جمعه, ۱ فروردین, ۱۴۰۴ / 21 March, 2025
زبان فارسی در بالكان

زبان فارسی و دورنمای تاریخی وگسترش آن را در بیرون مرزها و در سرزمینهایی چون شبه قاره بالكان، شبه قاره هند، اسپانیا، ارمنستان، و آسیای میانه میتوان بازاندیشی كرد.
خاستگاه همگونیهای واژگانی و ساختاری زبان فارسی با دیگر زبانها و گسترش زبان فارسی در سرزمینهایی چون هند، پاكستان، تركیه، بوسنی و هرزگوین، آلبانی، صربستان، كرواسی، مونتهنگرو، و مقدونیه را میتوان از دیدگاههای «تاریخ طبیعی» و «تاریخ اجتماعی» بررسی كرد. زیرا از دیدگاه تاریخ طبیعی، زبانهایی چون پشتو، هندی، بنگالی، تاجیكی، و اردو، از گروه زبانهای هندواروپایی شمرده شدهاند و خاستگاه جغرافیایی همگونی دارند. ادوارد براون نیز بخشی از این همانندی را برمیشمارد و میگوید: كاملاً مسلم به نظر میرسد كه ایرانیان و هندیان زمانی قومیت مشترك ایرانی ـ هندی را در نقطهای در پنجاب تشكیل میدادهاند.
اگرچه بخشی ازگسترش زبان فارسی در بالكان را میبایست از چیرگی و فرمانروایی عثمانی بر آن سرزمین دانست، ولی این گمانه را نباید نادیده انگاشت كه چه بسا اسلاوهای كهن، بخشی از مایههای زبانی، اندیشگی و فرهنگی آریایی را از زیستگاههای آغازین خود به بالكان آوردهاند. همچنین نقش یونانیان، مانویان و نومانویان و نیز گروه بوگلامیا۱ را هم نباید از یاد برد،۲ زیرا زبان فارسی پس از دورههای فارسی باستان و فارسی میانه یا پهلوی، به شیوهای كارآمد در گسترش فرهنگ ایرانی پای به میدان نهاد و در دوران هخامنشیان، سكاها و اشكانیان، زبان فارسی باستان و پهلوی درسند و بینالنهرین گسترش یافت.رزم ایران و توران از برجستهترین درونمایههای شاهنامه فردوسی است كه از نگاه نمادین، بیانگر این پدیده تاریخی است كه زیستگاه تركان، سالیان سال از استانهای هخامنشیان به شمار میرفته است و كسانی كه تاریخ كهن تركان را نگاشتهاند، این دوره را دوره پارسها نام نهادهاند. سنگ نوشتههایی نیز كه از گورمه، ترسوس و سارد در نزدیكی ازمیر به دست آمده، چیرگی هخامنشیان بر این سرزمین را باز مینمایانند. به دنبال چیرگی هخامنشیان، آیین مهر و در پی آن، دین مانی، به سرزمین تركان راه یافت و آسیای صغیر را دربرگرفت. برخی از پژوهشگران در ژرفای اندیشه قزلباشها (علویان)، مایههایی از مهرپرستی، زردشتی و خرمدینی را برشمرده و خاستگاه بخشی از آیینهای مولویه را آیین زردشت دانستهاند؛ چنان كه پرفسور گولپینارلی، تقدس اجاق و مطبخ خانقاه و خاموشی در اثنای صرف طعام و نیز گلبانگ سفره و خرقه صوفیان را باز مانده و از آیینهای زردشتیان دانسته۳ و ناصر خسرو نیز گزارش داده است كه در شهر اخلاط در آسیای صغیر، به سه زبان تاری، پارسی، و ارمنی سخن میگفتهاند.۴ از این رو، میتوان زمینههای تاریخی گسترش زبان فارسی در كشورها و سرزمینهای همسایه را چنین برشمرد:
۱. پدیدههای اجتماعی مانند خودكامگی فرمانروایان و جنگهای پیاپی، جابهجایی ناگزیر فارسی زبانان و پراكندگی آنان را در پی داشته است. از نشانههای نمادین همزبانی همسایگان میتوان به گفتوگوی پهلوانان ایران و توران به زبان فارسی در كتاب شاهنامه در برخی از جستارها نیز از پدیده میهنگریزی ایرانیان در دوره ساسانیان، به انگیزه سختگیریهای موبدان زردشتی درباره مانویان و مزدكیان، و نیز پس از تاخت و تاز تازیان و كشتار خرمدینان به دست عباسیان و روی آوردن بخشی از فارسیزبانان به آسیای صغیر سخن گفتهاند.۵
۲. كشورگشایی فرمانروایان در پراكندگی زبان فارسی نقش بسزایی داشته است. پیش از این از كشورگشایی هخامنشیان و سنگ نوشتههای این خاندان سخن رفت. افزون بر آن از كشورگشایی محمود غزنوی و سلجوقیان نیز میتوان یاد كرد.
نقش كشورگشایی فرمانروایان در گسترش زبان فارسی، گاه با پدیدههای دیگری چون پیوندهای فرهنگی و اندیشگی چنان درمیآمیزد كه جدایی آنها از یكدیگر بس دشوار مینماید. افزون بر این، غبارزدایی از ساختار گسترش واژگان یك زبان و نمودن سیمایی روشن از دگرگونیهایی كه در ژرفای تاریخ روی داده است، دشوار مینماید. برای نمونه واژه ورد كه در زبان تازی همان گل سرخ است، در زبان پهلوی و متون اوستایی نیز برای گل سرخ به كارمیرفته است. از این رو برخی دیدگاهها از گسترش جغرافیایی این واژه در زمان ساسانیان و كاربرد آن در زبان تازی سخن گفتهاند.
پذیرش نقش فرمانروایان درگسترش زبان نمیبایست این گمان را برانگیزد كه پیوست فرمانروایان چیرهدست به گسترش زبان خود دست یازیده و یا توانستهاند آن زبان را در دیگر كشورها بپراكنند، چنان كه انگیزه فرمانروایانی چون محمود غزنوی و طغرل سلجوقی را در گسترش زبان فارسی، میبایست بیرون از چیرگی و برتری نظامی جویا شد؛ زیرا سلجوقیان پیش از چیرگی بر روم و گشودن دروازههای آن، معمولاً از فرهنگ ایرانی بهرهمند بودهاند و پس از آن نیز زبان فارسی و فرهنگ ایرانی را در آسیای صغیر گسترش دادهاند.۶
۳. فارسینویسان نیز نقش كارآمدی در گسترش زبان فارسی داشتهاند؛ از این رو، آگاهی از تاریخ فارسینویسی میتواند ما را بیش از پیش با گستره و ژرفای زبان فارسی در كشورهای دیگر آشنا سازد، چنان كه علی هجویری غزنوی از فارسینویسانی است كه یكی از كتابهای صوفیانه فارسیزبان به نام كشفالمحجوب را در لاهور نگاشت و امیرخسرو دهلوی، ملقب به سعدی هند، و نیز بیدل دهلوی، در هندوستان به سرودن مثنوی و غزل پرداختند. فارسینویسان هند، كتابهای نامبرداری چون تاج المآثر (اولین تاریخ شبه قاره هند به زبان فارسی) و لباب الالباب (نخستین تذكره شاعران به فارسی) را نگاشتند. در بوسنیوهرزگوین نیز سرایندگانی به فارسی شعر سرودهاند كه از آن میان میتوان موارد زیر را برشمرد:
مجد نرگسی (سده یازدهم هجری) سراینده خمسه، نهالستان سعادت، مشاق العشاق، قانون رشاد، غزوه مسلمه و اكسیر دولت.
خسرو پاشا سكولر (سده یازدهم هجری) كه برخی از سرودههای اودر بلبلستان فوزی آمده است.
احمد طالب (سده یازدهم هجری) كه به فارسی و تركی اشعاری سروده است.
احمد رشدی (سده یازدهم هجری) كه غزلهای فارسی زیبا و عاشقانهای سروده و از عرفی پیروی كرده است.
محمد رشید (سده یازدهم هجری) كه دیوان اشعار ۲۷ صفحهای از او برجای مانده است.
علی زكی كیمیاگر (سدههای یازدهم و دوازدهم هجری) كه در سرودن ماده تاریخ و تنظیم و حل معما و لغز ماهر بوده است.
محمود پاشا عدنی كه دارای دیوان و اشعار پراكنده به فارسی است.
درویش پاشا بایزید آگیج (سده دهم هجری) دیوانی به زبان فارسی دارد.توكلی دده (سده یازدهم هجری) كه به تدریس مثنوی میپرداخته و از او سرودههایی بر جای مانده است.
مصطفی لدنی (سده دوازدهم هجری) به فارسی و تركی شعرهایی سروده است.حاجی مصطفی مخلصی (سده دوازدهم هجری) از شعر حافظ پیروی كرده است.فوزی موستاری (سده دوازدهم هجری) كتاب بلبلستان را به زبان فارسی و به تقلید از گلستان سعدی در شش فصل گرد آورده است كه فصل چهارم آن درباره سخنپردازان فارسی و تركیزبان امپراتوری عثمانی است.
بازتاب گسترش زبان فارسی در كشور عثمانی و آگاهی فرمانروایان و پادشاهان عثمانی در پراكندن زبان فارسی را میتوان در شهرهایی چون استانبول، بغداد، دمشق، قونیه، و سرزمینهای یوگسلاوی، به ویژه بوسنی و هرزگوین، جویا شد. در این دوره دربارهای عثمانی به پاسداشت زبان فارسی پرداختهاند و فرمانروای عثمانی، سلطان سلیم یاووز، به زبان فارسی سخن میگفته و شعر نیز میسروده است. افزون بر این، در این روزگاران، تخم سخن فارسی، میان هجرتگزینان ترك یا كارگزاران بومی بخشهایی از شبه جزیره بالكان و جنوب شرقی اروپا و سرزمینهایی چون آلبانی، یوگسلاوی، یونان، بلغارستان، رومانی، و مجارستان تا دروازههای وین پراكنده شده است. پیشینه گسترش زبان و واژگان فارسی در فرمانروایی عثمانی را میبایست در دوره سلجوقی جستوجو كرد. پس از چیرگی سلجوقیان و دستنشاندگان آنان در آسیای صغیر، فارسی، زبان رسمی آن دیار شد ونگارش كتاب وسرودن شعر و نیز آموزش و پرورش و نامهنویسی در دستگاه فرمانروایان این خاندان، به زبان فارسی بود.۷
اگر نبود راه و رسم پالایش زبان تركی از واژگان بیگانه، كه سالها از برنامههای قانونگذاران ترك است، بیگمان واژگان فارسی در زبان تركی، بیش از پیش نمود مییافت.
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست