جمعه, ۲۶ بهمن, ۱۴۰۳ / 14 February, 2025
مجله ویستا

گوهر فرهنگ گم شده در پیچ و خم های زندگی


گوهر فرهنگ گم شده در پیچ و خم های زندگی

بررسی دلایل ضعف اخلاق فرهنگی در جامعه امروز

فرهنگ، اندیشه و روان انسان را صیقل می دهد، همان دانش است که معرفت انسان را بارور می کند و زندگی را نظم و قوام می دهد.

فرهنگ، درخشان ترین و ماندگارترین برگ شناسنامه زندگانی یک ملت، یک قوم و یک سرزمین است.

فرهنگ، معتبرترین وثیقه انسان محوری، قانون مداری، مهرورزی، بخشندگی، همدلی و اخلاق گرایی است.

فرهنگ و جامعه ما همواره به اصالت های معنوی، ملی و سوابق ارزشمند تاریخی خود معروف بوده و بدان می بالد.

اما با این همه تفاخر معرفتی ریشه دار، خرده تناقض هایی فضاهای همزیستی را کدر می کند و اگر چه ناگفته پیدا است اما چند مورد ذکر می شود: بی نظمی در رانندگی، عدم رعایت حقوق فردی و اجتماعی، وقت ناشناسی، خلف وعده دیدارهای فامیلی و دوستی و بعضا حتی در رده های مدیریتی در مقام اجرایی، تسهیلاتی، حمایتی و... اجحاف برخی فروشندگان نسبت به مشتریان به لحاظ گران فروشی، نبودن امکانات نسبی حمل ونقل شهری نسبت به جمعیت و مشکلات و رنج های شلوغی در انواع وسایط نقلیه موتوری سنگین و نیمه سنگین و بی ملاحظگی ها در حفظ اموال عمومی (بیت المال) و...

در این دو شماره گزارش نیم نگاهی به موقعیت و لزوم فرهنگ گرایی، دلایل بی نظمی در مبادلات و رفتارها و طرح مواردی به عنوان چاره جویی خواهیم پرداخت.

● مفهوم واژه فرهنگ

تعریف مفهوم واژه فرهنگ خلاصه می شود به مجموعه باورها و رفتارهای گروهی در جامعه که در اضلاع مختلف خود پیچیدگی ها و جنبه هایی دارد از جمله فرهنگ خاص و عام و معنوی و مادی.

یک کارشناس ارشد تعلیم و تربیت اسلامی، در شناسه های چندسویگی فرهنگ پذیری فردی، اجتماعی و نظم و قانون گرایی معتقد است جامعه باید متناسب با شرایط زمان، خود را با فرهنگ پذیری همساز کند. حتی بر این نظر است که چنانچه جامعه، فرهنگ را هدایت نکند، فرهنگ خود راهنمای جامعه خواهد شد و در عین حال از آن می گوید که فرهنگ پذیری در تبادلات فرهنگی متولیان مربوطه شکل و توسعه می یابد و همچنین با اشاره به لزوم تقابل میان برنامه ریزان فرهنگی و اجتماعی بازنگری بنیانی برنامه ریزی ها و شروع نخست از جانب مسئولان و هماهنگی بین دستگاه هایی که نقش مستقیم در گستره و آموزه های فرهنگی دارند را مطرح می کند که می توانند جامعه را از کم و کسری های پروسه فرهنگی و تعلیم و تربیت، بیرون آورند.

● پیشی گرفتن فرهنگ مادی از فرهنگ معنوی

«رضا نباتی» فرهنگ را مجموعه ای پیچیده و دربرگیرنده باورها و رفتارها، اعتقادات، هنرها، اخلاقیات، قوانین، عادات و هرگونه توانایی دیگر می خواندکه به وسیله انسان به عنوان عضوی از یک جامعه انجام می شود. وی می گوید: «در آشکاری عناصر دخیل در موضوع فرهنگ تنها هنرمندان اهل فرهنگ نیستند بلکه روحانیون، معلمان، اساتید دانشگاه، قاریان و مداحان قرآن، مسئولان امور فرهنگی، اجتماعی و سیاسی هم اهالی فرهنگ هستند که هر طیف به یک صورت در فرهنگ تأثیرگذارند. ابعاد فرهنگ هم متعدد و مختلف است از جمله عام و خاص؛ فرهنگ عام از سیر اجتماعی شدن برخوردار است که در عرصه مثلا بین المللی، ملی و یا دینی نمود پیدا می کند. اما فرهنگ خاص، فراگیرتر از خانواده و در حوزه اداره، شهر، روستا و قوم است که خود با هم یک مجموعه مرتبط فرهنگ را در قالب فرهنگ ملی یا دینی تشکیل می دهد.»

این کارشناس فرهنگی ادامه می دهد: «فرهنگ همچنان ابعاد مادی و معنوی دارد؛ فرهنگ مادی گرایی و تجملاتی معمولا رشدش سریع تر از فرهنگ معنوی است، دلیلش هم بحث نیاز انسان است. به گفته وی اگر در جامعه دچار چالش فرهنگی هستیم علتش این است که فرهنگ معنوی متناسب با فرهنگ مادی، رشد نکرده است. فرهنگ معنوی شامل ادبیات، فلسفه عام، سیاست و اجتماعات است. او می گوید: «در بحث رشد و ارتقاء در ابعاد مختلف فرهنگ در اجتماع یک حلقه مفقوده در قالب عدم توجه یا کم توجهی به موضوع فرهنگ سازی است...»

یک کتاب فروش علت بهم ریختگی های روابط نیک و حسنه فردی و اجتماعی و رعایت حال و وضعیت همدیگر را نخست از سوداندیشی مادیات و شرایط اقتصادی و کم اعتنا شدن به ملاحظات انسانی- فرهنگی و غفلت یک نسل می داند.

● غفلت یک نسل از فرهنگ مداری

«منفعت جو هستیم.» این اولین جمله «همایون» است. و بعد: «هرچه به نفع مان باشد به سویش می رویم. حتی عبور از چراغ قرمز را به سود خود می دانیم. راننده اتوبوس ریالی پشت چراغ قرمز که ایستگاهش هم نیست در ماشینش را باز می کند و مسافر سوار می کند اما راننده اتوبوس بلیتی فقط در ایستگاه هایش توقف می کند. تفاوت این دو عملکرد همان سود داشتن و سود نداشتن است. البته شاید راننده ای که فقط در ایستگاه مسافر سوار می کند نظم در کارش را مهم می داند ولی کتاب فروش معتقد است: «علت تنزل مراعات حقوق دیگران و پایبندی به وظایف اجتماعی، شغلی و فرهنگی غفلت از خودسازی رفتاری و فرهنگ مداری در سال های گذشته است یعنی همپای توسعه اقتصادی و کسب معاش، فرهنگ گرایی و ملاحظات حقوق اجتماعی صورت نگرفته است.» وی ادامه می دهد: «من با ماشین خودم به محل کارم نمی آیم، می خواهم از اتوبوس استفاده کنم اما داخل اتوبوس- خصوصا بلیتی ها- هر جا نگاه می کنم، رکاب و شیشه پنجره ها کف راهرو و صندلی ها کثیف و فرسوده است. به عنوان نمونه وسط مسیر در ایستگاه سوار اتوبوس شدم دیدم اکثر صندلی ها خالی است ولی خیلی از مسافران وسط راهرو ایستاده اند. به یک نفرشان گفتم چرا نمی نشینی؟ با پوزخند سر تکان داد. جلوتر رفتم صندلی ها را یک یک نگاه کردم دیدم از بس کثیف و کهنه هستند کسی رغبت نکرده روی صندلی بنشیند! منهم ناچار سرپا تا مقصدم ایستادم. جامعه ای که به مسئولیت های فردی و عمومی خود مقید نباشد و درستکاری جدی گرفته نشود فرهنگ و خانواده و آداب و درس و رسانه فراگیرش وظایف مردمی شان را به نحوی کامل و مسئولانه مورد توجه قرار نمی دهند.

همه این قبیل پدیده های فردی و اجتماعی به چگونگی سطح فرهنگ سازی برمی گردد. علت ضعف فرهنگ را باید در غفلت یک نسل جستجو کرد. در گذشته هرچیز و وضع را قبول نمی کردیم چون هرچیز باید دارای معیار باشد. اگر انسان از اخلاق و فرهنگ واکسینه باشد اما هرچیز سر جای خودش نباشد و همه ملزم به رعایت حقوق هم نباشند چه فایده ای برای آن انسان دارد.»

این کتاب فروش در ادامه صحبت های خود به رغم آن که بر این نظر است که آموزگار فقط درس می دهد، لیکن معتقد است فرهنگ سازی را باید از مراکز آموزشی شروع کرد. او تعریف می کند زمانی که معاون مرکز پیش دانشگاهی بوده است مادر یکی از بچه ها مراجعه می کند و جویای وضع تربیتی، رفتاری فرزندش می شود و اعتراف می کند شناخت اطمینان بخشی از او ندارد. در واقع مادر با بچه اش بیگانه بوده است. این یعنی نگرانی از ضعف فرهنگ و تربیت. «همایون» اما در پایان اظهارات خود سوای آنچه دلیل دوری برخی از مردم از وظایف و رعایت حقوق فردی و اجتماعی نامید، به عنوان راهکار، پایبندی هر شخص به تعهد و مسئولیت پذیری را در یکی بودن حرف و عمل می داند. ضمناً اضافه می کند آگهی های بازرگانی تلویزیونی برای پولدارها است. این حرفش شاید تأکید بر آنچه در اول صحبتش گفت: «منفعت پرست هستیم» باشد!

● خروج از دغدغه های رایج

فرهنگ آموزی و تعلیم و تربیت اجتماعی باید از نخستین روز درس به بچه ها یاد داده و شناسانده شود.

«حجتی» تحصیلکرده آلمان و شغلش مجری طرح های صنعتی بوده است. او هم تأکید دارد: «تعلیم و تربیت اجتماعی باید از اولین روز که بچه وارد دبستان می شود صورت بگیرد و بچه باید نظم در کارها را بیاموزد. به او رفتار درست در اجتماع و حرکت در خیابان یاد داده شود. مثلاً معلم به دانش آموز ابتدایی بیاموزد هنگام عبور از عرض خیابان چگونه به سلامت بگذرد. فرضاً گفته شود برای رفتن از پهنای خیابان دو طرفه، اول باید به طرف دست چپ و به محض رسیدن به وسط خیابان، به طرف دست راست خود نگاه کند که ماشین و موتورسیکلت نمی آید و حتماً هم از روی قسمت خط کشی عبور کند. از طرف دیگر بزرگترها هنگام رانندگی باید کاملاً مقررات راهنمایی و رانندگی و عابران را رعایت کنند و حرمت قانون را عملاً درنظر بگیرند. در مدرسه همچنین وظیفه احترام متقابل افراد کوچک و بزرگ را به بچه ها یادآوری نمایند، بزرگترها هم درنظر داشته باشند بی توجهی در هر زمینه نسبت به حقوق دیگران درخور شأن انسان های مقید به وظیفه شناسی نمی باشد.»

این شهروند می گوید: «ضعف فرهنگی در لایه هایی از اجتماع باعث توسعه بی نظمی در بسیاری از امور، مبادلات و روابط همگانی شده و تأثیر عدم مسئولیت در هر شغلی و سوء مدیریت سبب بدبینی، بدرفتاری متقابل و قانون گریزی گردیده است.» او همچنان تأکید می کند: «برای تحقق فرهنگ گرایی عمومی همه باید به وظایف حرفه ای و انسانی خود پایبند باشیم. ترویج بی نظمی در هر زمینه و حرمت شکنی همدیگر زیانش ولو در دراز مدت شامل همه جامعه خواهد شد.»

او به این باور است انسان هایی که حقوق دیگران را رعایت می کنند و در روابط متعارف اجتماعی، آرامش خاطر دارند، موجب آموزندگی دیگران و نهادینه شدن مبانی فرهنگ هم می شوند. اگر همه ما چنانچه به حد و مرز حقوق فردی و اجتماعی خود احترام بگذاریم مسلماً زندگی با دغدغه های مخل سلامت جسم و روان خود نیز نخواهیم داشت.»

● فرهنگ سازی با جبر و جریمه جواب نمی دهد

«نباتی» در ادامه بیان نظرات کارشناسی خود با اشاره به آن که مقوله فرهنگ در زندگی های فردی و اجتماعی بسیار مهم و مؤثر است، می گوید «چنانچه فرهنگ را هدایت نکنیم، فرهنگ ما را هدایت می کند به عنوان مثال در نیمه شعبان موضوع فرهنگ انتظار است که مختص شیعه نیست، اهل تسنن و فرقه های دیگر هم منتظر منجی کل عالم هستند اما در نوع فرهنگ شیعه انتظار، انفعالی نیست. شیعه می گوید زمینه های ظهور را فراهم کنیم.» وی در ادامه گفتار خود می افزاید: «فرهنگ پذیری نیاز به زمان طولانی و مشارکت عمومی دارد. نکته مهم در این مورد، بحث ایجاد انس و علاقه مردم با فرهنگ مدنظر است. این امر با دادن اطلاعات، گفتن و برنامه ساختن و با اجبار به انجام و رعایت کردن و اعمال جریمه جواب نمی دهد. اصولاً باید کاری کنیم که دروغ گفتن، در جامعه و بدقولی در مناسبات فردی و اجتماعی از بین رود، مثلاً راننده ای که کمربند ایمنی نمی بندد و یا در اداره ای کسی نسبت به وظیفه اش اهمال می ورزد را هنگام برخورد تذکر دهیم تا خود به خود این فرهنگسازی به وجود آید الآن سیستم تشویق و تنبیه به هیچ عنوان تأثیرگذار نیست اما فرهنگ سازی می تواند نقش مهمی در چرخه زندگی ها داشته باشد. اگر اتفاقات مثبت با هدف بسترسازی مناسب فرهنگ صورت نگیرد، انگیزه ها نیز از دست خواهند رفت.»

● خانواده مهمترین نقش را دارد

فرهنگ سازی می باید بر وفق شرایط جامعه پذیری صورت بگیرد. اگر فرد از درون بپذیرد و خود را هماهنگ با فرهنگ اصیل اجتماع وفق دهد هدف محقق می شود.

مع الوصف مهمترین نقش در فرهنگ پذیری متوجه خانوادها است. فرضاً فرزندی که می بیند پدرش کمربند ایمنی ماشینش را فقط با دیدن پلیس، می بندد، این گونه رفتار و این نوع مواجه شدن با قانون به آن فرزند هم سرایت می کند.

... تعجب می کند. شگفتی، حالت طبیعی چهره اش را بدجوری درهم می ریزد. گاه از شدت ناراحتی و تأسف، چشمانش را می بندد و باز همچون دفعات پیش لحظاتی سکوت می کند. او یکی از هزاران ساکن همجوار یک پارک بسیار بزرگ است. شاهد است که عصرگاه و شب های تعطیلی به ویژه هر شب ایام تابستان از بلندگوی پارک به انبوه مردم و خانواده های حاضر در آن محیط سبز و مصفا توصیه و تقاضا می شود از آوردن موتورسیکلت و دوچرخه به داخل پارک خودداری شود. از گذاشتن ظروف داغ و آتش کردن برای طبخ غذا روی چمن ها جداً خودداری شود،روی چمن ها راه نروید، پارک متعلق به شما است، زباله ها را در کیسه نایلون بریزید و در سطل های تعبیه شده در پارک بگذارید... تکرارهای چندباره به معنای بی خیالی و سهل انگاری در فرهنگ اجتماعی و بی نظمی در وظیفه شهروندی است. حالا، جای تعجب و تأسف ندارد؟...

احترام گذاردن به مقررات اجتماعی، نشان از تحول و قابلیت های اندیشه گرایی انسان به شخصیت خود و دیگران نیز هست. نظافت محیط زیست، رعایت حقوق دیگران، پایبندی به نیک کرداری، قانون مداری، ارتباطات اجتماعی و... و... سبب امنیت، آسایش و برقراری روابط حسنه بین افراد و اجتماع می شود.

● فرهنگ؛ سامان دهی اخلاقی و رفتاری

در شناساندن کلمه فرهنگ که دامنه گسترده دارد نظرات بسیاری گفته شده است. یک مردم شناس معروف انگلیسی به نام «تایلور» فرهنگ را مجموعه ای پیچیده نامیده است. از این تعریف می توان نکات برجسته ای مشخص کرد: فرهنگ پدیده ای انسانی و به نوعی تمیز دهنده انسان از حیوان، امری اکتسابی و نه غریزی و قابلیت کسب کردن است. بنابراین، انضباط اجتماعی می تواند یک فرهنگ باشد که در طول حیات بشری و با توجه به احساس نیاز به آن به وجود آمده است. انضباط اجتماعی گردآوری شده از قوانین بایدها نبایدها و اخلاقیات است که توسط افراد یک جامعه رعایت می شود و روش و رفتارشان از طریق فرهنگ شان تعیین می شود. به مفهوم دیگر، انضباط اجتماعی جزیی از مجموعه وسیع فرهنگ است که خود از فعالیت های آموخته گروه های بشری است.

براساس این تعاریف، نهادینه کردن فرهنگ نظم اجتماعی همواره در طول تاریخ از دغدغه های مسئولان مملکت بوده و هست، و این در حالی است که نظم اجتماعی به عنوان بستری برای رشد و توسعه همواره از ارزش والایی برخوردار بوده است. در جوامع فعلی، فرهنگ انضباط اجتماعی رابطه ای مستقیم با توسعه صنعتی دارد به طوری که کشورهای صنعتی و پیشرفته دنیا از انضباط اجتماعی بالاتری نسبت به جوامع موسوم به جهان سوم برخوردار بوده اند. این انضباط در تمام امور زندگی شان قابل مشاهده است. با عنایت به آن که نظم اجتماعی نوعی فرهنگ محسوب می شود، باید افزود که لازمه توسعه، داشتن فرهنگ توسعه است. گرچه نهادینه شدن فرهنگ در جامعه، زمان زیادی می برد اما ضرورتی انکارناپذیر است.

● نقش آموزش و پرورش در فرهنگ

فرایندهای علمی- عملی آموزش و پرورش را می توان کلید طلایی دگرگونی ساختارهای ایمنی تربیتی- اخلاقی و یادمان تاریخی ارزشمند دانست.

«دکتر سیما ویسی نژاد» عضو کمیته علمی تخصصی دانشگاه جامع علمی- کاربردی و مدرس دانشگاه، در پاسخ به سؤالم پیرامون فرهنگ مداری، نظامندی در مراودات، ارتباطات و اخلاق در جامعه نکات ظریف و جامعی را مطرح می کند و می گوید: «نقش آموزش و پرورش در تربیت نسل آینده که عهده دار مهم ترین وظایف و مسئولیت های اجتماعی است برکسی پوشیده نیست. نگاه تحول را در مدیریت کلان آموزشی و تربیتی جدا از نگاه بخشنامه ای و اداری رمز زنده کردن ارزش ها و احیای تفکر اخلاقی برآیند از بستر آموزش و پرورش است. وجود چنین مدیرانی سبب می شود همپای معلم و دانش آموز طرح ها و ارزش ها نمود عملی بیشتری پیدا کنند. اگر موضوع تربیت را در مدارس با نگاه تحول اخلاقی در دانش آموز معنا کنیم، دراین صورت ارزش ها در کنار اصول علمی مجال رشد و بالندگی پیدا خواهند کرد. چه بسا یک موضوع علمی و آموزشی طی سالیان متمادی از ذهن دانش آموز فراموش شود اما یک نگاه اخلاقی و تربیتی تا آخر عمر دانش آموز، با او خواهد بود. پس باید به ماندگاری ارزش های فرهنگی در بستر تعلیم و تربیت بیندیشیم.»

وی همچنین براین باور است: «اولین چیزی که در زندگی اجتماعی مهم است مراودات مردم با یکدیگر است. در اسلام، چه دستورات فردی و چه دستورات اجتماعی همگی براساس رضایت، شادی، نشاط، تحرک و امید انسان هاست. دقت دراین احکام، جدا از عنصر رضایت که شادمانی همیشگی را تضمین می کند، نشان دهنده رفتارها و اعمال شادی بخش و نشاط آور است.»

● فرایندهای بی اعتنایی به فرهنگ کار

«دکتر ویسی نژاد» در ادامه صحبت های خود، با اشاره به آن که ظاهرا کلمه کار و فرهنگ کار عناوینی فراموش شده است، می گوید: «امروزه فرار از کار و کم کاری در محیط های اشتغالی به صورت یک هنجار اجتماعی در میان برخی افراد جامعه جاافتاده است. بی توجهی به الزام کار و فرهنگ کار به ویژه در دوران معاصر تأثیرات نامطلوبی بر بنیان های اقتصادی، اجتماعی و حوزه صنعت گذاشته است. صاحب نظران یکی از عوامل مهم توسعه نیافتگی را عدم رشد حوزه صنعت و تولید می دانند و معتقدند رشد این دو حوزه در گرو نهادینه کردن فرهنگ کار است، کاری که نیاز به تصمیم گیری گروهی و اراده ملی دارد.

در واقع اهمیت دادن به تخصص یا به عبارتی تخصصی شدن فعالیت و رعایت تقسیم کار موجب افزایش مسئولیت پذیری می شود که از جلوه های اصلی و بالای فرهنگ کار است: فراهم کردن امکان تصمیم گیری براساس عقل و درایت و اهتمام واقعی به علم در تمام مراحل زندگی به ویژه از دوران کودکی از جمله بنیان های اصلی و تأثیرگذار در ایجاد تقویت فرهنگ کار محسوب می شود.»

«رضا نباتی» کارشناس ارشد تعلیم و تربیت اسلامی دراین باره می گوید: «سناریوی فرهنگ باوری در همراهی متولیان فرهنگی با جامعه به وجود می آید که بر اثر مبادله فرهنگی بین اولیای فرهنگی و اعضای اجتماع تبدیل به فرهنگ پذیری می شود و در فلسفه فرهنگ مشکلی ایجاد نمی شود.» وی دراین باره به پشتوانه تمدن ریشه دار ایران اشاره می کند و براین مبنا اظهار می دارد «چنانچه در طرح و برنامه ها به ریشه فرهنگی مان توجه شود، آنگاه برنامه سازی های فرهنگی مقطعی نخواهد بود.» ادامه نظر او پیرامون موضوع فرهنگ اشاره ای به عزاداری ها است به گفته وی به جای آن که با برخی سلیقه ها که غیراصیل است مستقیم برخورد کنیم، بهترین کار آن است که خوبی های فرهنگ را پررنگ و اشکالات را کمرنگ کنیم مضاف به آن که در طول زمان کوتاه نمی توان به وسیله انقلاب فرهنگ اصیل را گسترش دهیم.» می گویم درباره مشکلات فرهنگی، اجتماعی، زیست محیطی، رانندگی، حرمتمداری، بخشش و... سال ها است از تریبون های مختلف مسئولان حتی در مباحث بین مردمی سخنان متعددی می شنویم مبنی بر این که به فرهنگ سازی نیاز داریم که این مسئله به فرصت و زمان خاص نیازمند است، حال شما هم به لزوم توسعه فرهنگ گرایی که به حق یک ضرورت حیاتی در بسیاری عرصه های جامعه است توصیه و تاکید دارید؟

پاسخ این کارشناس ارشد تعلیم و تربیت، معطوف به مدیریت ها است، وی می گوید:«این مسئله به متولیان امور فرهنگی، سیاسی و اجتماعی برمی گردد چرا که آنان باید سناریوی فرهنگی داشته باشند و بین برنامه ریزان و اعضای اجتماع بایست تقابل و مبادله صورت گیرد، نقاط قوت را تقویت کنیم. رفتارها و فرهنگ موجود جامعه با فرهنگ مطلوب همسازی و هماهنگی شوند. نکته مهم آن است که باورهای فرهنگی به واقع فرهنگ شفاهی بوده است. یک مشکل در جامعه فرهنگ غالب شفاهی است که باید تبدیل به فرهنگ کتبی شود و آن را تقویت کنیم. باید دانست وقتی طالب مطالعه نیستیم، رشد فکری و فرهنگی از عمق لازم برخوردار نیست ولی اقیانوسی از فرهنگ های مختلفی داریم اما عمق آن فرهنگ ها بسیار اندک است. برای دست یافتن به ژرفای این موضوع مهم باید سازمان های تبلیغات و صدا و سیما و وزارتخانه های فرهنگ و ارشاد اسلامی و آموزش و پرورش هماهنگ شوند و جامعه را از کمای موجود بیرون آورند» وی در ادامه می گوید: «تحقق آن انسجام باعث خروج از کما می شود. من فکر می کنم در بحث کنترل ترافیک و آلودگی هوا باید موضوع فرهنگ پذیری نیز مورد توجه قرار بگیرد. همچنین بهداشت محیط، کیفیت آموزش در خانه و خانواده، محیط های رسمی تحصیلی، اصلاح الگوی مصرف، فرهنگ معنوی، ایثار، مقاومت و... همه نیاز به تقویت فرهنگ پذیری و نه جامعه پذیری، دارند. در باورهای فرهنگی و مبانی برنامه ریزی های فرهنگی، بازنگری را از خود شروع کنیم. متولیان باید ابتدا خودشان این موارد را رعایت کنند چون عدم رعایت متولیان ممکن است جامعه را دچار تعارض کند.»

«نباتی» در حوزه بازنگری باورها و برنامه ریز ی ها و چگونگی انجام آن ها تکیه گاه گفتار خود را جامعه دینی مان می داند و می گوید: «مسایل فرهنگی ما که مشتق و نشأت گرفته از فرهنگ دینی و اعتقادی ماست باید پاسخگوی نیازهای روز نسل جوان و نوجوان باشد و آنان را به اقتضای زمان تربیت کند. باید روش های نو و برنامه های جدید در توسعه و تعمیق فرهنگ معنوی متناسب با احتیاج های امروز باشد، در بحث فرهنگ یادمان باشد که آموزش، اجتماع و موضوعات تربیتی و اقتصادی را از فرهنگ جدا ندانیم چون آموزش در بستری فرهنگی اتفاق می افتد و خودساز هم است. نکته مهم در باب فرهنگ پذیری بحث ایجاد دانش و علاقه با فرهنگ مدنظر ماست. این امر با دادن اطلاعات و گفتن و برنامه ساختن اتفاق نمی افتد. از سوی دیگر هر فرد بنابه وظیفه باید از قانون تابعیت کند، به عنوان نمونه، با توجه به این که بستن کمربند ایمنی هنگام رانندگی یک الزام قانونی است لیکن بسیاری هنوز حین رانندگی این ضرورت را رعایت نمی کنند و یا فردی که در محل کار نسبت به انجام وظیفه اش کم اعتنا است، کسی که گرانفروشی می کند یا فردی که حق دیگری را تضییع می کند و امثال رفتار و عملکردهای ناروا نباید با بدترین نحوه به آن پاسخ گفت، گرچه موضوع تشویق و تنبیه بایست مدنظر باشد. اگر چنین اتفاقات با بسترسازی مناسب فرهنگ باروری در جامعه صورت نگیرد انگیزه مثبت از دست می رود.

● آفت اخلاقی

خصوصیات ناخوشایند در فرهنگ رفتاری برخی ها حاکم شده که پیامدهای سویی دارد ولی به دلیل شیوع آن، قبح خود را البته در نزد برخی ها از دست داده و به صورت یک نوع فرهنگ پابرجا ماندگار شده است. وظیفه دستگاه های فرهنگی و مرتبط با امر تعلیم و تربیت این است که از جا کندن این چنین خصوصیات اخلاقی را از میان بردارند. به بیان دیگر چنانچه نهادهای مسئول تعلیم و تربیت، جامعه را در جهت اصلاح تغییر ندهند، درواقع به وظیفه خود عمل نکرده اند. نمونه هایی از این خصوصیات اجمالا با توضیحاتی، چنین است: رعایت حقوق دیگران از اهم فضایل اخلاقی است که باید از ابعاد فردی و اجتماعی در فرهنگ جامعه تزریق شود، چرا که در جامعه مظاهری از عدم رعایت حقوق دیگران در رفتارهای روزمره به چشم می خورد: عدم رعایت نوبت در صف ها؛ گران فروشی، عدم رعایت حقوق همسایه، مزاحمت های خیابانی، کلاه برداری، فروش اجناس تقلبی، کم گذاشتن در «پیمان» کاری، غیبت، افتراء، تظاهر و ریا، دو چهره بودن، خیانت در امانت و عدم شجاعت اخلاقی.

«ویسی نژاد» ادامه این بخش از گفتارشان را معطوف به موضوعات منفعت محوری، بها ندادن به وقت، قانون گریزی می داند. به گفته وی: «افرادی از جامعه منافع فردی شان را بر منافع جمعی ترجیح می دهند، این نشانگر عدم رشد احساس مسئولیت اجتماعی است. از سوی دیگر در محاورات و مراسم با مواردی روبرو می شویم که می نماید وقت گذرانی است نه استفاده بهینه و تنها چیزی که روی آن حساب نمی شود، زمان است. مورد دیگر قانون گریزی است. در جامعه هنوز فرار از قانون، به زرنگی و شجاعت! تعبیر می شود. برخی شرکت ها و موسسات تجاری برای کم پرداختن مالیات خود، دو دفتر حساب دارند و بعضا دفتر خود را طوری تنظیم می کنند که مشمول مالیات نشوند یا کمتر بپردازند!»

فرهنگ پذیری

● روش زندگی

«دکتر ویسی نژاد» که در رشته اطلاع رسانی و ارتباطات نیز تخصص دارد، ادامه دیدگاه های کارشناسی خود را معطوف به فرهنگ پذیری می داند و می گوید: «فرهنگ به یک معنا راه و روش زندگی انسان ها است. هر نسلی برای ادامه حیات خود نیاز به فرهنگ دارد. به گفته او مکانیسم انتقال فرهنگ آنقدر مهم است که می تواند ماهیت فرهنگ را تغییر دهد و چه بسا می تواند آن را وارونه انتقال دهد. مهمترین عوامل انتقال دهنده فرهنگ و فرهنگ پذیری، افراد یک جامعه عبارتند از خانواده، مدرسه، گروه همسالان، رسانه های جمعی و...

خانواده به عنوان اولین محیط انتقال دهنده فرهنگ از جایگاه پراهمیتی برخوردار است و یکی از تأثیرگذارترین عوامل بر شکل گیری شخصیت افراد جامعه محسوب می شود. نظرات و رفتارهای خانواده مستقیما بر اعمال و رفتار کودک نیز تأثیر می گذارد. خانواده ها می توانند نظم اجتماعی را در قالب برنامه ها به فرزندان خود انتقال دهند. برنامه هایی از قبیل وقت شناسی، احساس مسئولیت، احترام به حقوق دیگران، رعایت نظم و پاکیزگی از جمله مواردی هستند که خانواده ها با توجه به ویژگی هایی که دارند، می توانند به فرزندان خود انتقال دهند.»

حسن آقایی