سه شنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۴ / 29 April, 2025
اصل موجبیت و مسوولیت پذیری انسان

برخی افراد میاندیشند که هرگز برای ما ممکن نیست عملی را متفاوت با آنچه واقعا انجام میدهیم، مرتکب شویم؛ آنها قبول دارند که آنچه انجام میدهیم، بسته به انتخابها، تصمیمات و خواستههای ماست و میپذیرند که ما در شرایط متفاوت، تصمیمهای متفاوت میگیریم. اعمال ما شبیه چرخش زمین بر محور خود با نظمی یکنواخت نیست؛ اما ادعای آنها این است که به هر حال، شرایطی که پیش از انجام عمل ما وجود دارد، عمل ما را معین و آن را اجتنابناپذیر میکند. کل تجربیات، آمال و معرفت یک فرد، ساختمان موروثی او، شرایط اجتماعی و ماهیت انتخابی که او آن را میپذیرد، همراه دیگر عواملی که ما احتمالا دربارهشان چیزی نمیدانیم، همه با هم ترکیب و موجب میشوند یک عمل در آن شرایط اجتنابناپذیر شود.
این نگرش دترمینیسم یا موجبیتگرایی (determinism) نامیده میشود. دترمینیسم به این معنا نیست که ما قادریم همه قوانین جهان را بدانیم و به وسیله آنها پیشبینی کنیم که چه رخ خواهد داد. پیش از هر چیز ما نمیتوانیم از همه شرایطی که بر انتخاب انسان تاثیر میگذارد، شناخت حاصل کنیم. در ثانی، حتی وقتی ما چیزی را درباره این شرایط میدانیم و سعی کنیم [به واسطه آن] پیشبینی کنیم، این خود تغییری در شرایط است که احتمالا نتیجه پیشبینی شده را تغییر میدهد. پیشبینیپذیری موضوع اصلی نیست. بلکه این دترمینیسم به این معناست که طبیعت واجد قوانینی است که بر هر اتفاقی در جهان حاکم است. شبیه قوانینی که بر حرکت سیارات حاکم است و بر اساس این قوانین، شرایط قبل از یک عمل تعیین میکند که آن عمل اتفاق خواهد افتاد و این شرایط دیگر احتمالات را حذف میکنند.
● آثار و تبعات پذیرش دترمینیسم
اگر دترمینیسم صحیح باشد، در نتیجه حتی وقتی تو درباره شام امشبت تصمیم میگیری، از پیش به وسیله عوامل بسیاری که بر تو تاثیرگذارند معین شده که تو چه غذایی را انتخاب خواهی کرد. تو نمیتوانی غذایی دیگر را انتخاب کنی، حتی اگر گمان میکنی که میتوانی فرآیند تصمیم، به نتیجه رسیدن محصول تعیینشده ذهن توست.
اگر دترمینیسم درباره همه چیز صحیح باشد، پیش از اینکه به دنیا بیایی معین شده بود که امشب چه غذایی را برای شام انتخاب خواهی کرد. انتخاب تو به وسیله وضعیت بیواسطه قبلی تعیین شده بود و آن وضعیت به واسطه وضعیت پیشینش تعیین شده بود و به همین ترتیب هر قدر به عقب برگردی همه چیز به واسطه وضعیت قبلی خود تعیین شده بوده است.
حتی اگر دترمینیسم درباره همه اتفاقات صحیح نباشد، یعنی حتی اگر برخی چیزها اتفاق بیفتند ولی به واسطه علل از پیش موجود تعیین شده نباشند، این سوال هنوز بسیار مهم است: آیا هر چیزی که ما انجام میدهیم پیش از اینکه آن را انجام دهیم، تعیینشده بود. هرچند تو احتمالا احساس اختیار میکنی هنگام انتخاب بین ساندویچ و سوپ (برای شام امشب) یا بین ۲ نامزد انتخاباتی. در واقع فقط یک انتخاب را در این شرایط اتخاذ میکنی، چه بسا اگر این شرایط یا آمال تو متفاوت بود، تو انتخاب متفاوتی میکردی.
اگر در مورد خودت یا دیگر افراد چنین اعتقادی داشتی، احتمالا احساست درباره امور تغییر میکرد؛ مثلا آیا میتوانستی خودت را برای اینکه تسلیم وسوسهات شدی و کیک را خوردی سرزنش کنی؟ اگر نمیتوانستی که مثلا در عوض ساندویچ یا سوپ را انتخاب کنی، آیا این جمله معنیدار بود که بگویی من واقعا میباید در عوض ساندویچ یا سوپ میخوردم؟ اگر سوپ وجود نداشت، مسلما این جمله بیمعنا میبود. بنابراین در شرایطی که سوپ وجود داشته اما به علت اینکه از پیش تعیینشده بود که ساندویچ را انتخاب خواهی کرد، نمیتوانستی سوپ را انتخاب کنی، جمله مذکور چطور میتواند معنیدار باشد؟
به نظر میرسد به نتایج مهمی رسیدیم. گذشته از اینکه نمیتوانی به شیوه معنادار و معتبر خود را به خاطر خوردن کیک سرزنش کنی، احتمالا به طور کلی نمیتوانی به گونه معنادار و معتبر کسی را به خاطر انجام عمل نادرست سرزنش کنی یا کسی را به خاطر انجام عمل پسندیده تحسین کنی. اگر از پیش تعیینشده است که افراد آن کارها را انجام خواهند داد، آن اعمال اجتنابناپذیرند. با توجه به شرایطی که آنها در آن قرار داشتند، آنها کار دیگری نمیتوانستند انجام دهند؛ بنابراین ما چگونه میتوانیم آنها را مسوول [اعمال خودشان] بدانیم؟
احتمالا از دست کسی که در مهمانی خانه تو شرکت میکند و کاستهای موسیقی تو را میدزدد بسیار عصبانی میشوی، اما فرض کن که معتقد باشی اعمال او از پیش به واسطه طبیعت او و وضعیتی که در آن قرار دارد تعیین شده باشد. فرض کن معتقدی هر کار او، ازجمله اعمال قبلیاش که در شکل دادن به صفات کنونی او سهیم بوده است، به واسطه شرایط قبلیاش از پیش تعیین شده بوده است. آیا باز هم میتوانستی او را مسوول چنین رفتار زننده و دونی بدانی؟ یا اینکه عاقلانهتر است که او را همچون یکی از بلایای طبیعی تلقی کنی؛ یعنی همانگونه به دزدیده شدن کاستها بنگری که اگر آن کاستها به وسیله موریانه جویده میشد؟
مردم مخالف با این مطلبند. برخی میاندیشند اگر دترمینیسم صحیح باشد، هیچ کس را به شکل معقول و منطقی نمیتوان به خاطر کاری سرزنش یا تحسین کرد، همانگونه که نمیتوان باران را به خاطر ریزش سرزنش یا تحسین کرد. عدهای دیگر میاندیشند حتی اگر افراد مجبور باشند باز هم معنادار است که اعمال خوب را تحسین و اعمال بد را محکوم کنیم. به هر حال این واقعیت که از پیش معین شده فردی عمل بدی را انجام میدهد، به معنای این نیست که او عمل بدی را انجام نداده است. اگر او نوار کاست شما را دزدیده است، چه عمل او از پیش تعیینشده باشد و چه خیر، این عمل نشاندهنده بیملاحظگی و نادرستی است. بعلاوه اگر ما او را سرزنش یا احتمالا حتی تنبیه نکنیم، شاید او این عمل را مجدد مرتکب شود.
از سوی دیگر اگر ما فکر کنیم آنچه او انجام داده از قبل تعیین شده بوده است، به نظر میآید این بیشتر شبیه این میماند که سگی را به خاطر جویدن فرش تنبیه کنیم. این تنبیه او به این معنا نیست که ما او را مسوول آنچه انجام داده میدانیم. ما فقط سعی میکنیم بر رفتار آتی او تاثیر بگذاریم. به نظر خود من بیمعناست که فردی را به خاطر انجام عملی سرزنش کنیم که برای او امکان انجام ندادن آن عمل وجود نداشته است. (البته دترمینیسم متضمن این است که اگر من اینگونه میاندیشم از پیش تعیینشده بوده است.)
● تردیدهای علمی درباره دترمینیسم
اگر دترمینیسم صحت داشته باشد، مسائلی هست که ما باید با آنها مواجه شویم؛ اما شاید دترمینیسم صحت نداشته باشد. هم اکنون بسیاری از دانشمندان معتقدند دترمینیسم در مورد اجزای بنیادین مواد صحت ندارد که در چنین وضعیتی یک الکترون ممکن است بیش از یک عمل را انجام دهد. =[یک الکترون یکی از دو یا بیشتر از دو عمل احتمالی را انجام خواهد داد.] شاید اگر دترمینیسم در مورد اعمال انسان هم صحت نداشته باشد، مجالی برای اختیار و مسوولیت باقی بماند. اگر اعمال انسان یا دستکم برخی از اعمال انسان، از قبل تعیینشده نباشند، چه اتفاقی میافتد؟ اگر تا لحظه انتخاب تو، هر دوی این احتمالات وجود داشته باشد که کیک را انتخاب کنی یا هلو را، چه اتفاقی میافتد؟ بدینسان تا آنجا که به آنچه پیشتر اتفاق افتاده مربوط میشود، تو میتوانستی هریک از آن دو را انتخاب کنی. حتی اگر واقعا کیک را انتخاب کنی، میتوانستی هلو را انتخاب کرده باشی.
اما آیا حتی این مطلب =[ عدم صحت دترمینیسم در مورد اعمال انسان] برای وجود اراده مختار کافی است؟ آیا وقتی میگویی «میتونستم در عوض[کیک] میوه را انتخاب کنم» کل مقصودت این است که انتخابت از پیش تعیینشده نبوده است؟ خیر، تو به چیزی بیش از این معتقدی. تو معتقدی که آنچه انجام دادهای را خودت به واسطه انجام آن عمل تعیین کردهای. این از قبل تعیینشده نبود، اما دفعتا و بیمقدمه هم رخ نداده است. تو آن را انجام دادی و میتوانستی کاری بر خلاف آن انجام دهی. اما این به چه معناست؟
● یک مساله سرگرمکننده
ما همه میدانیم که انجام دادن کاری به چه معناست؛ اما مساله این است که اگر عمل به واسطه آرزوهای تو، عقایدت، شخصیت تو و سایر چیزها از پیش تعیینشده نباشد، به نظر میرسد آن عمل دفعتا و بیمقدمه و بدون هیچ توضیح و تبیینی رخ داده است و در این حالت، عمل تو چگونه خواهد بود؟
یک واکنش محتمل این است که چنین مسالهای هیچ پاسخی ندارد. عمل آزاد صرفا خصیصه بنیادین جهان است و قابل تحلیل نیست. تفاوتی بین چیزی که دفعتا و بدون مقدمه و بدون علت پدید آمده و عملی که دفعتا و بدون علت اتفاق افتاده وجود دارد. این تفاوتی است که همه آن را میفهمیم، حتی اگر نتوانیم تبیینش کنیم. برخی افراد این موضوع را به همین شکل رها میکنند تاکنون به نظر میرسید دترمینیسم، تهدیدی بزرگ علیه مسوولیتپذیری است؛ اما اکنون به نظر میرسد حتی اگر انتخابهای ما از پیش تعیینشده نباشند، همچنان فهم این که به چه شیوهای ما میتوانیم کاری را که انجام نمیدهیم، انجام دهیم، دشوار است. هر یک از دو انتخاب از پیش محتمل است، اگر آنچه اتفاق میافتد فراتر از کنترل من باشد، من دیگر در مورد آن مسوول نیستم، مگر اینکه من تعیین کنم کدام یک از آن دو اتفاق بیفتد و اگر هیچ چیز آن را =[انتخاب مرا] تعیین نمیکند، چگونه من آن را تعیین میکنم؟
این مطلب احتمال اینکه ما چه در صورت صحت دترمینیسم و چه در صورت عدم صحت آن، مسوول اعمال خود نباشیم را هشدار میدهد. اگر دترمینیسم صحیح باشد، شرایط اولیه مسوول [عمل فرد] هستند. اگر دترمینیسم صحت نداشته باشد، هیچ چیز مسوول نیست. در اینجا مساله ما به بنبستdead end میرسد.
این نگرش محتمل دیگری است که کاملا با غالب آنچه ما تاکنون گفتهایم، مغایر است. از نگاه برخی افراد، مسوولیت اقتضا میکند که اعمال ما تعیینشده باشد و نه بالعکس. این ادعا به این معناست که برای اینکه عمل منسوب به تو باشد، آن عمل باید به واسطه انواع خاصی از علل درون تو ایجاد شده باشد؛ مثلا وقتی تو ساندویچ را انتخاب میکنی، این چیزی است که تو انجام دادی و نه چیزی که یکباره حادث شده است، چرا که تو بیشتر طالب ساندویچ هستی تا سوپ. زیرا در آن هنگام میل تو نسبت به ساندویچ قویتر از تمایلت به پرهیز از افزایش وزن است، این باعث انتخاب ساندویچ توسط تو شده است. در مورد سایر اعمال، تبیین روانشناختی پیچیدهتر خواهد بود، ولی همواره به همین شکل خواهند بود وگرنه عمل متعلق به تو نخواهد بود. این تبیین ظاهرا به این معناست که آنچه تو انجام دادی در نهایت از پیش تعیینشده بوده است. اگر عمل از قبل به واسطه هیچ چیز تعیینشده نباشد، واقعهای بدون تبیین خواهد بود، یعنی چیزی که یکباره حادث شده و نه چیزی که تو آن را انجام دادی.
مطابق با این موضع، دترمینیسم علی، به خودی خود تهدیدی برای اختیار نیست، بلکه صرفا نوع خاصی از علت، اختیار را تهدید میکند. اگر به این علت کیک را برداشتی که شخص دیگری تو را به سمت آن کشید، این انتخابی اختیاری نخواهد بود. اما عمل مختارانه اقتضا نمیکند اصلا هیچ علت تعیین کنندهای وجود نداشته باشد. این بدین معناست که علت باید واجد نوعی آشنایی روانشناختی باشد.
من خودم این راه حل را نمیتوانم بپذیرم. اگر بر این اندیشه باشم که هر چه انجام دادم به واسطه شرایطم و اوضاع روانشناختی ام تعیین شده است، احساس فریبخوردگی خواهم کرد و اگر همین احساس را نسبت به دیگر افراد داشته باشم، احساس خواهم کرد آنها شبیه تعدادی عروسک خیمهشب بازی هستند. بیمعناست که آنها را نسبت به اعمالشان، بیش از سگ یا گربه یا حتی آسانسور نسبت به کارهایی که انجام میدهند، مسوول بدانم.
از سوی دیگر، مطمئن نیستم فهمیده باشم اگر اعمال ما تعیینشده نباشند، چگونه مسوولیت برای انتخابهای ما معنا خواهد داشت. روشن نیست این که میگوییم من انتخاب را تعیین میکنم، به چه معناست، در حالی که هیچ چیز مرتبط با من، آن عمل را تعیین نکرده باشد. بدینسان شاید این احساس که تو میتوانستی به جای یک ساندویچ، سوپ را انتخاب کنی، توهمی فلسفی است.
● نتیجهگیری
برای اجتناب از این نتیجه، باید توضیح دهی اولا مقصود تو از اینکه میگویی میتوانستی کاری را غیر آنچه انجام دادی، انجام دهی، چیست و ثانیا برای اینکه جمله تو صحت داشته باشد، تو و جهان چگونه باید باشید. مثلا برای این که مسوولیتپذیری در مورد اعمال ما معنا داشته باشد، میتوانیم انسان را استثنایی در میان موجودات دیگر در جهان تلقی کنیم. به این شکل که قوانین جبری علی معلولی در مورد اعمال و رفتار آن موجودات حاکم است (determinism) ولی در مورد اعمال انسان (یا حداقل بخشی از عمال انسان) قوانین جبری حاکم نیست (indeterminism) و انسان آنها را مختارانه انجام میدهد.
مترجم : محیا سادات اصغری
منبع: A Very short Introduetion to plilosoply
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست