جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا

علت درگیری آمریكا با ایران چیست


علت درگیری آمریكا با ایران چیست

اخیراً صحبت از احتمال حمله نظامی علیه تأسیسات هسته ای ایران به طور مرتب, در رسانه های جمعی جهان مطرح می شود برخی از صاحب نظران این رویکرد را یک جنگ روانی برای تحت فشار قرار دادن ایران به منظور کنار گذاشتن برنامه غنی سازی خود می دانند

اخیراً صحبت از احتمال حمله نظامی علیه تأسیسات هسته‌ای ایران به طور مرتب، در رسانه‌های جمعی جهان مطرح می‌شود. برخی از صاحب نظران این رویکرد را یک جنگ روانی برای تحت فشار قرار دادن ایران به منظور کنار گذاشتن برنامه غنی سازی خود می‌دانند. اما بعضی دیگر از سیاست مداران از جمله یوشکا فیشر وزیر خارجه سابق آلمان معتقدند که «رویکرد جدید آمریکا به ایران، مراحل اولیه حمله به عراق را در اذهان متبادر می‌سازد».

بوش در سخنان اخیر خود به نظامیان آمریکایی اجازه داده است تا به عوامل ایرانی در عراق تیراندازی کرده و آنها را بکشند و یا دستگیر کنند. در حال حاضر رئیس‌جمهور آمریکا، گروه ویژه‌ای از عوامل سازمان جاسوسی CIA و برخی از نیروهای ویژه نظامی را برای این منظور در عراق سازماندهی کرده و آنها را مأمور یافتن ایرانی‌ها نموده است. در واقع رئیس‌جمهور آمریکا یک «پرونده امنیتی» علیه ایران در کنار «پرونده هسته‌ای» به منظور تشدید فشارها بر ایران، گشوده است. فیشر معتقد است که هدف آمریکا از متوسل شدن به قدرت علیه ایران، نشانگر تلاشی است جهت آماده کردن افکار عمومی برای جنگ علیه ایران و شروع جنگ در موقعیتی مناسب، که نتیجه اش فاجعه بازگشت ناپذیری خواهد بود.

با اعلام استراتژی جدید رئیس‌جمهور آمریکا درباره عراق، در ۲۱/۱۱/۱۳۸۵، بسیاری از ناظرین، این راهبرد را نه طرحی برای حل بحران بی ثباتی و ناامنی در عراق، بلکه آن را فشار جدیدی بر ایران تلقی کرده اند. شواهد این موضوع عبارتند از:

۱) گسترش ناوگان نظامی آمریکا در خلیج فارس و اعزام دومین ناو هواپیمابر به سوی این منطقه

۲) تلاش دیپلماتیک ایالات متحده، برای رو در رو قرار دادن کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس در برابر ایران

۳) سفر اخیر نخست وزیر انگلیس به خاورمیانه و تلقی از ایران به عنوان «تهدید استراتژیک منطقه»

استراتژی جدید بوش در واقع، یک ائتلاف جدید اعلام نشده آمریکا با اسرائیل و برخی از کشورهای عربی، علیه ایران است و رئیس‌جمهور آمریکا، درست همان سیاست‌های صدام علیه ایران را در راهبرد جدید خود، دنبال می‌کند.

با توجه به این که جمهوری اسلامی ایران بیش از آمریکا و سایر کشورهای منطقه به دنبال ثبات، امنیت و آرامش در عراق است، ولی مشاهده می‌شود که آمریکا، درباره مشکلات عراق، نشانی‌های غلط به دنیا ارائه می‌دهد تا بر روی شرایط نابسامان خود در باتلاق عراق، سرپوش بگذارد. آمریکا احساس می‌کند به گونه‌ای در باتلاق عراق گیر افتاده است که نه راه پیروزی در پیش دارد و نه راه عقب نشینی.

با نگاهی عمیق به مشکلات آمریکا با ایران، باید آن را فراتر از بهانه‌های مطرح شده سردمداران آمریکا، علیه ایران، تلقی کرد. بنابراین می‌توان برخی از نگرانی‌های آمریکا درباره گسترش نفوذ ایران در منطقه را به شرح زیر دسته بندی نمود:

۱) آمریکا، کشور عراق را به عنوان پایگاه جدید خاورمیانه‌ای خود، در نظر گرفته است و می‌خواهد دولتی سکولار و همراه با سیاست‌های ایالات متحده، در رأس کشور عراق قرار گیرد. وجود دولت اکثریت شیعه در عراق که قدرت خود را از آرای مردم عراق بگیرد و نه از انتصاب رئیس‌جمهور آمریکا، موجب نارضایتی شدید جورج بوش شده است. بنابراین ملّتی که چنین دولتی را بر سر کار آورده اند بایستی با درگیری‌های فرقه‌ای و کشتار مردم غیر نظامی، مجازات شوند و روزانه بیش از صد نفر آنها، در انفجار خودروهای بمب گذاری شده از سوی بعثی‌ها و سَلَفی‌های مورد تحریک آمریکا و عربستان، کشته شوند و آمریکا چشم خود را بر عاملان این کشتارها ببندد. رئیس‌جمهور عراق در مصاحبه‌ای در هفته گذشته اعلام کرده است که بیش از ۷۷% از قربانیان خشونت‌های فرقه‌ای در عراق، شیعیان آن کشور هستند.

آمریکا تصور می‌کند که پیوند طبیعی مردم عراق با ایرانیان موجب شده که ایالات متحده نتواند بر آنها مسلط شود و دولت مورد نظر خود را در بین‌النهرین بر سر کار بیاورد. پس باید عواقب این کار را، ایران تحمل کند.

از سوی دیگر، شرایط فعلی در عراق باعث بی اعتباری قدرت نظامی آمریکا در جهان گشته است، به طوری که آمریکا با بیش از ۱۵۰ هزار نظامی خود در عراق و نیز بهره گیری از ده‌ها هزار نیروی نظامی هم پیمانان خود، نتوانسته است در عراق امنیت و آرامش ایجاد نموده و دولتی فراگیر در آن کشور به وجود آورد. هم اکنون، نگرانی از «تجزیه عراق» و «گسترش خشونت‌های فرقه‌ای» این کشور به سایر نقاط خاورمیانه و نیز «گسترش تروریسم» در جهان، ذهن بسیاری از سیاست مداران را به خود مشغول کرده است.

۲) آمریکا برای تسلط بر جهان نیاز به سلطه بر‌هارتلند انرژی جهان و منابع عمده انرژی در خاورمیانه دارد زیرا گفته می‌شود که تا ده سال دیگر، بیشتر منابع نفت آمریکا به اِتمام می‌رسد. بنابراین تسلط بر منابع نفت و گاز خلیج فارس از اولویت‌های سیاست انرژی آمریکا است. هم اکنون ۴۰% ذخایر انرژی جهان در اختیار سازمان اوپک می‌باشد. در حال حاضر آمریکا با حضور نظامی در عربستان، کویت، بحرین، قطر و امارات عربی متحده و اشغال عراق، بر همه منابع انرژی این منطقه تسلط دارد. عدم موافقت اخیر عربستان با تشکیل اجلاس اوپک به منظور کاهش تولید نفت جهت جلوگیری از سقوط قیمت‌های نفت را می‌توان در راستای فشار بر اقتصاد ایران، تجزیه و تحلیل کرد. در شرایط فعلی، تنها قدرت دارای منابع انرژی خارج از کنترل آمریکا، ایران است که این وضعیت، برای آمریکا قابل تحمل نیست.

آمریکا احساس می‌کند که با تسلط بر خاورمیانه و منابع انرژی آن، می‌تواند تا حد زیادی اروپا، چین و ژاپن را به کنترل خود دربیاود و خود تعیین کننده قیمت انرژی در جهان باشد. به همین دلیل بیشترین حجم نیروهای نظامی خود را در منطقه خاورمیانه و در خلیج فارس گسترش داده است.

۳) آمریکا، اسرائیل را به عنوان قدرت برتر خاورمیانه، تعیین و این رژیم را به سلاح هسته‌ای مجهز کرده است تا به عنوان بازوی سیاست‌های شیطان بزرگ، در جهان اسلام اقدام نماید و دست اسرائیل را برای نابودی فلسطینیان باز گذاشته است. تنها دولتی در جهان که معتقد است عامل همه مشکلات خاورمیانه، وجود رژیم جعلی اسرائیل و حمایت آمریکا از وی می‌باشد، ایران است. حضور افکار انقلاب اسلامی در بین مردم خاورمیانه، موجب گسترش و پایداری مقاومت فلسطینی شده است و آمریکا می‌خواهد که چنین منبع قدرتی در خاورمیانه که موجب عدم تسلط اسرائیل بر فلسطینیان و بر جهان عرب شده است وجود نداشته باشد و یا حداقل، جمهوری اسلامی ایران، در مسائل مربوط به فلسطین و رژیم اسرائیل، خنثی باشد.

۴) آمریکا می‌خواهد لبنان کشوری امن برای اسرائیل و دارای دولتی همسو با سیاست‌های ایالات متحده در خاورمیانه باشد. وجود حزب‌الله لبنان، طرح تولد خاورمیانه جدید آمریکا را ناکام گذاشته است. رشد روز افزون قدرت سیاسی حزب‌الله و توان مقاومت وی در برابر اسرائیل، برنامه‌ها و طرح‌های آمریکا را به هم ریخته است. ایالات متحده، قدرت حزب‌الله را ناشی از جمهوری اسلامی ایران می‌داند. پس باید ایران تضعیف شود تا حزب‌الله لبنان از بین برود و مشکل آمریکا و اسرائیل حل شود.

۵) آمریکا نمی‌خواهد کشورهای دارای قدرت انرژی فسیلی و برخوردار از قدرت ژئوپلیتیکی و منابع انسانی، از قدرت اقتصادی بالا و توان فناوری پیشرفته برخوردار باشند. ایران تلاش می‌کند تا با تکیه بر توانائی‌های متخصصان خود، به قدرت فناوری، آن هم، از نوع هسته‌ای دستیابی پیدا کند. آمریکا تلاش در این جهت را، اقدام برای رسیدن به سلاح هسته‌ای تلقی و تبلیغ می‌کند و ایران را موضوع «تهدید امنیت بین‌الملل» معرفی می‌نماید، بنابراین، توسعه حوزه قدرت ایران، که موجب تبدیل ایران به یک قدرت پر نفوذ منطقه‌ای می‌شود را مزاحم حضور نظامی خود در خاورمیانه تلقی می‌کند و نمی خواهد آن را بپذیرد.

پس در مجموع، آمریکا سعی می‌کند تا خاورمیانه را به کنترل خود درآورده و بر مقدرات آن مسلط شود ولی با چالش بزرگی به نام جمهوری اسلامی ایران مواجه است که با سیاست‌های مستقل خود، طرح خاورمیانه بزرگ آمریکا را دچار شکست کرده است. از طرفی بوش، تلاش داشته است تا در انتخابات اخیر آمریکا، کنترل مجالس نمایندگان و سنا را به دست بگیرد ولی ناکامی‌های وی در عراق، موجب پیروزی رقیب دموکراتِ محافظه کاران شد. در حال حاضر، رئیس‌جمهور آمریکا سعی می‌کند تا با ایجاد بحران بزرگ‌تری در خاورمیانه، بحران عراق را پشت سر خود قرار دهد تا محافظه کاران جدید را در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا به پیروزی برساند. بنابراین در شرایط فعلی، ایالات متحده تلاش دارد تا از قوی ترین توان خود که «تهدید و قدرت نظامی» است برای این منظور استفاده کند. ولی آیا می‌تواند؟ یا شکست بزرگ تری در انتظار آمریکا قرار دارد.

دكتر حسین علایی



همچنین مشاهده کنید