سه شنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۴ / 29 April, 2025
دریچه ای به سوی روشنایی

این روزها به دلیل تاکیدات فراوان رهبر معظم انقلاب در مورد ضرورت بازنگری در علوم انسانی و تببین این مسئله توسط ایشان که بسیاری از مشکلات مادی و معنوی حال حاضر جامعه ما ریشه در معضلات این حوزه از علوم دارد، توجه عموم متفکران و اندیشمندان و نیز نشریات و محافل علمی و رسانه ای به این موضوع مهم جلب شده است.
در این میان بحث از حذف علوم انسانی گرفته تا اصلاح متون و تربیت دوباره اساتید، بسیار بالا گرفته و بازار همایشها، سمینارها و گردهماییها نیز به همین مناسبت گرمتر شده است، درست مانند هر موضوع حساس دیگری که بعد از طرح، جریانات حاشیه ای و تبلیغی آن بیش از چارهاندیشی و پرداختن به اصل موضوع، شیوع می یابد.
اولین نکته ای که در مورد این برنامه ها، نوشته ها وگردهمایی ها نظرها را به خود جلب می کند نگاه حداقلی آنها به این موضوع خطیر است. در این برنامه ها معمولا محل بحث اصلی مسئله به کلی گم می شود و متاسفانه برخی نویسندگان و نظریه پردازان چنان موضوعاتی فرعی را به عنوان مسئله اصلی مطرح می کنند که بعضاً این شائبه پیش می آید که نکند غرض و مرضی برای مصادره به مطلوب نمودن موضوع اصلی بحث در میان باشد!
برای مثال می توان به موضوع "اصلاح الگوی مصرف" که رهبر معظم انقلاب آن را برای راهبرد سال گذشته اعلام فرمودند، اشاره کرد که بیش از هر چیز با تبلیغات و آگهیهای تجاری برای صرفهجویی در مصرف و آن هم در مقیاس بسیار خرد و فردی مواجه شد و کمتر به مطالعه و تحقیق اساسی برای چگونگی طرح الگوی مصرف متناسب با اعتقادات و فرهنگ جامعه ما و یا ارائه طرحی برای جلوگیری از اسرافها در سطح کلان در سیستمهای تولید، توزیع و مصرف پرداخته شده است.
در بحث علوم انسانی نیز آنچه در اظهارنظرها و برنامهها به عنوان دلیل اصلی ضرورت تحول و بازنگری در این علوم مطرح شده و می شود غالبا "لزوم تمایز گذاشتن میان علوم انسانی بومی و علوم انسانی غربی" بوده است.
به طور کلی اظهارنظرها و برنامهها درباره علوم انسانی را به سه بخش عمده میتوان تقسیم نمود که هر یک دارای ویژگیهای مختص به خود می باشد:
دیدگاه اول نگرشی انتزاعی است که علوم انسانی را منفصل از سایر علوم، شرایط سیاسی، فرهنگی و اقتصادی و معضلات و نیازهای جامعه مورد نقد و بررسی قرار می دهد. که در این میان برخی اعتقاد به برخوردی شدید مشابه سالهای اول انقلاب و تعطیلی دانشکدههای علوم انسانی را دارند، تا آنجا که توصیه میکنند این رشتهها باید از دانشگاهها حذف شوند که البته نتیجه چنین نگرشی را میتوان در تجربه چند ساله آغاز انقلاب فرهنگی و تعطیلی دانشگاهها مشاهده نمود و میزان توفق این رویکرد را ارزیابی کرد.
در این میان نظریه تعدیل شده دیگری معتقد است اصلاحات بر روی بعضی مواد درسی یا عناوین دروس میتواند منظور نظر رهبر معظم انقلاب را در این خصوص برآورده نماید و با آموزش برخی اساتید و گزینش مدرسان با اعتقادات قوی مذهبی و مقید به اجرای مناسک میتوان علوم انسانی را به سمت دینی شدن هدایت نمود که البته تجربه ثابت نموده حتی افرادی با اعتقادات و رفتار دینی با آموزش این دروس نه تنها نمیتوانند متعلمین را هدایت نمایند بلکه گاهی مشاهده می شود که اعتقادات و گرایشات خود آنها نیز با گذشت زمان تضعیف شده و حتّی انجام مناسک فردی آنان نیز تقلیل مییابد.
بنابر این نظر اگر ما بتوانیم علومی بر مبنای فرهنگ بومی خود تهیه و تولید نماییم،همه مشکلاتمان در این حوزه حل خواهد شد. این شیوه نگریستن به علوم انسانی بدین معنی است که همه علوم انسانی شرق و غرب عالم اگر با توجه به زمینه های فرهنگی و بومیشان طرح ریزی شده باشند می توانند به خوبی از پس وظایف و مسئولیتهایشان برآیند. اصولاً این سخن تکثرگرایانه خود از محصولات علوم انسانی غربی است.
دومین نگرش، دیدگاه مجموعهنگر می باشد. این دیدگاه علوم انسانی را در ارتباط با سایر علوم مورد بررسی قرار میدهد و ربط موضوعات و رشتهها با یکدیگر را ملاحظه می نماید لذا در کل تفاوت عمدهای بین علم اسلامی و غیراسلامی قائل نیست. این نظریه بین معتقدین به دین و بعضاً افرادی که اعتقادات مذهبی ندارند، مشترک است و تنها شاید تعریف آنها از علم متفاوت باشد. غالباً افراد متدین علم را غیر از علوم اسلامی نمیدانند ولی آنچه که امروز در اداره جامعه حاکمیت دارد و مدیریت جامعه را عهدهدار است همان "Science"و به تعبیری همان علم سکولار است. حال این سئوال مطرح میشود که اگر علم اسلامی و غیراسلامی ندارد و علوم انسانی هم نمیتواند بیش از یک شکل داشته باشد، طرح نمودن علوم اسلامی و تغییر علوم رایج با کدام معیار و چگونه امکانپذیر خواهد بود؟
در واقع نگرش مجموعهنگر انتقاد بر عدم تولید علوم جدید و اکتفا نمودن به ترجمه منابع غربی است، البته این طیف تاکنون راهکار عملی ارائه نداده و انتقاد آنها در چارچوب نظری نقد و بررسی دیدگاههای رایج است.
در دهههای اخیر، مسئله کاربرد علوم و تأثیرات آن بر گرایشها و نیازها، انسان عصر امروز را با سئوالات جدّی مواجه نموده است. افزایش تأثیر علوم کاربردی همراه با پیشرفت تکنولوژی، ابزار و فناوریهای پیچیده، موجب شده تا هدفمند و جهت دار بودن علم رایج بیش از پیش نمایان شود. امروزه، پر واضح است که متناسب نبودن وضعیت علمی با نیازمندیهای سیاسی، فرهنگی و اقتصادی جوامع مختلف، اتفاقی نیست، بلکه حاصل تحقیقات و برنامهریزیهایی است که با مبانی فکری خاص صورت گرفته است. لذا، معضلاتی چون خودباختگی و از دست دادن هویت ملّی، دینی و جایگزین شدن آداب و رسوم و رفتارهای بیگانه، تنها بهدلیل پیدایش فرهنگ بیگانه در جامعه نیست، بلکه نتیجه برنامهریزیهای سازمانیافته علمی و پژوهشی، با "نظام فکری" خاص و "برنامهریزی" دقیق است. چنین نظامهای فکری، وابسته به انگیزه و اهداف عمیقتری است و فعالیت آن برای پیشبرد نظام کلانِ امپریالیسم علمی در جهان است.
ناکارآمدی الگوهای موجود برای پاسخ به بیشتر سئوالهای علمی و حوادث جهانی، باعث افزایش بحث و مناقشه در تعیین منزلت علوم انسانی و علوم تجربی گردید و در روشهای تجربی، برای رفع نیازهای متنوع جوامع تغییراتی نیز پدید آمده است با این حال، کلیه روشها، از نظری تا کاربردی، از یک مدل کلان مشترک پیروی مینمایند که از جهانبینی و روش تحقیق آغاز شده و با مشاهدات تجربی، پیشفرض، ارائه نظریه ادامه مییابد و سرانجام، با عرضه مدل تولید محصول کاربردی به پایان میرسد. نتیجتاً کلیه علوم در منظومهای هماهنگ عمل میکنند که خروج از این چارچوب بسیار مشکل و نیازمند تغییر در فلسفه و منطق میباشد. متأسفانه تا به حال کار مبنایی برای تولید فلسفه و روش جدید صورت نگرفته و تنها اقداماتی ساده و عملیاتی همچون تغییر در محصولات کاربردی جهت اهداف خاص جایگزین شده است.
دیدگاه سوم دیدگاه توسعه گراست، در این دیدگاه علاوه برآنکه علوم کاربردی، پایه و انسانی در ارتباط با یکدیگر دیده میشوند، سعی میشود تا با تغییر در منطق و فلسفه علم مبانی جدیدی تولید شود.
از مهمترین چالشهایی که امروز میان اسلام و دنیای نوین مشاهده می شود، موضعگیری در مقابل بحث "برخورد تمدنها" است و هر یک تلاش دارند تا در این میدان پیروز شوند. به همین دلیل، موضوع "جنبش نرمافزاری" و "تولید علم"، در چند سال اخیر متفکران و دانشمندان کشور را برآن داشته تا نه تنها در رفع نواقص و عقب ماندگی های موجود در عرصه علم و فناوری فعالیت نمایند، بلکه در فلسفه و مبانی علم، چگونگی پیدایش آن و تأثیر علوم مادّی بر رفتار انسانی تردید پیدا کنند که نتیجه آن گمانههای جدیدی مبنی بر لزوم بازنگری در فلسفه و مبانی نظام علمی بوده است.
در این میان باید توجه داشت توسعه نظام علمی مستلزم هماهنگی میان سه رکن اساسی "نظام تولید مفاهیم علمی، نظام ساختارها و نظام محصولات" [نظر علامه سیدمنیرالدین حسینیالهاشمی(ره)] است. چنانچه بتوان این سه بخش را با مبادی و مبانی جدید طراحی کرد، به طور قطع امکان پیشبرد و توسعة علمی برای جوامعی همچون ایران فراهم خواهد آمد.
امروزه شکاف اعتقادی و فکری میان حوزههای علمیه و دانشگاه برای متفکرین و اندیشمندان که دغدغة دین و حل معضلات اجتماعی را دارند کاملاً مشهود است. اگر چه در ظاهر علوم هر یک از این دو مرکز در دیگری تدریس شده و هر دو، از سیستمی مشابه برای ارائه مدرک و تخصص برخوردار می باشند. اما ارائه راهکارهای موقت و درمانهای ناپایدار و مقطعی، دوگانگی و بعضاً چندگانگی را در مسائل فردی و اجتماعی افزایش داده است.
اکنون به نظر می رسد پیگیری و تحقّق آرمان بلند تحوّل در علوم انسانی و اجتماعی در شرایط کنونی کشور به دلیل وجود سرمایههای عظیم انسانی در حوزه و دانشگاه و درک عمیقتر وگستردهتر نخبگان برای پیگیری موضوع، نسبت به گذشته سهلتر و نزدیکتر مینماید، اما در عین حال نیازمند راهبردهایی است که به برخی از آنها اشاره می شود:
▪ محتوای تحوّل: ضروری است تا تحوّل علوم انسانی و اجتماعی ابتدا در لایة "روش تحقیق" و مبتنی بر آن در لایة "فرهنگ و فلسفه" و سپس در لایة "گزارهها و نظریهها" پیگیری گردد. بدیهی است با محدود شدن تغییر به سطح گزارهها و نظریّات و حتی توقف آن در سطح فرهنگ و فلسفه و غفلت از تحوّل در روش تحقیق و منطق حاکم بر تولید مفاهیم و نظریّات و عدم دستیابی به نظام روش تحقیق در جهت تولید هماهنگ علوم و اطلاعات مورد نیاز جامعه، تحوّلی با عمق و گسترة مطلوب واقع نخواهد شد.
▪ سازمان تحوّل: شبکه علمی ملّی در تحوّل علوم انسانی با استفاده فعال از ظرفیّت نهادها، تشکّلها و افراد حقیقی در حوزه و دانشگاه با حمایت و هدایت شورای عالی انقلاب فرهنگی و دستگاههای اجرایی ذیربط، ساختار پیشنهادی این تحوّل میباشد.
ساختار شبکهای امکان مدیریت فراگیر و غیرمتمرکز فرایند تولید علم را فراهم نموده و هماهنگی را افزایش خواهد داد. علاوه بر آن جلوگیری از فعالیتهای موازی و امکان ساماندهی به انواع فعالیتهای علمی ازجمله پایان نامهها و مقالات و ... از دیگر مزایای راه اندازی شبکه علمی و فرهنگی و مدیریت تحقیقات از طریق شبکه است.
▪ برنامه تحوّل: برنامة پیشنهادی برای ایجاد تحوّل در سه گام ضروری ذیل قابل پیگیری است:
۱) در گام نخست ضروری است تا از طریق ایجاد "نهضت نقد و ارزیابی علوم انسانی و اجتماعی" در سطح دانشگاهها به تقویت احساس خود باوری و انگیزه تولید نظریات علمی اسلامی و بومی در میان اساتید و دانشجویان پرداخت. برای این منظور لازم است از طریق تولید و به کارگیری نرمافزار نقد و ارزیابی علوم انسانی و اجتماعی ماهیّت بحرانزای این علوم و تعارضات زیربناهای آن با مبانی اندیشة اسلامی شفاف گردد و در پی آن از طریق برگزاری مناظره، سخنرانی و همایشهای علمی و فرهنگی، نگاه مطلقگرایانه و خوش بینانه نسبت به نظریات علمی غربی تغییر یابد.
۲) در گام دوم ضروری است تا پس از ایجاد بستر لازم برای تولید دیدگاهها و اندیشههای جدید، از طریق برپایی "کرسیهای نظریهپردازی" به ارزیابی آنها پرداخت.
۳) در گام سوم نیز باید بستر سازی مناسبی صورت پذیرد تا نظریّات تولید شده پس از ارزیابی نظری مورد "بهرهبرداری مراکز علمی آموزشی و
برنامه ریزی کشور" قرار گیرد و سپس با محک تجربه، کارآمدی عینی آن نیز اثبات گردد.."۱
محمد کاوند
۱. بیانیه تحلیلی دفتر فرهنگستان علوم اسلامی قم
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست