چهارشنبه, ۱۷ بهمن, ۱۴۰۳ / 5 February, 2025
مجله ویستا

کلید مواجهه با سوانح طبیعی


کلید مواجهه با سوانح طبیعی

مقایسه پیامدهای ناگوار زلزله های پیاپی

تیتر همه خبرگزاری‌های ایران و جهان در روز جمعه پنجم‌دی‌ماه ۱۳۸۲، درباره حادثه زلزله تاسف‌بار بم بود. در دهمین سالروز زلزله غم‌انگیز پنجم‌دی‌ماه بم و برحسب احساس ضرورت بررسی مختصر این رویداد، این متن تنظیم شد تا در نهایت به‌عنوان تجربه و چراغی روشن‌کننده برای تاریکی‌های بحث مدیریت اینگونه حوادث و به‌عنوان کلیدی برای بازکردن قفل‌های سوانح طبیعی مورد استفاده قرار گیرد. طی ۶۰سال گذشته به‌طور متوسط هر ۱۲سال، یک زلزله شدید همراه با تلفات انسانی هزاران‌نفره در ایران رخ داده است. زلزله بویین‌زهرا با ۱۰‌هزار کشته در سال ۱۳۴۱، زلزله طبس با ۱۲هزارکشته در سال ۱۳۵۷، زلزله رودبار با ۱۵هزارو۸۰۰کشته در سال ۱۳۶۹، زلزله بم با ۲۶هزارو۲۷۱کشته در سال ۱۳۸۲ و زلزله اهر و ورزقان با ۲۵۰کشته در سال۱۳۹۱. آمار یادشده خود گواه اهمیت این موضوع است.

طی این ۶۰سال متاسفانه به‌درستی از تجربیات این حوادث استفاده نشده تا باعث کاهش تلفات شود. از طرفی در کشورهای پیشرفته استفاده از این تجربه‌ها امری نهادینه است. به‌طور مثال در ژاپن، برای پیداکردن اشتباهات گذشته و تحقیق در مورد یافتن راهکارهای مناسب جهت کاهش خطرات زلزله فعالیت‌های گسترده‌ای انجام می‌شود و نتیجه این بررسی‌ها به‌عنوان بخشی از واکنش‌های این کشور جهت برنامه‌ریزی در زلزله‌های بعدی استفاده می‌شود. در زلزله ۱۳۸۲ بم و زلزله ۱۳۹۱ اهر و ورزقان، نقاط ضعف مشترکی وجود داشت که نمایانگر کم‌توجهی در این مساله است. دو مورد از این ضعف‌ها عبارتند از:

۱- ضعف مدیریت و برنامه‌ریزی: ضرورت مدیریت و برنامه‌ریزی در سوانح طبیعی را می‌توان با مثالی از زلزله بم آشکار و ملموس کرد. در زلزله بم تعداد قابل‌توجهی از تلفات انسانی به‌دلیل عدم امدادرسانی به‌موقع و سریع رخ داد، به بیانی دیگر سطح آسیب افراد در اثر عدم کمک‌رسانی به‌موقع افزایش و گاهی به مرگ تبدیل می‌شد.

کمبود آمادگی فقط در امدادرسانی اولیه و عدم آمادگی مراکز درمانی و... نبود، بلکه هیچ‌گونه زمینه و چاره‌اندیشی‌ای در تامین مایحتاج اولیه زندگی آسیب‌دیدگان وجود نداشت. این موارد در اهر و ورزقان بعد از ۹سال مجددا، در سطحی به‌مراتب کوچک‌تر از بم نیز نمایانگر بود و بیان‌کننده مدیریت غلط و فاقد برنامه است که این مدیریت غلط، باعث افزایش هزینه برای کشور می‌شود. ضعف دیگر مدیریتی در زلزله بم، عدم وجود مدیریت یکسان و واحد است. به‌طور مثال امدادرسانی ناهماهنگ ارگان‌های مختلف (که هرکدام به‌طور جداگانه مدیریت می‌شدند) باعث توزیع ناهمگون امدادرسانی‌ها و عدم بهره‌مندی یکسان مردم از امکانات موجود شد. این عدم مدیریت واحد بر امدادرسانی‌ها، گاهی با هدررفتن کمک‌ها خود را نشان می‌داد. حال این سوال مطرح می‌شود که با وجود تجربه زلزله‌های گذشته، خصوصا بم چرا اشتباهات گذشته را مجددا در اهر و ورزقان تکرار کردیم؟

۲-ضعف آموزش: یکی از راه‌های پیشگیری و کاهش خطرات زلزله آموزش همگانی مردم و فعال‌کردن آنها در این راستاست. برگزاری سالانه یک یا دو مانور زلزله در مدارس پاسخگوی ضرورت آموزش نیست. برگزاری این مانورها این سوال را پیش می‌آورد که آیا آموزش و مانورهای زلزله فقط در مدارس باید برگزار شود؟ آیا اقشار دیگر جامعه نیاز به آموزش و آماده‌سازی برای مواجهه با زلزله ندارند؟ زلزله بم شامل چهار پیش‌لرزه قابل ‌احساس بود. اگر بحث آموزش قبل از زلزله به‌خوبی صورت می‌پذیرفت، آیا مردم بم با احساس این پیش‌لرزه‌ها مجددا همان رفتار را در پیش می‌گرفتند یا در برابر این پیش‌لرزه‌ها از خود عکس‌العمل نشان می‌دادند؟

این خود شاهدی بر نبود آموزش در سال ۱۳۸۲ است. این آموزش‌ها نیز نباید تک‌بعدی باشد بلکه باید همه خطرات زلزله را شامل شود. به‌طور مثال تحقیقات در باب ساخت ساختمان‌های مقاوم در بم نشان داد که کمبود آموزش و دانش ساخت ساختمان‌های مقاوم تاثیر بیشتری در تخریب ساختمان‌ها نسبت به دسترسی به امکانات و مصالح ساختمانی داشته است.

زلزله بم ۹ سال قبل از زلزله ورزقان رخ داد. وجه اشتراک این دو رویداد، ضعف‌های شبیه به‌هم بود و نشان‌دهنده عدم‌برنامه‌ریزی مناسب برای مقابله با سوانح طبیعی و عدم استفاده از تجارب گذشته است. با توجه به امکان زلزله در تهران، برنامه‌ریزی و آموزش برای مقابله با این رویداد یا هر حادثه مشابه در جای دیگری از ایران عزیز، به‌دلیل خطر لرزه‌خیزی موجود در کشور باید موضوع آموزش و مدیریت و برنامه‌ریزی در این زمینه را جدی گرفت.

سعید صدیقی

کارشناس‌ارشد ژئوفیزیک و از بازماندگان زلزله بم