یکشنبه, ۵ اسفند, ۱۴۰۳ / 23 February, 2025
۹ باور نادرست درباره سرطان

هر اندازه که موضوعی برای مردم ناشناخته باشد، تلقی جادویی و رمزآلود درباره آن بیشتر خواهد شد. سرطان یکی از این موضوع?هاست. باورهای نادرست فقط یک تلقی نادرست نیست که در ذهنها بماند بلکه بر جهتگیری انسانها در زندگی اثر میگذارد...
در بحث سلامت این جهتگیری نادرست از آن جهت مهم میشود که بر مهمترین موضوع زندگی (یعنی حیات) اثر میگذارد بنابراین تغییر این باورهای نادرست اساسیتر از هر باور نادرست دیگری است.سرطان سالها بهعنوان عامل اجتنابناپذیر مرگ تلقی میشد بنابراین چندان عجیب نیست که باورهای نادرست درباره آن زیاد باشد. در این مجال به مهمترین باورهای نادرست درباره سرطان اشاره میکنیم.
۱. بیمار مبتلا به سرطان، سرنوشت غمانگیزی دارد
بیماری سرطان، بیماری دشواری است اما با پیشرفتهای دانش پزشکی امروزه حداقل نیمی از سرطانها بهبود مییابند و بسیاری دیگر از بیماران عمری طولانی خواهند داشت. این تغییر دیدگاه باعث میشود بیمار مبتلا به سرطان ازپیشباخته نباشد. بدیهی است که میزان بقای بیماران مبتلا به سرطان بیش از هر چیز به نوع سرطان و مرحله بیماری بستگی دارد.
۲.سرطان انتقال پیدا میکند
بیماری سرطان قابل انتقال نیست بنابراین لازم نیست از یک بیمار مبتلا به سرطان دوری کنیم. الیته برخی از عوامل ایجادکننده سرطان، عفونی هستند مانند نقش برخی عوامل عفونی در ایجاد سرطانهای معده، گردن رحم و کبد و به شیوههایی میتوانند انتقال یابند ولی خود بیماری سرطان انتقال نمییابد.
۳.ارث میتواند علت ایجاد سرطان باشد
فقط تعداد اندکی از انواع سرطانها ارثی هستند. شاید در برخی خانوادهها امکان بروز یک نوع سرطان بیش از معمول باشد اما چیزی که بیش از عوامل ارثی مهم به نظر میرسد، شیوه زندگی است و عواملی مانند سیگارکشیدن، تغذیه و محیط که در ابتلا تاثیر دارند.
۴. سرطان میتواند به وسیله ضربهها یا تصادف ایجاد شود
گاهی یک ضربه باعث میشود توجه ما به توده یا نقطهای از بدن جلب شود اما به این معنی نیست که ضربه این بیماری را ایجاد کرده است.
۵. جراحی باعث انتشار سرطان در بدن می?شود
جراحی باعث پخششدن سرطان نمیشود و یکی از شیوههای درمان سرطان است. نمونهبرداری اساسیترین راه تشخیص بیماری و جراحی یکی از مهمترین روشهای درمان بیماری سرطان است و باعث انتشار بیماری نمیشود. گاهی نمونهبرداری احتمال آلوده شدن نواحی نزدیک تومور را زیاد میکند بنابراین پزشکان تمهیداتی به خرج میدهند که از پخش بیماری جلوگیری شود.
۶. اگر بیمار از تشخیص سرطان خود مطلع شود بیماری?اش وخیم می?شود
اطلاع از بیماری باعث بدتر شدن آن نمیشود. اصل مهمی که درباره اطلاع از بیماری اهمیت دارد، این است که میزان نیاز بیماران به دانستن متفاوت است بنابراین باید با هر بیمار براساس نیازها و خواستههایش برخورد کرد. باید دانستههای قبلی بیمار را سنجید و هر اندازه که علاقهمند بود، به او اطلاعات داد. در ایران نیز مانند دیگر نقاط جهان، بیش از دوسوم بیماران مبتلا به سرطان دوست دارند در مورد بیماریشان بدانند و از شیوههای درمانی آن مطلع شوند. بیمارانی که از سرطان خود آگاهاند، با بیماری خود بهتر کنار میآیند، درمانها را بهتر پیگیری میکنند و به جز در دوره ابتدایی آگاهی از تشخیص بیماری، وضعیت روانی بهتری دارند.
۷. شیمیدرمانی و رادیوتراپی بیمار به اطرافیانش آسیب میرساند
پس از انجام رادیوتراپی و شیمیدرمانی، ضرری متوجه اطرافیان نمیشود. شیمیدرمانی و رادیوتراپی از شیوههای درمان بیماری است و بیماری که با این روشها درمان میشود، ضرری را متوجه اطرافیان نمیکند، اما اگر اطرافیان فرد مبتلا به سرطان، دچار بیماری حاد عفونی باشند، میتوانند در دورهای که بیمار مبتلا به سرطان در حال شیمیدرمانی است او را در معرض خطر بیماری عفونی قرار دهند.
۸. خداوند با سرطان بیمار را عقوبت می?کند
سرطان مانند تمام بیماریهای مزمن فقط یک بیماری است و فرد بیمار در ابتلا به آن تقصیری ندارد. بسیاری از بیماران مبتلا به سرطان تصور میکنند سرطان عقوبت گناهی است که در گذشته مرتکب شدهاند. ممکن است عادتها و شیوه زندگی ما در ابتلا به سرطان نقش داشته باشد اما درنهایت سرطان فقط یک بیماری است نه عقوبت.
۹. سرطان مساوی با دردکشیدن است
درد جزیی از بیماری سرطان نیست. درد سرطان و درمان آن، سرمنشاء تصورهای نادرست بسیاری است که برخی از آنها را برمیشماریم:
- درد جزیی از سرطان نیست و در بیشتر موارد میتوان درد سرطان را با درمان درست بهبود بخشید. وقتی درد سرطان درمان نشود، ممکن است بیمار دچار اضطراب، افسردگی، بیخوابی و... شود ولی با درمان درد، کیفیت زندگی بالاتر میرود، از زندگی لذت میبرد و میتواند درمانهای معمول را بهتر تحمل کند.
- مصرف مواد اپیوییدی پزشکی، اعتیادآور نیست به شرطی که با تجویز پزشک و برای درمان درد باشد. برخی بیماران برای کنترل درد به دوز بیشتری از دارو نیاز دارند و این به معنای وابستگی نیست.
- از درد نترسید، زیرا ترس از درد، آن را افزایش میدهد. درباره درد حرف بزنید، پنهان یا تحملش نکنید. برخی درد را تحمل میکنند به این دلیل که:
- تحمل درد را براساس فرهنگ یا اعتقادهای خود فضیلت میشمارند.
- گمان میکنند درد جزیی از بیماری است و اگر مهم بود، پزشک خودش از آنها سوال میکرد.
- گمان میکنند در مورد نحوه درمان درد حق انتخاب یا اظهارنظر ندارند.
- نمیخواهند داروهای شیمیایی مصرف کنند یا به بدن خود آسیب برسانند.
- گمان میکنند به داروهای ضددرد وابسته میشوند.
- معتقدند اگر بگویند درد دارند یا داروی ضددرد بگیرند، یعنی پذیرفتهاند به روزهای آخر زندگی خود نزدیک شدهاند.
- گمان میکنند اگر حالا که آنقدر درد ندارند، دارو بخورند، بعدها که واقعا درد شدیدی داشتند داروها موثر نخواهد بود.
و کلام پایانی؛ برای اینکه دشمن خود را شکست دهید، باید اول خود و سپس او را درست بشناسید. آگاهی خود را درباره سرطان افزایش و باورهای غلطتان را تغییر دهید تا پیروز شوید و به دیگران نیز کمک کنید.
● نگاه کارشناس
دکتر فاطمه خانساری
پژوهشگر و دانشجوی دکترای تخصصی اخلاق پزشکی دانشگاه علوم پزشکی تهران
داروهای جدید سرطان را بخریم یا نخریم؟
سالهاست پژوهشگاهها و شرکتهای دارویی تلاش میکنند دارویی مناسب برای درمان انواع سرطان کشف و تولید کنند. امروزه در حوزه سرطان برای هر بیماری، داروهای گوناگونی تولید شده که تمایز بسیار اندکی با هم دارند و در بیشتر مواقع هیچکدام حرف آخر را در درمان بیماری نمیزنند. در سالهای اخیر این روند سرعت بیشتری یافته است.
سازمان غذا و داروی آمریکا در گزارش سال ۲۰۱۲ خود، ۸ داروی جدید را برای درمان سرطانهای مختلف تایید کرده است. قریب به اتفاق این داروها گرانقیمت هستند و تهیه آنها برای یک دوره درمانی هزینه گزافی را به بیماران و خانواده آنها تحمیل میکند. کنار هم گذاشتن این حقایق، سوالهای بسیاری را پیش میآورد: آیا باید دارو را به هر قیمتی تهیه کرد؟ آیا هزینهای که برای تهیه دارو پرداخت میشود، به میزان بهبود یا افزایش کمیت یا کیفیت زندگی بیمار میارزد؟ آیا داروهای مختلف تولیدی، در درمان سرطانها تاثیر قابل توجه داشته است؟ گاه اطرافیان بیمار برای انجام یک دوره درمانی با این داروها مجبور به فروش خانه خود میشوند. انجام این کار شرمندگی بیمار و انجام ندادن آن عذاب وجدان اطرافیان را در پی دارد. آیا پیشنهاد داروهای متعدد آن هم داروهای کنترلکننده بیماری و نه بهبوددهنده و ایجاد نیاز برای تهیه آنها در میان بیماران اخلاقی است؟ پاسخ به این سوالها هم برای متولیان سلامت و هم برای بیماران در تصمیمگیری تعیینکننده است. ازطرفی متولیان سلامت باید برای ورود دارو در فهرست داروهای مجاز کشور دقت و وسواس کافی به خرج دهند و تا حد امکان دارویی را تایید کنند که نسبت هزینه و سود معقولی داشته باشد. حوزه سرطان، حوزه مکملهای دارویی نیست که جنبه تجاری آن پررنگتر از فواید آن باشد. از دیگر سو بیماران باید در تصمیمگیری واقعبین باشند و هر درمانی را به هر قیمتی نپذیرند.
● نگاه روانپزشک
دکتر علیاکبر نجاتیصفا
دانشیار دانشگاه علوم پزشکی تهران
زندگی به چه قیمت؟
در سالهای اخیر سرطان به یک بیماری قابل درمان تبدیل شده است و بیش از ۵۰ درصد بیماران مبتلا به آن بهبود مییابند اما اگر بیمار در مرحلهای مراجعه کند که درمان قطعی ممکن نباشد، وضعیت او چگونه خواهد بود؟ این شرایط برای بیمار و خانواده او بسیار دشوار است. بسیاری از افراد نمیتوانند پایانی برای زندگی در نظر بگیرند و احساس میکنند مرگ از آنها و اطرافیانشان دور است و به محض اینکه با این احتمال روبرو میشوند، ناامیدی به سراغشان میآید و موضوع اصلی را که خوب و راحت زندگی کردن در مدت باقیمانده زندگی است، فراموش میکنند به همین دلیل به دنبال یک شفابخش و معجزهگر میگردند و به پزشکان متعدد مراجعه میکنند و در برخی موارد با وجود اینکه درمانهای تهاجمی کمک زیادی به بقا نمیکنند، اصرار به انجام آنها دارند. البته گاهی خود بیمار مایل به انجام چنین درمانی نیست.
متاسفانه در مراکز درمانی ما هم آمادگیهای لازم برای این موقعیت وجود ندارد. پزشکان متخصص سرطان تلاش خود را برای بهبود و بقای بیمار متمرکز میکنند و ترجیح میدهند نقش یک قهرمان نجاتدهنده را ایفا کنند اما وقتی که سرنوشت فرد مبتلا سرطان چیز دیگری باشد، تواناییهای آنها بسیار اندک به نظر میرسد. یکی از دلایل اصلی آن ندیدن آموزش کافی برای ارائه خدماتی شامل کنترل مناسب درد، ارزیابی و درمان مشکلات سلامت روان و انجام اقداماتی برای بهبود کیفیت زندگی روزمره، درمان?های مبتنی بر طب فیزیکی و ورزشی، ارزیابی و حل مشکلات اجتماعی و مددکاری اجتماعی، پاسخگویی به نیازهای
معنوی و مذهبی بیماران، حمایت از خانواده بیمار و مراقبت?های خاص پایان حیات برای بیمار و خانواده?اش است. دلیل دیگر نیز وجود نداشتن ساختارهای لازم برای عرضه خدمات در این شرایط است. در شرایطی که امکان بهبود کامل برای بیماران وجود ندارد، هدف درمان به فراهم کردن شرایط زندگی راحتتر و رضایت بیشتر بیمار تغییر مییابد و مراقبتهای حمایتی و تسکینی در اولویت قرار میگیرند. این مراقبتها به وسیله یک گروه متشکل از متخصص سرطان، متخصص درد، روانپزشک و روانشناس، مددکار اجتماعی، پرستار، روحانی و خانواده بیمار انجام میشود و هم در بیمارستان و هم به شکل خدمات در دسترس و در منزل بیماران قابل عرضه است. از آنجا که وجود چنین خدماتی برای بیماران مبتلا به سرطان ضروری است، در بسیاری از کشورهای پیشرفته دنیا، مراکز درمان سرطان بدون وجود چنین خدماتی نمیتوانند به فعالیت بپردازند. گروهها و انجمنهای خیریه نیز در این کشورها بخشی از امکانات و فعالیتهای خود را روی این حوزه متمرکز کردهاند. در کشور ما نیز در کنار فعالیتها برای شناسایی بیشتر موارد ابتلا به سرطان و گسترش امکانات درمانهای طبی و جراحی برای این بیماری، باید توجه ویژهای به سایر جنبههای مراقبتی یعنی جنبههای روانشناختی، اجتماعی و معنوی داشت چون با توجه این جنبهها بیماران مبتلا به سرطان زندگی باکیفیتتر و رضایت بیشتری پیدا خواهندکرد و ارزش و کرامت انسانی آنها طی درمان حفظ خواهدشد. در پایان ذکر این نکته ضروری است که از شروع ارزیابیها برای تشخیص سرطان، باید از بیماران مراقبتهای حمایتی انجام شود چه در مورد آنهایی که بیماری شان قابلیت بهبود کامل دارد و چه کسانی که بهبود نخواهند یافت. فقط با انجام مراقبتهای حمایتی و تسکینی است که همراهی با بیمار مبتلا به سرطان کامل خواهد بود.
● دکتر سونیا قائمیهاشمی از سرطان و درمانش میگوید
با سرطان نجنگید، به آن سلام کنید!
پرنیان پناهی
متولد تهران و مدرس رسمی و بینالمللی تغذیه و رژیمدرمانی در دانشگاه ایالتی سانفرانسیسکو جان اف کندی کالیفرنیاست. دکتر سونیا قائمی هاشمی یکی از محققان اصلی پروژه تحقیقاتی مطالعه غذاهای دارای فیتواستروژن بهعنوان جایگزینی برای هورموندرمانی است و در مراسمی در دانشگاه برکلی، موفق شد برای نخستینبار مساله مصرف هورمون خوراکی را به جای دارو مطرح و ارزش شیمیایی نخود را به جای سویا معرفی کند. او در همان زمان از طرف سازمان ملل متحد بهعنوان «زن شگفتانگیز» معرفی شد. او همچنین مربی رسمی چیگانگ از مدرسه
ون وو تایوان و چین است. سرطان ریه او ۱۷ سال قبل تشخیص داده شد و او کوشید سلامت از دسترفتهاش را بازیابد و حال میخواهد یافتهها و تجربههایش را در مورد سرطان با همگان شریک شود. دکتر سونیا قائمی هاشمی در گفتوگو با «سلامت» از آن روزها میگوید.
▪ خانم دکتر! چگونه پی بردید به سرطان ریه مبتلا شدهاید؟
حدود ۴۰ سال مقیم برکلی سانفرانسیسکو بودم، در دانشگاه تدریس میکردم و کارهای تحقیقاتی انجام میدادم. علاوه بر آن، مطب داشتم و بیماران را ویزیت میکردم. بیشتر مراجعان من از خستگی شدید شکایت داشتند. یک روز حین کار متوجه شدم من از آنها خستهتر و فرسودهترم. بهتدریج احساس خوابآلودگی شدید پیدا کردم. تصمیم گرفتم برای تغییر شرایط به کوه بروم. در آنجا وضعیتم وخیم شد. همه این اتفاقها زمانی رخ داد که خود را کاملا تندرست و سالم میدانستم و تصور میکردم خداوند هر چیزی را میتواند از من بگیرد جز تندرستی. به هر حال مرا به اورژانس بیمارستان بردند. در آنجا بعد از معاینهها و عکسبرداری و انجام آزمایشهای متعدد پزشکان اعلام کردند ریهام آلوده است و پیشنهاد دادند بخش بزرگی از ریه، یعنی سهچهارم آن را بردارم.
▪ یعنی در حال حاضر با بخشی از ریهتان زندگی میکنید؟
نه، من عمل جراحی را نپذیرفتم. وقتی پزشکان چنین موضوعی را مطرح کردند، ناگهان انبوهی از انرژیهای گوناگون به مغزم هجوم آورد و افکار و نداهای مختلفی در آن شکل گرفت. نیرویی ناشناخته در وجودم و در برابر نظر پزشکان معالجم به شدت مقاومت میکرد بنابراین عمل جراحی و شیمیدرمانی را رد کردم و درمانم با آنتیبیوتیکهای متعدد و داروهای مختلف آغاز شد. بیماری روزبهروز وخیمتر میشد. تنگی نفس امانم را بریده بود، به سختی نفس میکشیدم و حس شامهام از بین رفته بود. آنقدر ناتوان و رنجور شده بودم که دیگر قادر به راهرفتن نبودم و برای جابجایی از ویلچر استفاده میکردم. داروها آثار جانبی داشت. داروی دیگری از گروه کورتیزولها نیز برایم تجویز شده بود که بعد از مطالعه متوجه شدم آثار جانبیای مثل پوکی استخوان، اختلال روده بزرگ و عوارض زیانبار دیگری دارد بنابراین آن را هم مصرف نکردم.
▪ در آن روزها در مورد بیماریتان چه احساسی داشتید؟
از لحظهای که متوجه وجود بیماری شدم، خیلی عادی برخورد کردم. ترس و هراسی به دل راه ندادم. این موضوع خیلی مهم است که بیمار مبتلا به سرطان بیماری را بهعنوان یک دوره جدید از زندگی بپذیرد و از آن نترسد. انگار در خلاء به سر میبردم و وارد بازی جدیدی شده بودم. وقتی ایران بودم، از رفتن به کوه درکه در شمال تهران لذت میبردم بنابراین مصمم شدم به ایران برگردم تا از طبیعت زیبای آن بهرهمند شوم ولی آنقدر ضعیف بودم که تحمل سفر هوایی را نداشتم. در آریزونای آمریکا مکانی به نام سدونا وجود دارد که شباهت زیادی به درکه دارد. به همان بسنده کردم و راهی آنجا شدم. دوستانم میخواستند در این سفر با من همراه شوند ولی این ماموریتی بود که خودم و به تنهایی باید آن را به پایان میرساندم؛ هر طور شده با ویلچر خود را تپهای برسانم. یک روز صبح و با تلاش فراوان خود را به بالای تپه رساندم و از فرط شادی فریاد کشیدم. همانجا بود که احساس کردم پیروز شدهام. هیچکس نبود تا از من عکسی بگیرد.
▪ بیماری شما چه مدت طول کشید؟
دوره بحرانی بیماری ۴ ماه بود ولی از شروع تا بهبود کامل یک سال طول کشید. وقتی از سدونا برگشتم، به بیمارستان مراجعه کردم. بعد از انجام عکسبرداریها این بار نتیجه شگفتانگیزی دیده شد؛ ۹۵ درصد ریههایم کاملا سالم و بهبود یافته بود. باز هم جراحی توصیه شد ولی مطمئن بودم بدون جراحی هم ۵ درصد باقیمانده بیماری را از بین خواهم برد.
▪ شما به همه توصیههای پزشکان عمل نکردهاید. آیا فکر نمیکنید وقتی یک بیمار سرطانی این مطلب را مطالعه کند، ممکن است درمان را نیمهکاره رها کند و چه بسا سلامتش به مخاطره افتد؟
حق با شماست! من باید تأکید کنم که این تجربه شخصی من است و بههیچوجه توصیه نمیکنم دیگری این کار را انجام دهد و درمان را کنار بگذارد. باید تا بهبود کامل تحتنظر پزشک معالج بود. سرطان بیماریای است که مجربترین پزشکان قادر به پیشگویی عاقبت آن نیستند. پزشکان گفتند فقط ۳ ماه از زندگی من باقی مانده ولی از آن روز ۱۷ سال میگذرد و من با سپاس از خواست خداوند به فعالیت مردمی و زندگی عادی خودم ادامه میدهم.
▪ بعد از ابتلا به بیماری سخت ریوی چه سبک زندگی و رژیمی برای خودتان در نظر گرفتید؟
من از همان ابتدای ابتلا یکباره رژیم غذاییام را تغییر دادم. از آن پس گوشت قرمز و مرغ فیتواستروژن و سویا را کاملا از غذای روزانهام حذف کردم و مکملهای مختلف بهخصوص جوانه دانهها، نخود و سبزیها را در برنامه غذاییام گنجاندم. در همان زمان بود که ورزش چیگانگ را شروع کردم. از قبل اطلاعاتی درباره آن داشتم ولی پس از ابتلا، دقیقتر به تمرین پرداختم. یک مرحله از چیگانگ برای مبتلایان به بیماری سخت ریوی، انجام عمل بازدم صحیح است. من برای یادگیری درست آن با استادان متعددی کار کردم و با این کار توانستم سیستم ایمنی و ریههایم را تقویت کنم.
▪ حرف آخر؟
یک بیمار پیش از هر چیز به حمایت و کمک دیگران بهخصوص خانوادهاش نیاز دارد. حمایت و توجه با دلسوزی نابجا فرق میکند. بیماران مبتلا به سرطان باید از هر چیزی که باعث ناراحتیشان میشود، دوری کنند، مسوولیتپذیر باشد، برای بالابردن روحیهشان اقدام کنند و انجام ورزشهای مناسب و تغذیه خوب را از یاد نبرند. گاه گفته میشود که کمتر بر بالین بیمار حاضر شوید و اطراف را شلوغ نکنید اما بیماران به تشویق، توجه و حمایت دیگران نیاز دارند. ما نباید با بیماری سرطان بجنگیم بلکه باید به آن سلام دهیم و خداوند را سپاس گوییم که با این تجربه جدید، درهای جدیدی روی ما میگشاید. من بعد از سرطانم دیگر از هیچ حادثهای هراسی ندارم و توصیه آخرم به همه بیماران مبتلا به سرطان این است که سبز بخورید، سبز فکر کنید و در سبزینگی پرواز کنید.
دکتر علی مطلق
انکولوژیست، عضو هیات علمی دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست