگارنده- خوش آمد. اجرای جسورانه گروه و نمایش سخاوتمندانه تکنیک در نوازندگی و خوانندگی، هماهنگی و سلیقه فوق العاده در تنظیم و ذوق در آهنگسازی از ویژگی های کار بود، به گونه یی که شاید بتوان کلیت کار را نمایش بی بدیل تکنیک و استفاده مناسب از ظرفیت های موسیقی ایرانی دانست آن هم در زمانه یی که همگان با استفاده از هر روشی -حتی توسل به حرکات ژانگولر- کمر همت به ارائه کاری متفاوت و به اصطلاح نوآورانه در موسیقی بسته اند.

کار دستان، در مقایسه با رپرتوار کلاسیک موسیقی سنتی متفاوت بود و تکنیک در حد اعلا به نمایش درآمد، اما به جرات می توان گفت هرگز کلیت کار از چارچوب های موسیقی اصیل خارج نشد. حمید متبسم چه در جواب آواز و چه در اجرای قطعات ضربی و تصنیف ها با اجرای پاساژهای کم نظیر، ویژه جلوه می کرد، اما رد پای شاگردی و درک محضر علیزاده و لطفی در کار او نمایان بود. حسین بهروزی نیا و سعید فرج پوری هم در بربط و کمانچه نوازی سنگ تمام گذاشتند و به بهترین شکل جواب آواز دادند و در قطعات ضربی و تصنیف ها خوب نواختند و خوب فضا را برای همدیگر پر کردند.

حتی در کار پژمان حدادی و بهنام سامانی (نوازندگان تنبک و کوزه) که حین اجرای قطعه مستانه میدان داری کردند و با اجرای چند دقیقه یی فوق العاده تنبک و کوزه سالن را به وجد آوردند و حضار را چندین بار حین اجرا به تشویق واداشتند، تصنعی در کارشان دیده نشد. شاید زیاد اغراق آمیز نباشد اگر بگوییم تنبک نوازی حدادی چیزی فراتر از گذشتگانش نشان می دهد، وقتی با قوت و قدرت روی پوست تنبک می نواخت و ناز و کرشمه «کوزه» سامانی را به نیاز عاشقانه ضرباهنگش پاسخ می گفت، تا صحنه یی باشکوه از اوج تکنیک در نواختن سازهای کوبه یی را در گروه دستان به تصویر کشد. همایون هم علاوه بر آنکه در خواندن، به خصوص در بخش آواز شور و دشتی قسمت اول فراتر از همایونی که در کارهای مستقل او شنیده بودیم، نشان داد، اما آنچه بیش از هر چیز در کار او جلب توجه می کرد، حضورش در نقش خواننده به عنوان یکی از اعضای گروه بود، نه تافته یی جدابافته از دیگران، اگرچه جلیقه یی که به تن داشت او را تا حدودی از اعضای دیگر گروه متمایز می کرد. این موضوع شاید پاسخی بود که همایون به همراه دستان برای پدیده خواننده سالاری فراهم کردند، تا بعد سال ها مخاطبان موسیقی کاری را بشنوند و اجرایی را ببینند که در آن خواننده به رغم معروفیت عمومی و محبوبیت نسبی به اندازه دیگر اعضای گروه در کار دیده شد و همانند بقیه کارش و اجرای خوبش به نظر آمد.

به هر حال اجرای گروه دستان که شاید زیادی هم به دل نگارنده نشسته، جزء بهترین اجراهای سال های اخیر بود که به رغم ایرادهایش، نظیر مشکل همیشگی سال های اخیر یعنی ترکیب مناسب کلام و موسیقی، یک سر و گردن از باقی اجراها بالاتر بود. این موضوع را بسیاری از حاضران در تالار کشور که کار را به خصوص قطعات «مستانه» (ساخته متبسم) و «اشتیاق» (ساخته فرج پوری با ریتمی آرام و فرمی کلاسیک که تا حدودی یادآور کارهای خوب دهه ۶۰ و ۷۰ بود) و البته تصنیف های «زهی عشق» و «وطن» را شنیدند، یحتمل تایید و تصدیق می کنند.

علی رنجی پور



همچنین مشاهده کنید