یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

شهر زبان مدح آل نور


شهر زبان مدح آل نور

از دیرباز درمشرق زمین زبان شعر, زبانی محکم و استوار بوده است و این امر در جامعه ای چون عربستان سابقه ای طولانی دارد که از آن جمله می توان به قصاید باقی مانده از دوران قبل از اسلام اشاره کرد

از دیرباز درمشرق زمین زبان شعر، زبانی محکم و استوار بوده است و این امر در جامعه ای چون عربستان سابقه ای طولانی دارد که از آن جمله می توان به قصاید باقی مانده از دوران قبل از اسلام اشاره کرد. پس در این جوامع که شعر قدرت و نفوذ خاص خودش را داشته از دیرباز حاکمان وقت از زبان شعر می ترسیدند و تلاش می کردند این زبان را در اختیار خودشان بگیرند. البته ناگفته نماند این رویه درکشوری چون ایران هم رایج بوده که از آن جمله می توان به دربار سلطان محمود غزنوی و خیل شاعران آن اشاره کرد.

بی تردید در طول ۱۴ قرنی که از ظهور و بالندگی و جهانی شدن دین مبین اسلام می گذرد، شعرای بسیاری با زبان شعر بسیاری از حقایق این دین راستین و فضایل هدایت گران آن را بیان کرده اند و جالب است این امر از زمان حیات حضرت رسول اکرم(ص) آغازشده و تاکنون ادامه داشته است؛ چنانچه افرادی چون «کعب بن مالک» و «عبدالله بن رواحه» بارها با زبان شعر به مدح رسول خدا(ص) و نکوهش دشمنان ایشان پرداخته اند، زمانی که در روز هیجدهم ذی الحجه سال دهم واقعه غدیر رخ داد، شاعرانی چون «حسان بن ثابت» و «قیس بن سعدبن عباده» با سرایش اشعاری سعی در زنده و جاوید نگهداشتن این حادثه بزرگ اسلامی داشتند. البته ناگفته نماند پس از رحلت رسول خدا(ص) و پدیدارشدن حکومت های غاصبی چون بنی امیه و بنی عباس در کنار شاعران درباری و نان به روز خور، بسیاری از شاعران متعهد و دوستدار اهل بیت(ع) ظهور کردند که درکنار خطرات مختلفی، زبان به سرودن شعر و بیان منقبت خاندان رسول خدا(ص) گشودند و دراین میان آزارها و اذیت های فراوانی را هم تحمل کردند. از آن جمله می توان به شاعرانی اشاره کرد که از نیمه دوم قرن اول هجری کارشان را شروع کردند و تا نیمه اول قرن دوم هجری می زیستند. شاعرانی چون «کمیت بن زید اسدی» (۶۰- ۱۲۶هـ.) که از بهترین شاعران عصر خود بود و اولین کسی است که استدلال و احتجاج در شعر را به شیعه آموخت و نیز نخستین کسی است که سراینده هاشمیات است، یا «دعبل خزایی» (۱۴۸- ۲۴۶هـ.) که در محضر سه امام بزرگوار یعنی «امام کاظم(ع)»، «امام رضا(ع)»، «امام جواد(ع)» بوده و در منقبت ایشان اشعاری را سروده است و...

در ادامه این نوشتار باید گفت درکنار شاعران عرب زبان، برخی از شاعران پارسی گو نیز زبان به مدح خاندان رسول خدا(ص) گشوده اند. از آن جمله می توان به شاعرانی چون فردوسی اشاره کرد که در شاهنامه اش چنین می سراید:

به گفتار پیغمبرت راه جوی

دل از تیرگی ها بدین آب شوی

چه گفت آن خداوند تنزیل وحی

خداوند امر و خداوند نهی

که من شهر علمم، علیم در است

در است این سخن قول پیغمبر است

منم بنده آل بیت نبی

ستاینده خاک پای وصی

اگرچشم داری به دیگر سرای

به نزد نبی و وصی گیر جای

بدین زادم و هم بدین بگذرم

چنان دان که خاک پی حیدرم

و یا شاعر شیعه مذهب دیگری چون «کسایی مروزی» این چنین از مقام و منزلت امام علی(ع) یاد می کند:

این دین هدی را به مثل دایره ای دان

پیغمبر ما مرکز و حیدر خط پرگار

در کنار شاعران شیعه مذهب، برخی از شاعرانی که در تاریخ به اهل تسنن بودن شهرت دارند، نیز به خاطر عشق و ارادتی که به خاندان رسول اکرم(ص) داشته اند، زبان به مدح ایشان گشوده و نغزترین اشعار را در این باب بیان کرده اند، چون عطار نیشابوری که در اثرش «مظهرالعجایب» زبان شعرش را با مدح امام علی(ع) و فرزندانش چنین پرمعنا کرده:

جمله فرزندان حیدر، ز اولیا

جمله یک نورند حق کرد این ندا

پاک و معصوم و مطهر چون نبی

این سخن را می نداند هر صبی

سالکان کار حق ایشان بدند

مظهر انوار حق ایشان بدند

حال که مختصری از تاریخ شعر در مدح و ستایش خاندان رسول اکرم(ص) بیان شد، چه خوب است به مناسبت میلاد امام رضا(ع) مطالبی هم در باره ایشان اشاره شود ، شعر سرودن درباره آن حضرت، به صورت مختلف در زمان حیات آن امام همام رایج بوده و ارادتمندان آن حضرت به عناوین مختلف با سرودن اشعاری مقام و منزلت ایشان و خاندان اهل بیت(ع) را در برابر دستگاه ظلم و جور اموی و عباسی بیان می کرده اند. به طوری که آورده اند: «روزی شاعر معروفی به نام «ابونواس» که برای امام رضا(ع) شعری نگفته بود، نزد مأمون رفت. مأمون که به ظاهر اظهار دوستی به امام(ع) می کرد، با زبان طعنه به ابونواس گفت: «تو که مقام و موقعیت حضرت رضا را می دانی، چرا تا به حال برای او شعری نگفته ای؟» ابونواس هم دنبال فرصت بود تا به جایگاه الهی امام رضا(ع) اشاره کند و بگویدکه او و خاندانش جانشینان واقعی رسول خدا(ص) هستند، شعری سرود با این مضمون که: «به من می گویند تو در علم کلام و شاعری یگانه ای، و با سخن های تازه در افشانی می کنی. پس چرا علی بن موسی(ع) را مدح و ثنا نمی کنی و خصوصیات نیکویی را که در او جمع است، به شعر نمی گویی؟ من چگونه مدح کنم امامی را که جبرئیل خادم پدر او بوده است؟ از بیان این مطلب چنین برمی آید در آن دوران، سرودن شعر برای خاندان رسول خدا(ص) چه خطراتی را برای شاعران داشته است، آن طور که «دعبل خزائی» خود در شعری گفته: «من پنجاه سال است که دار خویش را بر دوش حمل می کنم» اما از آنجا که پای عشق و ارادت به میان می آید، پس این امری بدیهی است که شاعری چون «دعبل خزائی» درقصیده «تائیه» زبان به مدح امام رضا(ع) بگشاید و ضمن بیان شخصیت آسمانی ایشان از اجداد آن بزرگوار یاد کند که چطور در راه اعتلای اسلام مصائب بسیاری را تحمل کرده اند.

محمد محرمی

مآخذ:

۱- ادبیات و تعهد دراسلام- محمدرضا حکیمی- انتشارات فجر

۲- شاهنامه فردوسی

۳- زندگانی پیشوای هشتم، امام علی بن موسی الرضا(ع)، سیدعلی محقق، انتشارات نسل جوان

۴- بحارالانوار- ج ۴۹ ص ۲۳۶ حدیث۵

۵- تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا انتشارات امیرکبیر



همچنین مشاهده کنید