یکشنبه, ۲۷ خرداد, ۱۴۰۳ / 16 June, 2024
مجله ویستا

ایگور استراوینسکی


ایگور استراوینسکی

سرگئی دیاگلیف، مدیر باله روسی در خصوص ایگور استراوینسکی چنین بیان داشت:«او یکی از بهترین های دنیای موسیقی و مردی است که بر دروازه ی شهرت و نامداری قرار گرفته است». با رسیدن به …

سرگئی دیاگلیف، مدیر باله روسی در خصوص ایگور استراوینسکی چنین بیان داشت:«او یکی از بهترین های دنیای موسیقی و مردی است که بر دروازه ی شهرت و نامداری قرار گرفته است». با رسیدن به شهرت جهانی، از بحث و جدل در مورد موسیقی های وی کاسته شد و نأثیرش بر دیگران فراگیرتر شد. سال ۱۹۷۱ پایان بخش شش دهه تسلط استراوینسکی بر دنیای موسیقی که طی آن توانست تفکرات نسلهای آینده در خصوص موسیقی را شکل دهد، محسوب گردید. همچنین این سال پایانی برآنچه که کولین دیویس آن را «خط سیر موسیقی که با موسیقیهای کلیسایی قرن چهارده آغاز گردید» نیز به حساب می آید، از این رو استراوینسکی حلقه اتصال موسیقی گذشته و آینده جهان است. بر جسته ترین یادگار وی، «تشریفات بهار» در خصوص افسانه های اولیه تصنیف شده و در سال ۱۹۱۳ کار آن تکمیل گردید. پیئر مونتو (رهبر ارکستر) چنین بیان داشت: «وقتی برای اولین بار شنیدم که چنین اثری در حال اجرا بر روی پیانوست، متقاعد شدم که او دیوانه ای بیش نیست ». بعدها در بخش هنرستان موسیقی پاریس بسیاری از شنوندگان تأیید کردند که از برنامه های روی صحنه راضی نبوده و با پرتاب آشغال، تنفر خود را ابراز کردند. این اثر به صورت پلی تونالیته، چند مقامی (Polymodal) و پلی ریتمیک بر اساس هارمونیهای قراردادی و اصول دوازده تنی یکی از معاصران وی به نام شوانبرگ ساخته شده بود ولی آن از تونالیته های متضاد به صورت متقابل استفاده کرده بود به صورتی که با یکدیگر تصادم پیدا می کردند. با این وجود اثر مذکور با برخورداری از استرسهای غیرقابل پیش بینی و حرکت توده ای به نقطه ی اوج ریتم جدیدی را خلق کرد، از این رو او نیز همانند «اولیس» و «دوشیزگان آوینیون» اثر پیکاسو، راه جدیدی را در عرصه موسیقی به وجود آورد. در ارائه اولین اثر خود از الهامات ناسیونالیستی قوی در سنت بومی روسیه استفاده کرد. پدرش از خوانندگان معروف باس (صدای بم) سنت پترزبورگ بود و پس از مدتی با تشویق پدر، تحت آموزش ریمسکی کورساکوف قرار گرفت. در سال ۱۹۰۸ اثر «آتش بازی» را به عنوان هدیه عروسی دختر کورساکوف برای وی تصنیف نمود. با این اثر، دیاگلیف را به خود جذب نمود که در نتیجه آن تصنیف باله ی «مرغ آتش» در سال ۱۹۱۰ و «پتروشکا» را در سال ۱۹۱۱ با هنرنمایی نیجینسکا ارائه کرد. با ارائه این آثار به موفقیت های بسیار دست یافت. به عرصه رقص و باله وارد گردید و با بالان شین همکاری خود را آغاز کرد و ادامه داد.

به ارائه آثار مشابه تمایل چندانی نداشت به طوری که در سال پس ارائه اثر «تشریفات بهار» (Rite of Spring) آثاری مثل «پادشاه اودیپ» در سال ۱۹۲۷ و «آپولون موزارت» در سال ۱۹۲۸ را ارائه داد که با تمایلات وی نسبت به استفاده از زبان و فرم ساده آپولونیون تطبیق می نمود. همواره از تونالیته ها و سبک های کیفی گذشتگان الهام می گرفت و گاهی آنان را منحصر به خود می نمود.

او پس از سال ۱۹۵۳ یعنی دو سال پس از مرگ شوانبرگ از سریالیسم در آثار کلاسیکی همچون «آگون» در سال ۱۹۵۷ و «موومانها» در سال ۱۹۶۰ برای پیانو و ارکستر استفاده کرد. وی با وجود شکنندگی و برخورداری از احساسات قوی از خصوصیات قوی فیزیکی نفوذناپذیری برخوردار بود. پیکرش پس از مرگ در کالیفرنیا، به ویز آورده شد و اثر «رکوییم کانتیکل» (۱۹۶۶) وی در تشریفات نهایی انجام یافته در یک کلیسای قدیمی خوانده شد. آهنگسازی که با انرژی دیونیسی (Dionysian) خود تکان شدیدی در جهان بوجود آورده بود، سرانجام در سن ۸۹ سالگی و در مکان موسیقیهایش یعنی همان آپولونیون (خدای شعر، هنر و زیبایی) به خواب ابدی فرو رفت.