جمعه, ۵ بهمن, ۱۴۰۳ / 24 January, 2025
تاثیر علوم انسانی بر ارزش های انسانی
آنچه امروز در زبان فارسی «علوم انسانی» نامیده میشود ترجمه Human sciences در زبان انگلیسی است که خود این تعبیر انگلیسی ترجمه
Geisteswissenschaften آلمانی است که در لغت به معنی علوم روحی است. علوم روحی در زبان آلمانی از مصطلحات دیلتای، فیلسوف نوکانتی آلمانی است که در اصطلاح دیلتای دلالت میکند برآنچه حدود یک نسل قبل از او در فرانسه، آگوست کنت همان معنی را sociology نامیده بود که در فارسی آن را به «جامعه شناسی» ترجمه میکنیم. و بالاخره همین «جامعه شناسی» آگوست کنت را در دنیای قدیم ارسطو politics نامیده بود که به فارسی باید آن را به «دانش شهرنشینی» ترجمه کرد، اما معمولا به تعبیر نادرست «سیاست» ترجمه شده و میشود. به این ترتیب در حد فاصل بین ارسطو تا دیلتای ضابطه مندیهایی را که در کنار علوم طبیعی به بررسی رفتار انسان در مباحث حقوقی، اقتصادی، دینی، اجتماعی و... میپرداخته است، ارسطو «دانش شهرنشینی»، آگوست کنت «جامعه شناسی» و دیلتای «علوم روحی» یا «علوم انسانی» نامیده است. بنابر تقسیم بندیهای دیلتای که آخرین و کاملترین تقسیم بندی علوم است، این مجموعه در مقابل علوم طبیعی به نام علوم فرهنگی شناخته میشود.
● مبانی اشتقاق و تمایز علوم انسانی
ارسطو در رساله Topics یا طوبیقا گفته است قضایا سه قسم است:
▪ اخلاقی
▪ طبیعی
▪ منطقی
این عبارت آغاز آن تقسیمبندی است که امروز به نام ارسطو میشناسیم. در این عبارت به وضوح اخلاق یعنی اجتماعیات و آنچه مربوط به رفتار انسان است که بعدا کنت جامعه شناسی نامیده از علوم طبیعی جدا شده است. ارسطو در تمایز اجتماعیات یا اخلاق و سیاست یا همان دانش شهرنشینی به عنوان علم عملی از علوم نظری (اعم از طبیعی و ریاضی و الهی) در اخلاق نیکوماخوسی میگوید: «هر صناعت و پژوهشی در پی خیری است. به این جهت خیر به عنوان غایت امور تعریف میشود. اما تفاوت مشخصی بین غایات وجود دارد. بعضی غایات عین فعالیتاند و بعضی دیگر نتیجه فعالیت، بهطوری که از خود فعالیتها متمایزاند. آنجا که غایات متمایز از اعمال و فعالیتهایند ماهیت نتایج عمل بهتر از خود عمل است. [مثلا غایت پزشکی سلامت است و ارزش سلامت بالاتر از ارزش پزشکی است.] حال اگر غایت مطلوبی وجود داشته باشد که غایت بالذات یا مطلوب بالذات باشد (یعنی امور دیگر را برای آن میخواهیم اما آن را برای خود آن میخواهیم) این غایت عبارت است از خیر. خیر باید غایت موثقترین و عالیترین صناعت (Art ) باشد و به نظر میرسد که دانش شهرنشینی (politics ) چنین صناعتی باشد زیرا این دانش تعیین میکند که در شهر [یعنی در کشور] کدام دانشها باید مطالعه شود.
ارسطو در کتاب دانش شهرنشینی یعنی همان politics که به سیاست ترجمه شده است در تکمیل این مطلب میگوید: «هر شهری یک جامعه است و هر جامعهای با نظر به خیری تاسیس شده است، زیرا انسان همواره میکوشد به چیزی دست یابد که آن را خیر میپندارد. حال اگر هر جامعهای در پی خیری است، شهر یا جامعه شهری [و در واقع کشور یا جامعه کشوری]، که برترین جوامع است و بقیه را دربر میگیرد، خواهان خیری است که برترین خیر محسوب میگردد.» به این ترتیب دانشی را که ارسطو دانش شهرنشینی نامیده است و ما از دیلتای به واسطه ترجمه انگلیسی آن آموخته ایم که علوم انسانی بنامیم؛ چون در پی برترین خیر است، برترین دانش است. آگوست کنت واضع اصطلاح جامعه شناسی دومین متفکری است که حدود دوهزار و دویست سال پس از ارسطو به بازسازی و تجدید نظر در تعریف و مبانی علوم انسانی پرداخته است. اما پیش از ذکر آرای آگوست کنت اشاره به دو قرن هفده و هجده و مطالعات پیش از او خالی از فایده نیست. در قرون هفدهم و هجدهم حد فاصل دکارت تا کانت تعبیری که مستقیما دال بر تاسیس نگاه تازهای بر علوم انسانی باشد به چشم نمیخورد، اما فیلسوفانی چون دکارت، اسپینوزا، لایب نیتس، هابز، لاک و هیوم هر کدام در این راه گامهای موثری برداشتهاند. از کوجیتوی دکارت مفهوم آزادی و از رساله گفتار او برابری سربرآورد.
اسپینوزا یکی از وارثان تفکر دکارتی، حکومت دموکراسی را بهترین نوع حکومت تمیز داد. هابز مبنای قراردادی حکومت را اعلام کرد و لاک اعلام کرد که انسانها آزاد و برابر از مادر متولد میشوند و مدنیت یا نظام سیاسی باید این قانون طبیعی را حفظ کند و هیوم با نقد جزمیتهای فلسفی و عنایت به رفتار اجتماعی انسان و طرح پرسشهای اخلاقی جدید و تدوین و معرفی مبانی جدید اخلاقی را از قبیل حس نوع دوستی و اصالت نفع و احساس ناب اخلاقی زمینه را برای کانت فراهم کرد تا او ضمن بیداری از خواب جزمیت و تدوین اصول و مقولات عقل عملی آزادی را گل سرسبد مدنیت و عقلانیت و تحقق آن را غایت تاریخ اعلام کند. در سنت کانت آزادی و عقلانیت به یک معنی است و نتیجه آن رسیدن انسان به مقام استقلال است و اینها به قول کانت «ایده»های عقل عملیاند. در واقع عقل عملی کانت زمینه ساز علوم انسانی به معنی امروزی آن است. به این ترتیب در حد فاصل دکارت تا کانت بدون اینکه اصطلاح کلیدی خاص و تازهای که دال بر علوم انسانی باشد (مگر «عقل عملی» کانت) وضع شده باشد، محتوای علوم انسانی در قالب مقولاتی چون آزادی، برابری، استقلال، عقلانیت، دموکراسی و از این قبیل تقویت و شکوفا شد و زمینه از هر جهت برای تاسیس جامعه شناسی به دست آگوست کنت فراهم شد.
روش تقسیم بندی کنت و اشتقاق جامعه شناسی از علوم طبیعی نسبت به روش ارسطو، که از منظر خیر به تقسیم علوم میپرداخت، روشی کاملا تازه و متناسب با رشد علوم در قرن نوزدهم به برکت میراث دکارت و کانت و تجربیان انگلیس است. آگوست کنت علوم را براساس کلیت متنازل و ترکیب و تفصیل و پیچیدگی متزاید طبقه بندی کرده است. یعنی کلیت با سادگی نسبت مستقیم دارد: هر علمیهرچه کلی تر باشد ساده تر است و هرچه کلیت کاهش یابد سادگی نیز کاهش مییابد و بر پیچیدگی آن افزوده میشود. در این نسبت قاعده دیگری نیز ملحوظ است؛ به این ترتیب که علم پیچیدهتر، یعنی جزیی تر ذیل علم کلی تر و ساده تر قرار میگیرد. براین اساس کنت شش علم مترتب بر یکدیگر تدوین کرده یا میتوان گفت علم را به شش قسم تقسیم کرده است. ترتیب این تقسیم چنین است:
۱) ریاضیات
۲) اختر شناسی
۳) فیزیک
۴) شیمی
۵) زیست شناسی (فیزیولوژی)
۶) جامعه شناسی. به این ترتیب دانشی به نام جامعه شناسی تعریف شده است به جای دانش شهرنشینی ارسطو و دارای همان محتوا و مسئولیت و پیام.
تحقیق در مبانی و اصول جامعه «جامعه شناسی» در نظر کنت شامل دو بخش ایستا و پویاست. تقسیم تحقیق به ایستا و پویا، روش جامعه شناسی است: تحقیق ایستا درباره ساختار و ترکیب جامعه است و تحقیق پویا درباره استمرار حیات جامعه. آگوست کنت تحولات تاریخی جامعه را شامل سه مرحله الهی، متافیزیکی و تحصلی میداند. کنت روش جامعه شناسی را همان روش علوم طبیعی میداند. به این جهت برای شناخت مبانی رفتار اجتماعی تعبیر «فیزیک جامعه» به کار میبرد. در شرح آرای کنت بعضی مفسران او مرحله الهی تاریخ در اصطلاح او را مرحله «الهی ـ نظامی» و مرحله تحصلی را مرحله «تحصلی ـ صنعتی» نامیدهاند.
به نظر کنت شرط اساسی اصلاح اجتماعی، اصلاح فکری و اعتقادی است. وی مثل مارکس، متفکر دیگر قرن نوزدهم به انقلاب معتقد نبود، بلکه در نظر او این تحولاندیشه هاست که موجب تحولات جامعه میگردد. آگوست کنت جامعه زمان خود را در حال بحران میدید و این بحران را ناشی از تقابل و رویارویی ارزشهای الهی ـ متافیزیکی با ارزشهای علمیـ صنعتی میدانست.
در مورد تفاوت روش علوم طبیعی با علوم اجتماعی مسئلهای که بعد از آگوست کنت در آلمان مورد توجه دیلتای و سایر نوکانتیها قرار خواهد گرفت این است که علوم مربوط به طبیعت بیجان یعنی فیزیک و شیمیذاتا تحلیلیاند؛ یعنی در این علوم حقیقت هنگامیکشف میشود که درباره یک عنصر متمایز از عناصر دیگر از کل تحقیق میشود. اینکه ذات هیدروژن چیست متمایز از گازهای دیگر قابل تشخیص است. روش موفق در این علوم روش تحلیلی است. اما در علوم مربوط به موجودات زنده یعنی در زیست شناسی و جامعه شناسی روش ترکیبی موفقتر است؛ به این معنی که در این پدیدهها «عضویت» یا ارگان بودن معیار درک واقعیت است. عضوی به نام کبد را فقط در کنار قلب و معده و کلیه میتوان شناخت؛ کبد منفرد و مجزا از این اعضای بدن یک جسم مرده است. بههمین ترتیب در جامعه نهاد دین یا دولت یا... را فقط در کنار نهادهای دیگر در یک کل ترکیبی میتوان شناخت.
در نظر آگوست کنت تحقق و شکل گیری جامعه نه چنانکه منتسکیو و توکویل میپنداشتند مشروط به تقدم سیاست و حکومت است و نه چنانکه مارکس میپنداشت مشروط به تقدم اقتصاد است، بلکه تقدمیکه مارکس به اقتصاد میداد و منتسکیو به حکومت، آگوست کنت به توافق اذهان میداد و این توافق اذهان معادل چیزی است که هگل روح ملی یا روح قومینامیده بود، در نظر کنت این طرز تفکر ملت هاست که زمینههای مراحل متحول جامعه را فراهم میآورد. اما چون ذهن و طبیعت انسان دارای یک ساختار واحد جهانی است و صرف نظر از تنوعات جغرافیایی دارای قوانین و ماهیت مشترک است، میتوان گفت تاریخ بشر تاریخ شکفتگی روح و طبیعت ذهن انسان است و شناخت آن تابع قوانین ثابت و معینی است. در نظر آگوست کنت در دوره تحصلی (علمی) تاریخ (که تاریخ آینده از قرن ۱۹ به بعد است) صنعت ابزار غلبه است و ملتهای صنعتی شده بر دیگران مسلط میشوند. دوران غلبه نظامیاز لوازم عنصر تفکر الهی بود اما در عصر علم و صنعت اگر هم غلبه نظامیمصداق پیدا کند، اساس آن صنعت و تکنولوژی است.
امروز که ما حدود ۱۵۰ سال بعداز کنت زندگی میکنیم بهتر معنی این سخن او را درک میکنیم که زندگی آینده انسان زندگی صنعتی است: غلبه، غلبه صنعت است؛ معیار، معیار صنعتی است؛ نظام اقتصادی، نظام صنعتی است و الگوی اقتصاد صنعت است. اینها نمونههای تاریخی و شواهدی است از اصل رسوخ علوم انسانی در علوم طبیعی و تقدم ذاتی آن بر این و تثبیت این اصل که ارزشها ـ که خاستگاه آنها علوم انسانی است ـ تعیین کننده وضعیت و موقعیت علوم طبیعی است. آگوست کنت معتقد است که همه تحولات اقتصادی و علمیو صنعتی معلول تحولات در قوای ذهنی انسان است، از جمله تحول در هوش یا عقل انسان. اصلیترین قسمت این تحول یعنی قسمتی که بیش از همه بر جریان عمومیترقی اثر گذاشته است، بدون شک توسعه پیوسته ذهن علمیاست که از تالس و فیثاغورس تا لاگرانژ و بیشا استمرار یافته است. مراحل پیشرفت عبارت است از جایگزین کردن نگرشهای غیر علمی با نگرش علمیدر سیاست، اقتصاد، صنعت، تجارت و... اما در راس این تحولات پیشرفت در هوش و قوای ذهنی در راس همه امور قرار دارد.
● تاسیس علوم انسانی بر مبنای فهم دراندیشه دیلتای
فلسفه دیلتای با عنوان «فلسفه حیات» حاصل ترکیب ایدآلیسم آلمان، آمپریسم انگلیس و عقاید عصر رمانتیک است. اهمیت او در تدوین روش علوم انسانی در مقابل علوم طبیعی است. مقصود دیلتای از فلسفه حیات زندگی به معنی مورد نظر زیست شناسان [که حیات حیوانات و نباتات را در برمیگیرد] نیست، بلکه مقصود او حیات فرهنگی و روحی و معنوی انسان است. پس فلسفه حیات او معادل «علوم انسانی» است. وجه امتیاز او از ایدهآلیستهای آلمانی این است که حیات انسان را نه در قالب نوع کلی انسان، بلکه در افراد عینی و خارجی و تاریخی جستوجو میکند. عواطف و احساسات افراد، عقاید و افکار آنها، نهادهای اجتماعی، قوانین و مقررات، دین، هنر، صنعت، ادبیات و... عناصر فرهنگی زندگی انساناند. فلسفه حیات یا انسان شناسی دیلتای مبتنی بر تجربه و دور از هر نوع روش عقلی محض فراتجربی (استعلایی) است.
اما تجربه از نظر او صرفا به معنی مورد نظر جان لاک یعنی انتزاع مفاهیم از اعیان خارجی نیست، بلکه ذات تجربه معنی دهی به اشیاست. ادراک تجربی از تفسیر انسانی آن قابل تفکیک نیست. انسان ضمن مشاهده اشیا به آنها معنی میدهد. کوشش در جهت معنی بخشیدن به اشیا خارجی را دیلتای «جهانبینی» نامیده است. دیلتای قول کانت را در مورد عناصر پیشینی انکار کرده است و مدعی است که کل دستاوردهای عقل حامل تجربه و دارای شأن تاریخی است. به این جهت نقادی عقل از نظر او به جای نقد عقل ناب در سنت کانت، «نقد عقل تاریخی» است که در تکامل تاریخی ذهن انسان شناخته میشود. عقل خزانه دار تاریخ است و هرچه دارد از تاریخ دارد.
این مطلب را در فلسفه او تاریخ گرایی یا اصالت تاریخ هم نامیدهاند. اختلاف عمده دیلتای با کنت در مورد روش علوم انسانی است. از نظر کنت روش علوم انسانی یا به تعبیر خود او «جامعه شناسی» همان روش علوم طبیعی است، زیرا «علم» دارای یک ساختار واحد است، خواه موضوع آن طبیعت باشد یا فرهنگ. جز اینکه روش علوم طبیعی تحلیلی و روش علوم انسانی ترکیبی است. اما دیلتای این دو روش را از پایه و اساس متمایز و متفاوت میداند. بنیاد علوم انسانی یا فلسفه حیات بر فهم (تفهم) است یعنی محقق علوم انسانی برخلاف محققان علوم طبیعی میتواند و باید پدیدههای انسانی را در تمام حوزههای تاریخی و فرهنگی بفهمد؛ در حالی که فهم پدیدههای طبیعی برای علمای طبیعت ممکن نیست. از همین جا به جای عمل توصیف در علوم طبیعی، در علوم انسانی تاویل (هرمنوتیک) مطرح است. علوم انسانی علوم توصیفی مثل فیزیک نیست، بلکه علوم تاویلی (هرمنوتیکی) است. به این جهت دیلتای معتقد است که منطق علوم انسانی بهکلی از منطق علوم طبیعی جداست.
● نتیجهگیری
مرکز ثقل این مقاله طرح این ادعاست که علوم انسانی که شکل گیری آن از ارسطو تا دیلتای به کرسی اثبات نشست، بر علوم طبیعی مقدم است. ضابطهمندی علمی، خواه در علوم طبیعی یا علوم انسانی، مبتنی بر نظام ارزشها یا ارزششناسی است که جایگاه آن در علوم انسانی است. ارسطو براساس مفهوم خیر مدعی شد که دانش شهرنشینی برترین علوم است. در عصر جدید مفاهیم آزادی و برابری و استقلال از حد فاصل دکارت تا کانت راهگشای حیات فرهنگی انسان در هر دو حوزه علوم طبیعی و علوم انسانی بوده است. فرانسیس بیکن با طرح معادله و برابری علم و قدرت و واردکردن مفهوم «قدرت» به عنوان ارزش علم روح تازهای در مطالعات عصر جدید دمید. دکارت با اعلام برابری عقل، به معیار قرون وسطایی تفکر خاتمه داد و عصر تازهای را در تاریخ اعلام کرد. ژان وال در کتاب مابعدالطبیعه خود تقابل عصر جدید را با عصر قدیم در چهار معیار معرفی کرده است:
۱) کمیت در مقابل کیفیت
۲) شر در مقابل خیر
۳) نامتناهی در مقابل متناهی
۴) زمان مندی در مقابل ابدیت. این معیارهای چهارگانه در واقع ارزشهایی هستند که روح تفکر عصر جدید را در مقابل دوران قدیم تشکیل میدهند. معیار کمیت از ریاضیات اقتباس شده است (بهدست دکارت) و کیفیت از مابعدالطبیعه ارسطو (نظریه صور جوهری) اما سه معیار دیگر به وضوح ارزشهای اخلاقی (خیر و شر)، کلامی(متناهی و نامتناهی) و تاریخی (زمان مندی و ابدیت) است که هر سه موضوع داخل در علوم انسانی است. این رسوخ ارزشها در مطالعات علمیچه علوم طبیعی و چه علوم انسانی،
در دهههای پایانی قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم، ماکس شلر، جامعه شناس عارف مشرب آلمانی (متوفای ۱۹۲۸) را برانگیخت تا به مطالعه ارزشها و طبقه بندی آنها و چگونگی رسوخ و نفوذ آنها در فرهنگ انسانی بپردازد.
شلر در کتاب صورت گرایی در اخلاق میگوید: ارزشها مثل کیفیات حسی و اعیان مادی در طبیعت دارای وجود مستقل و عینی هستند. احساسات ما همان طور که از عالم محسوس خبر میدهند از جهان واقعی ارزشها نیز خبر میدهند. با توسل به پدیدارشناسی میتوان دریافت که ارزشها منشا نفسانی ندارند، بلکه متعلق به حوزه واقعیت نفس الامری هستند و همان طور که عقل دارای منطق خاص خود است، در مقابل «منطق عقل» یک «منطق عواطف» یا منطق عاطفی وجود دارد که براساس آن، ارزشهای اخلاقی دارای موقعیت و ماهیت پیشینی به اصطلاح کانت هستند. شلر ارزشها را به ترتیبِ زیر، طبقه بندی کرده است:
۱) ارزشهای حسی
۲) ارزشهای حیاتی
۳) ارزشهای روحی
۴) ارزشهای دینی.
شلر معتقد است که ارزشها به صور گوناگون در کل زندگی انسان رسوخ کردهاند. نه فقط ضابطه مندیهای علمیدر دو گروه علوم طبیعی و علوم انسانی زیر سلطه ارزشها قرار دارند، بلکه سنتهای اجتماعی و روابط اجتماعی انسان تماما تحت تاثیر ارزشهاهستند و هر کدام تجلی و حالت عینیت یافتگی یکی یا تعدادی از ارزشهای گوناگون است.
به لحاظ تاریخی و تجربی ارزشها ریشه در ارسطورههای عصر باستان دارند و از آنجا وارد نظامهای دینی شدهاند: ارزشهای مربوط به ازدواج، خویشاوندی، زمان مناسب برای اقدام به فعالیتهای اقتصادی، اقدام به مسافرت، تاسیس نهادها و احزاب و تشکیل گروههای اجتماعی از دل اسطورههای باستانی برخاسته و وارد باورهای دینی شده و از آنجا به جوامع علمیو صنعتی دوران جدید راه یافتهاند.
دکتر منوچهر صانعی دره بیدی
استاد فلسفه دانشگاه شهید بهشتی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست