پنجشنبه, ۲۷ دی, ۱۴۰۳ / 16 January, 2025
لطفا کتاب نخوانید
در ایران کتاب کالای کمطرفداری نیست. «کتاب بازی» و چرخزدن مدام در کتابفروشیها یکی از سرگرمیهای رایج اغلب دانشجویانی است که به هنر و علوم انسانی علاقه دارند که اتفاقا تعداد این علاقهمندان در ایران به نسبت زیاد است. به نظر میرسد تا اینجای ماجرا خوشایند است و معنی مثبتی دارد.
آمار کتابباز که زیاد است و حتی به اعتقاد من میزان کتابخوان هم با توجه به ظرفیتها کم نیست.
پس همه چیز خوب است، تنها کاری که میماند این است که با توجه به جمعیت، به رشد کمی چاپ و خواندن کتاب توجه شود و کتابخوانان کتابباز یا کتاببازان کتابخوان را زیاد کرد، اما نکته جامانده این است که اصولا کتابخوان بیخاصیت بدتر از کسی است که کتاب نمیخواند!
کتاب فینفسه برای شروع از صفر نیست یا بهتر است بگوییم سوال اولیه از درون کتاب پدید نمیآید، بلکه از بیرون کتاب شروع میشود.
کتاب از صفر سوال ایجاد نمیکند بلکه مثل هر متن دیگری پاسخی است به سوالات ما که از واقعیت برگرفته شده است.
براساس گفتوگو برای گرفتن پاسخ از کتاب است که کتاب خود، سوال تازه ایجاد میکند؛ پس ما وقتی کتاب میخوانیم باید بدانیم به دنبال چه هستیم.
سرگرمی؟ دانش؟ فکرکردن؟ یادگیری درستکردن یک نوع غذا؟ پاسخ به پرسشهای عمومی اعم از پزشکی، فنی یا غیره؟ آیا به دنبال علت چیز خاصی میگردیم؟ مثلا عقبماندگی اجتماعی؟ سوال از تاریخ برای دانستن آنچه بر جهان یا مملکتمان گذشته یا سوال از این که مشکلات امروزمان ریشه در چه عللی دارند؟ آیا کتاب میخوانیم تا بفهمیم دلایل اثبات وجود خدا چیست؟ یا دست به مطالعه میزنیم تا ببینیم آیا فلسفهای بنیادین بر هستی حاکم است یا این که جهان بر مبنایی پوچ و بیحاصل بنا شده؟ ایجاد این سوالات ابتدا نه از درون کتابها بلکه از درون مواجهه ما با خود، جهان و واقعیتها و زمینههای زندگیمان حاصل میشود.
کتاب مرحله بعدی این مواجهه است، اما در ایران شیپور همیشه از سر گشاد زده شده، یعنی مواجهه با کتاب، معلول سوالمان نیست بلکه معلول نگرشی فانتزی یا سبکی به کتاب است؛ سبکی به این معنا که کتاب معلول نوعی نگاه مبتنی بر سبک زندگی و سلیقهداری است که از درون بازی و انس با کتاب به مثابه یک شیء پدید میآید که اصلا کافی نیست و جز یک پوسته ریاکارانه چیزی بیشتر به همراه ندارد.
اصطلاحی در عالم کتاب وجود دارد که به آن میگویند «مطالعه موثر»؛ بر سر معناهای قطعی این اصطلاح توافق مطلقی وجود ندارد، اما توافقی نسبی به دو معنا از این واژه است که یکی مطالعه موثر به این معناست که کسی اغلب مطالعه میکند و دیگری مطالعه موثر به معنای بهره و برداشت از کتاب است، یعنی این که مطالعه فرد در ضمیمهای است که به آن به شکل شغلی، روحی، ذهنی یا حتی جسمی نیاز دارد و به همین دلیل کتاب را میخواند. بدیهی است که این دو معنا به هم ربط منطقی دارند.
در این دو رویکرد مهم این است که بدانیم اولی به فرض بودن دومی قابل اعتناست و اساسا در وجود نکته دوم معنا مییابد. یعنی مطالعه زیاد در سایه تاثیر داشتن و معطوف به نتیجه بودن است که کاری به دردبخور است وگرنه بخوانیم که کتابی خوانده یا ورق زده باشیم چون عادت نیکویی است به خودی خود کاری پوچ و خندهدار کردهایم.
آنچه در ایران کتاببازها ـ و کتابخوانها ـ به آن گرفتارند، فقدان سوال است که کتابخوانی را در نتیجه، امری بیخاصیت میکند.
در این شرایط بهترین نوع کتابخوان کسی است که از سر سرگرمی کتاب میخواند؛ یعنی بهترین خواننده، خواننده رمانهای به ظاهر عامهپسند یا کتابهای روانشناسی نهچندان دوستداشتنی برای کتابخوانهای حرفهای یا خواننده فنی کتابهای آشپزی و پزشکی است، چرا که تکلیفشان با دلایل و خواست از مطالعه مشخص است.
اما در حوزه مطالعات علوم انسانی یا هنر به معنای تخصصی ماجرا و حرفهای، این قضیه تقریبا خود را همچون یک فاجعه نشان میدهد، چرا که مطالعه غلط و بیمساله در این حوزهها اساسا تلقی ما را از مسائل جمعی و بنیادی فکری، فلسفی، اجتماعی و سیاسی ـ خاصه در کشور خودمان ـ دچار سوءتفاهم میکند.
مطالعه غلط به این سبب است که ریشه در سوالاتی اصیل و واقعی ندارند بلکه بیشتر نوعی بازی یا تفنن با مفاهیم، وقایع تاریخی یا مسائل تحلیلی هستند.
در چنین فضایی ناگهان جامعهای که فئودالیته را تجربه نکرده و به معنای دقیق کلمه دارای طبقات اجتماعی نیست و از اساس با تفکر چپ اروپایی کوچکترین قرابتی ندارد و چپگرایی تبدیل به گفتمان اصلی فلسفی، سیاسی و روشنفکریاش میشود. بیسوالی دقیقا در چنین مواردی نهتنها شخص مطالعهکننده را دچار وهم و سوءتفاهم میکند بلکه در مقیاسی کلان جامعه را بیمار کرده و برای خود ناشناخته نگه میدارد.
در این حالت، تنها چاره این است که هرزخوانی و بیهدف خواندن کمتر شود، خلاصه کتاب کمتر خوانده شود و پرسشها به جای این که توسط لیوتار، دریدا، بکت، براتیگان و امثال اینها ایجاد شود ـ که اساسا در جایگاهی به لحاظ تاریخی بیگانه با ما میزیستهاند و مساله طرح میکنند ـ در مواجهه با واقعیت زندگی و کنجکاویهای غیرانتزاعی بهوجود آید، آن گاه در پاسخ به سوالاتی که معلول واقعیتاند، مطالعه موثر اتفاق میافتد و قابل محاسبه و بررسی میشود.
تنها در این حالت است که کتاب خواندن تبدیل به نوعی گفتوگو بین خواننده و اثر شده و چرخهای بین واقعیت، رویکرد، پاسخ و سوالهای تازه ایجاد میکند که شاید در نهایت اثرگذاری واقعی را سبب شود.
در چنین حالتی کتاب همه آن چیزهای خوبی است که در وصفش گفتهاند و میگویند و کتابباز، کتابخوان هم میشود.
علیرضا نراقی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست