شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مرگ در ونیز
داستانی از توماس مان (۱) (۱۸۷۵-۱۹۵۵)، نویسنده آلمانی، که در ۱۹۱۲ انتشار یافت. آشِنْباخ (۲)، نویسنده معروف، به ونیز میرود به امید اینکه در این شهر به آرامش و استراحتی که پس از طی شبهای بیداری و کار طاقتفرسا برایش لازم است دست یابد و بدین وسیله بر ظرایف هنر مسلط شود و به درک ماهیت هرنوع زیبایی نایل شود.
در هتل مجللی در لیدو (۳) اقامت میگزیند و اندک زمانی بعد، در آنجا چشمش به نوجوانی لهستانی به نام تذریو (۴) میافتد و مجذوب زیبایی غیرعادی او میشود.
به زودی میان کسی که با رنج و تعب به آفرینش زیبایی میکوشد و کسی که بیهیچ کوششی، به صرف وجودش، تجسم زیبایی است، به نحوی ناگفته و پنهان، مؤانست غریبی به وجود میآید.
موقعیت مبهم و دوپهلویی است که پیوسته مکالمات افلاطون را به یاد آشنباخ میآورد و در نتیجه به جای اینکه بهبود یابد، حس میکند که روحش در این بازی پیاپی تحلیل میرود.
سرانجام، باتصمیمی ناگهانی میکوشد تا ونیز را ترک گوید؛ به خصوص که میگویند بیماری وبا شایع شده است و حتی چند نفری در شهر به آن مبتلا گشتهاند. ولی نقشهاش را تصادف باطل میکند و او روز به روز از بیارادگی و سستی خود بیشتر رنج میبرد.
مدتی سعی بیهوده میکند که به وجد و حال عارفانه پناه ببرد. نخست به رؤیاها و «عوالم» سکرآوری دست مییازد، ولی سرانجام کار حقارتش به استعمال روزانه مقداری بزک و خودآرایی برای بازیافتن جوانی از دست رفته خود محدود میشود. آشنباخ، که نیروی مقاومتش به پایان رسیده است به مرضی که از آن میترسید مبتلا میشود و پس از چند روز میمیرد.
این داستان کوتاه ولی فشرده، که مانند موزائیک ساخته شده و سبکی پر از صناعات بدیعی در آن به کار رفته است، بار دیگر نشاندهنده گرایش نویسنده است به زیباپرستی هوسآمیز و تلطیف شده، توأم با وجدانی اخلاقی که از کوچکترین انحطاط و تدنّی میهراسد، تا جایی که شدیداً به هنرمند میتازد، نهتنها به هستیاش بلکه حتی به بازی معصومانهاش با ظواهر امور. البته فضای ونیز به این وفور جلال و تجمل میدان میدهد.
با این همه،مرگ ونیز توماس مان، پس از ونیز مجللتر بارس (۵) و دانونتسیو (۶)، شاید خالی از بداعت و ابتکار میبود؛ ولی توماس مان، برخلاف آن دو نویسنده، یک عنصر غیرمتعارف به آن افزوده است و آن خدایان یونانی است.
این خدایان در کنار دریا بر آشنباخ رخ مینمایند و ناگهان در این داستان که حال و هوایی افلاطونی دارد وارد میشوند و سرانجام دیونوسوس (۷) است که سرنوشت آشنباخ را تعیین میکند. مشابهت میان ونیز و بیزانس بارها گفته شده بود، ولی مقایسه آن با آتن از نوآوریهای واقعی توماس مان است.
ابوالحسن نجفی. فرهنگ آثار. سروش.
۱.Thomas Mann ۲.aschenbach ۳.Lido ۴.Tedzio ۵.Barres ۶.D’Annunzio
۷.Dionysus
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
pameranian.com
پیچ و مهره پارس سهند
خرید میز و صندلی اداری
خرید بلیط هواپیما
گیت کنترل تردد
ایران حجاب چین دولت رئیس جمهور پاکستان رئیسی گشت ارشاد دولت سیزدهم کارگران رهبر انقلاب سریلانکا
کنکور پایتخت سردار رادان تهران سیل قم سازمان سنجش فضای مجازی اصفهان شهرداری تهران پلیس زنان
خودرو دلار یارانه قیمت خودرو آفریقا قیمت دلار قیمت طلا بازار خودرو بانک مرکزی سایپا ایران خودرو ارز
فیلم سریال پایتخت فیلم سینمایی خانواده تلویزیون موسیقی ترانه علیدوستی سریال سینمای ایران مهران مدیری کتاب سحر دولتشاهی
کنکور ۱۴۰۳ عبدالرسول پورعباس
فلسطین رژیم صهیونیستی غزه اسرائیل جنگ غزه آمریکا روسیه حماس طالبان اوکراین ایالات متحده آمریکا طوفان الاقصی
پرسپولیس فوتبال جام حذفی آلومینیوم اراک استقلال فوتسال بازی بارسلونا تیم ملی فوتسال ایران باشگاه پرسپولیس باشگاه استقلال تراکتور
همراه اول ناسا الماس تسلا سامسونگ فیلترینگ
مالاریا پیری کاهش وزن سلامت روان زوال عقل