جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

توطئه های گام به گام شیطان


توطئه های گام به گام شیطان

در تصور و بینش اسلام, انسان جانشین خدا و مسئوول حاکمیت بخشیدن به قوانین او در همه ی جوانب حیات بشری است و در راستای تحقق چنین هدفی, لازم و ضروری است که انسان در مسیر عبودیت به حرکت بیفتد و با استعانت «از خدا» و توسل به «هدایت» او, هماهنگ با دیگر پدیده ها ی خلقت به سوی هدف مورد نظر روان شود و به غیر از «اله» واحد در مقابل فرمانروا و فریادرسی دیگر, گردن کج ننماید و «رغبت» و «رهبتی», یا انتظار جلب منفعت و دفع مضرتی را جز از او نداشته باشد

بسم الله الرحمن الرحیم

«یا ایها الذین آمنوا لا تتّبعوا خطوات الشیطان» نور/۲۱

در تصور و بینش اسلام، انسان جانشین خدا و مسئوول حاکمیت بخشیدن به قوانین او در همه‌ی جوانب حیات بشری است و در راستای تحقق چنین هدفی، لازم و ضروری است که انسان در مسیر عبودیت به حرکت بیفتد و با استعانت «از خدا» و توسل به «هدایت» او، هماهنگ با دیگر پدیده‌ها‌ی خلقت به سوی هدف مورد نظر روان شود و به غیر از «اله» واحد در مقابل فرمانروا و فریادرسی دیگر، گردن کج ننماید و «رغبت» و «رهبتی»، یا انتظار جلب منفعت و دفع مضرتی را جز از او نداشته باشد.

براساس هدایت الهی، در طریق تکامل انسان هیچ دشمنی خطرناک‌تر از «شیطانِ» انس و جن وجود ندارد. هر موجودی که دارای سه خصلت باشد، شیطان محسوب می‌گردد اگر چه در ظاهر به شکل انسان باشد:

▪ اول: بدکردار و بدصفت باشد.

▪ دوم: آتشین طبع و خون‌خوار و ستیزه‌جو باشد.

▪ سوم: منحرف از راه خدا باشد.

‌چنان که بیان گردید، شیطان برای ازدیاد حزب خود و منحرف کردن انسان‌ها از صراط المستقیم، از هیچ تلاش و توطئه‌ای دریغ نمی‌کند و دام‌های مناسب و متنوعی را در مسیر تکامل انسان‌ها قرار می‌دهد، و تنها با توسل به هدایت خدا و «ایمان» و «عمل صالح» و شناختن حیله‌های انس و جن، مقابله با آن‌ها امکان پذیر خواهد بود.

● دام اول: انکار وجود خدا و رسالت پیامبران

در صورتی‌ که شیطان موفق گردد، کسی را به انکار خدا، دین و معاد وادار نماید و نظام هستی را مادی و حرکت جهان را کور و کر و بی‌سرانجام بداند و از مکتب‌های شیطانی هم‌چون مارکسیسم و سرمایه‌داری ـ‌ به تعبیر دیگری ماتریالیسم و کاپیتالیسم ـ پیروی نماید، در دام اول شیطان گرفتار گشته و حرکت انسانی او متوقف و مسیر سقوط حیوانی او به سرعت شروع می‌شود. امّا در صورتی که براساس معرفت درست و دلایل بی‌شمارِ «آفاق و انفسی» و شواهدی هم‌چون «نظم»، «هدفداری»، «هماهنگی» به وجود پدیدآورنده‌ی آگاهِ بصیر و حکیم یقین پیدا کرده و در مقابل او و رسالت پیام آورانش سر تسلیم فرود آورد، شیطان دامی دیگر بر سر راه سعادت او می‌گستراند.

● دام دوم: کم و زیاد کردن دستورات دینی (بدعت)

مسلّم است که همه‌ی قوانین خدایی بر اساس خیر و مصلحت انسان‌ها پایه‌ریزی شده است. برای مثال: حکم قصاص قاتل، برای حفظ جان مردم، تنبیه زناکار به‌خاطر اصالت و سلامت نسل، قطع دست دزد به منظور حفظ مال، حکم جهاد با دشمنان دین به‌خاطر حفظ دین و تحریم شراب و... تنها به‌ منظور حفظ عقل و جسم می‌باشد. امّا شیطان برخی افراد را وسوسه می‌کند که قوانین دین ناقص‌اند و باید چیزهایی به آن اضافه گردد و یا برخی از احکام آن اضافی است و باید تعطیل گردد. این تصور در واقع تصوری اشتباه و شیطانی است، اما چنانچه شخص مورد نظر با ایمان به حقانیت و سعادت‌بخشی دستورات دین در دنیا و آخرت از هوی و هوس خود پیروی نکند و ملتزم به دستورات خدا شود، شیطان دام دیگری در راه او قرار می‌دهد.

● دام سوم: گناهان کبیره

با توجه به‌ این‌که گناه و نافرمانی عامل مهمی در عقب‌ماندن انسان به سوی هدف «خلیفة اللهی» است، شیاطین تلاش می‌کنند که اهل ایمان را در این دام به تله بیندازند و مانع ادامه‌ی راهش شوند. بزرگترین گناهان، گناهان قلبی هستند، هم‌چون: دنیاپرستی، ریا و تظاهر، بخل و کینه، حسد، منفعت و ضرر را از غیر خدا دانستن، ترس از غیر خدا، تکبر، قتل و زنا و ربا خواری و تحریف دستورات دینی و... اما چنانچه اهل ایمان با هوشیاری لازم با این توطئه مبارزه کنند و مرتکب گناهان کبیره نشوند و در صورت ارتکاب، توبه نمایند، شیطان دامی دیگر برای آن‌ها پهن خواهد نمود.

● دام چهارم: خو گرفتن به گناهان کوچکتر

شیطان تلاش می‌کند انسان را به این مطلب دل‌خوش کند که: «مرتکب گناهان کبیره نمی‌شود» و به این ترتیب او را از ارتکاب گناهان کوچکتر غافل می‌گرداند، غافل از این‌که خوگرفتن و اصرار بر گناهان صغیره، باعث بزرگ شدن آن‌ها می‌گردد؛ زیرا به قول معروف: "قطره قطره جمع گردد وانگهی دریا شود" در صورتی که شیطان بتواند او را مرتکب گناهانی هم‌چون: دروغ گفتن در مسایل غیردینی، بدخویی با دیگران، نظر به نامحرم، گران‌فروشی، قسمِ دروغ، مسخره‌بازی و... کند، سعی می‌نماید او را از این طریق به عقب برگرداند و به گناهان بزرگتر مبتلا نماید، اما چنانچه انسان مؤمن، با معرفت به مسؤولیت خود هم‌چون سم و میکروب به گناه بنگرد و با بهره‌گیری از اسلحه‌ی تقوی، و «توبه» به جنگ شیطان برود، شیطان دام دیگری را بر سر راه او قرار می‌دهد.

● دام پنجم: افراط و زیاده‌روی در کارهای مباح

چنانچه انسان مؤمن با استعانت از ایمان و عمل صالح از دام‌های قبلی شیطان رهایی یابد و صعودش را به سوی قله‌ی سعادت ادامه دهد، شیطان سعی می‌نماید که عمر او را ـ‌ که همه چیز اوست‌ـ ضایع کند و را به کارهای مباح مشغول نماید و مانع صعود و تکامل بیشترش شود. کارهایی هم‌چون: شب‌نشینی، گردش و تفریح، فیلم نگاه کردن، مطالعه‌ی غیر مفید کتاب و روزنامه‌ها و مجلات، سرکشی دوستان و... در ذات خود مباح و جایز هستند، اما افراط در آن‌ها کوجب اتلاف عمر و موجب عقب‌ماندگی است. در صورتی که شخص مؤمن و دعوتگر به ارزش عمر خود بیشتر پی ببرد و با کشتی اراده و ایمان هم‌چون دریانوردی ماهر در گرداب تله‌های او گیر نکند و سبک‌بال به سوی ساحل سیر نماید، با دامی دیگر از دام‌های شیطان مواجه خواهد گردید.

● دام ششم: مشوش کردن اولویت در‌ مسؤولیت‌های اهل ارشاد و رهبران فکری جامعه

شیطان براساس عداوت دیرینه‌اش نسبت به انسان، دست از سر او برنمی‌دارد و تا جایی که برایش ممکن باشد سعی می‌کند او را با خود به جهنم ببرد، برای کسانی که نقش مهمتری را در خدمت به سعادت انسان‌ها و حاکمیت دین خدا می‌توانند داشته باشند، دامی دیگر قرار می‌دهد، دامی بسیار ظریف و پیچیده که نیازمند دقت و بصیرت فراوان اهل دعوت است. در این دام، شیطان سعی می‌کند که لیست مسؤولیت‌های اهل ارشاد و رهبران فکری جامعه را مشوش کند، لذا فکر و عمل او را از امور مهمتر منحرف نموده و او را به مسایل مهمّ مشغول می‌گرداند و نمی‌گذارد مسؤولیت‌هایش را به طور منظم انجام دهد. مثلاً شیطان او را از قضایا و امور مهمی هم‌چون عقیده، اخلاق و... غافل می‌کند و او را به اقتصاد اسلامی، نظام حکومتی اسلام، حدودات شرعی، مبارزه‌ی سیاسی، فلسفه و منطق و... مشغول می‌کند و در نتیجه مانع تحقق اصلاح جامعه و حاکمیت دین خدا می‌گردد. اما چنانچه شخص مورد نظر، در حیات فردی و اجتماعی خویش با توسل به سنت رسول خدا (ص) پیش برود بر اساس «توصیه به حق و صبر» و «تعاون» و «تقوا» عمل نماید، دامی دیگر بر سر راه اوست.

● دام هفتم: آزار کشیدن از دشمنان دین

در طول تاریخ به سبب مقابله‌ی حق با باطل، توحید با شرک و ایمان با کفر و حاکمیت خدا با حاکمیت انسان، ‌اهل ایمان و توحید برای آزادی انسان از بردگی و بندگی انسان و غیرخدا، مورد اذیت و شکنجه قرار گرفته و از طرف طاغوت‌های پیدا و پنهان سختی کشیده‌اند، که نمونه‌هایی هم‌چون حضرت ابراهیم، موسی، محمد (ص) و بزرگانی دیگر ... بیانگر این قضیه می‌باشد.

اللهم نعوذبک جمیعاً من شرِّ الشّیطان.

استاد ناصر سبحانی