چهارشنبه, ۱۰ بهمن, ۱۴۰۳ / 29 January, 2025
ارزش شناسی در فلسفه ارسطو
ارسطو در هیچکدام از کتابهای خود بطور مدون فصلی تحت عنوان «ارزش شناسی» را باز نکرده است، در واقع شاید به لحاظ تاریخی اولین نوشته در باب ارزش شناسی به مارکس شلر بازگردد. به همین دلیل سخن گفتن راجع به ارزش شناسی ارسطو تنها از خلال نوشتهها و با قضاوت فلسفه او امکانپذیر است. از ترجیحات و داوریهای ارسطو میتوان به نوع نگاه و نگرش ارزش شناسانه این فیلسوف پی برد. به طور مثال چند نمونه از ارزشگذاری های او بدین قرار است:«شناختن مبادی نخستین و علل، مطلوبتر از شناختن همه موضوعات دیگر است» و در کتاب فن شعر معتقد است: «هومر بر نوع جدی و عالی شعر توانا بود نه فقط در فخامت و زیبایی شعر سرآمد شاعران شد، بلکه از این حیث که آثار خویش را قوت و تأثیری از آنگونه که شایسته درام است می بخشید بر سایر شاعران مزیت داشت» اینها نمونهای از ترجیح فلسفی و ادبی ارسطو است.
شاید اولین سؤالی که از منظر فلسفی ارسطویی می توان راجع به ارزش شناسی مطرح کرد سؤال از چیستی و ماهیت ارزش شناسی است. از آنجا که برای ارسطو هر چیزی بهرهای از وجود را داشته باشد شایسته پرسش از چیستی میداند بنابراین او ماهیت ارزشهایی نظیر خیر، زیبایی، سعادت و نیکبختی را مورد سؤال قرار میدهد.
براساس فلسفه او، موضوع ارزش شناسی ارزش است و میتواند شامل موضوعاتی نظیر انفعالات و حالات، علل و دلایل درستی و نادرستی، اعتبار یا عدم اعتبار چیزهایی که در نسبت با ارزش است دانسته شود. ارسطو معتقد است «بررسی متقابلها وظیفه یک مهم است» یعنی هر چیزی دارای ضدی است، مثلاً، اگر فضایل موضوع علم اخلاق است، رذایل هم ذیل همان علم قرار می گیرد. به همین قرار اگر ارزش موضوع علم ارزش شناسی است، ضد آن هم موضوع علم ارزش خواهد بود. به همین نسبت موضوعاتی نظیر خوبی و بدی، زیبایی و زشتی، اعتبار و عدم اعتبار جزو وظایف علم ارزششناسی است.
به سیاق ارسطویی ارزش شناسی به طورعام، علم ارزش بطور کلی است و هیچ علمی همچون ارزش شناسی به معنای عام، ارزش را به طور کلی بررسی نمیکند. و بر همین اساس می توان گفت سایر بخشهای ارزششناسی، مانند علم اخلاق و زیباییشناسی قسمتی از ارزشها را جدا کرده و تنها اعراضی که بالذات به آن ارزش خاص تعلق دارند را بررسی میکند. بدین ترتیب این بخشهای ارزششناسی در فلسفه ارسطو را میتوان ارزششناسی به معنای خاص نزد ارسطو دانست. به طور نمونه ارسطو ارزشهای هنری مانند زشتی و زیبایی را از ارزش به معنای کلی و عوارض ذاتی آن جدا کرده و نسبت و رابطه آن با سایر ارزشها را زیباییشناسی مینامد.
یکی دیگر از مباحثی که در ارزش شناسی ارسطویی قابل طرح است رابطه ارزش شناسی با دو حوزه دیگر معرفت یعنی وجود شناسی و معرفت شناسی است. وجود شناسی علمی است راجع به وجود و واقعیت اشیا و معرفت شناسی همانطور که از نامش پیداست علمی است راجع به چیستی و حدود و ثغور معرفت ما.
مطابق نظر ارسطو شناخت توسط کلیات امکانپذیر است و هر چیزی اگر موجود است در جزئیاتش موجود است. بطور خلاصه «شناختی نیست مگر در کلیات و وجودی نیست مگر در جزئیات» بنابراین میتوان گفت ارزشهایی مانند زیبایی و فراخی به جزئیات خارجی تعین مییابند و وجود آنها غیرحقیقی است و شناخت ما به آنها به وجود موقت و غیرحقیقی آنها بستگی دارد.
از نظر ارسطو باید بین موجود حقیقی و موجود غیرحقیقی، موجود بالقوه و موجود بالفعل و بین موجود واحد و موجود کثیر فرق قائل شد و از قضا همواره ترجیح با موجود بالفعل، حقیقی، بالذات و واحد است. یعنی بین موجود واحد و موجود کثیر ترجیح با موجود واحد است. به همین دلیل همواره ترجیح با جنبه ایجابی و ثبوتی است. مطابق نظر ارسطو جوهری وجود دارد که «غیر متحرک، ازلی، غیرمنقسم و بدون بعد و اولین محرکی است که حرکتش ازلی است.» این جوهر غیرمتحرک فعل محض است زیرا امر بالفعل و متقدم است. از همین جا است که این جوهر در رأس تمام جوهرها قرار میگیرد که »هر چیزی را به سبب جاذبه تصور کمال به حرکت در میآورد.» و از اینجا است که وجود شناسی ارسطو راهی به سوی الهیات میگشاید.
همچنین این موضوع نشان دهنده آن است که ملاک ارزش را اساساً ارزش ارزشها یعنی خیراعلی میداند. همچنین معلوم میشود که ارسطو بین معرفتها بطور کلی و معرفت جزئی فرق قائل شده است و آنها را برتر از ارزشهایی جزیی می داند.
اخلاق به عنوان شناخته ترین موضوعات ارزششناسی به قلمرو امور استحسانی تعلق دارد و از بایدها و نبایدها سخن میگوید. در نظام ارزشی ارسطو هر چیزی در یک مبنای مابعدالطبیعی دارای یک تبیین واقعی است. این ارزشها همچون اصولی تغییرناپذیر در یک نظام و مجموعهای هماهنگ و متناسب دارای وحدت ساختاری و منسجم هستند و لازم است برای نیل به سعادت و نیکبختی بدانها عمل شود. ارزششناسی ارسطو توصیهگرا است و به همین علت او در فن شعر و بلاغت شرایط بلیغ و شاعرانه سخن گفتن را برشمرده است.
نزد ارسطو ارزشها در نسبتی که با غایتشان دارند یعنی با خیر اعلی شناخته میشوند.
برای ارسطو ارزشهای اخلاقی نوعی داد و ستد بسیار ساده اند که آدمی به آنها مهارت مییابد و واجد آنها میشود. ارسطو چنین ارزشهایی را نه به انتزاعات نظیر خیر فینفسه وانهاده بلکه به خیر روزمرهای علاقهمند است که اکثر مردم اغلب اوقات بدان سروکار دارند و آنها را باید در معنای تبیین غاییشان فهمید و آدمی هنگامی دلشاد و سعادتمند میشود که نقش خود را به خوبی ایفا کند.
بدین ترتیب کمال مطلوب اخلاقی ارسطو آن است که سعادت و نیکبختی همچون فعالیتی روحی منطبق با عالیترین و کاملترین فضایل به انجام رساند و در این کار با حاکمیت عقل بر اعمال نفس خود مراقبت نماید و با ممارست و عادت فضیلتها را چنان انجام رساند که نه در حد افراط باشد و نه در حد تفریط و زیور تمام فضایل اخلاقی را با اعتماد به قابلیتهای خود دارا گردد.
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست