جمعه, ۲۶ بهمن, ۱۴۰۳ / 14 February, 2025
مجله ویستا

سایه روشن محبت های عمیق


سایه روشن محبت های عمیق

ازدواج هایی که با عشق های مجازی شروع شوند به شکست منتهی می شوند

شاید جالب باشد که بدانید محققان در بررسی های خود دریافتند تاثیر محبت و دوست داشتن بر مغز، درست شبیه داروهای قوی تسکین دهنده درد است!محبت‌های عمیق در روابط مادر و فرزند و یا همسران در سایه عشق حقیقی به خالق هستی شکل می گیرد و قوام می یابدو اگر این علاقه و محبت پا را از حد و مرز خود فرا تر بگذارد چه بسا باعث ضرر و زیان آدمی شود. عشق و محبت منطقی و واقعی ریشه‌های سلامت آدمی را آبیاری می کند در حالی که شیفتگی غیر منطقی فرد را در انتخاب بهترین ها دچار مشکل خواهد کرد. سال هاست کارشناسان و روان شناسان تلاش کرده اند اثرات شکست عاطفی را بر سلامت بررسی کنند اما کمتر به نقش محبت عمیق در سلامت روان پرداخته شده است. در ابتدای بحث باید از عشق و سلامت روان بگوییم.

● کیمیای عشق

شکی نیست که داشتن سلامت و بیماری وابسته به حالات روحی ما و احساس محبت و یا محرومیت از هر نوع محبتی است و انکار این حالات روحی و عشق و محبت به شدت سلامت روانی ما را به خطر می اندازد. دکتر شهربانو قهاری، روان شناس و عضو انستیتو روان پزشکی تهران در این باره به خراسان می گوید: عشق یا محبت حقیقی به مشغله ذهنی که انسان را درگیر خود کند گفته می شود و علاقه عمیق فرد را به کسی یا چیزی می رساند. محبت واقعی و علاقه منطقی به فرزند، همسر و اطرافیان و یا در رابطه سالم در تعاملات اجتماعی می تواند به سلامت روان کمک کند. این که فردی در یک رابطه متعادل علاقه مند به کسی شود و او را با همان ویژگی های مثبت و منفی بشناسد و بپذیرد، پدیده مبارک و نیکی است که در یک رابطه منطقی اتفاق می افتد، در چنین رابطه ای فرد دو روی سکه را می بیند و در عین محبت عمیق هویت خود را حفظ می کند، آن را انکار نمی کند، واقع نگر است، برای شخصیت خود ارزش و برای طرف مقابل احترام فوق العاده ای قائل است. در چنین رابطه ای نه فقط سلامت روان فرد حفظ می شود بلکه کیفیت زندگی و رشد شخصیت فرد تحت تاثیر آن قرار می گیرد. هم چنین به عقیده دکتر حسین حسن آبادی، عضو هیئت علمی گروه روان شناسی دانشگاه فردوسی مشهد شاید بتوان گفت که هیچ شرح و عبارتی نتواند توصیفی کامل از تجربه عشق یا محبت عمیق برای کسی که هرگز آن را تجربه نکرده، فراهم کند اما اشتیاق، محبت توام با لذت، شادی، رضایت، احساس غرور و وجد و شعف موجود در عشق هر یک به تنهایی می تواند به طور مستقیم کیفیت زندگی فرد را تحت تاثیر قرار دهد.

یکی از زیباترین و شاخص ترین تعاریف از عشق یا محبت را «مزلو» ارائه کرده است هر چند وی صفات متعددی را برای عشق سالم توصیف می کند اما یکی از مهم ترین و عمیق ترین اثرات آن را بر افراد خودشکوفا یعنی افرادی که به واقعیت ها توجه دارند و در برخورد با مسائل و ارتباطشان واقع گرایانه عمل می کنند، کنار رفتن مکانیزم های دفاعی می شمارد. همان گونه که می دانیم اساسا حالت های تدافعی و استفاده از مکانیزم های دفاعی به خاطر ترس و احساس خطر است.روان انسان هنگام مواجهه با موقعیت ها و محرک هایی که آسیب رسان و ناامن هستند، برای محافظت از سلامت جسمی و روانی به مکانیزم های دفاعی پناه می برد. در این حالت رابطه افراد با یکدیگر واقعی و اصیل نیست و نوعی فاصله، فریب و بازی بین دو نفر به وجود می آید.

اما در افراد خودشکوفا افرادی که خود، دیگران و جهان را همان طور که هست می پذیرند چنین دفاع و مقاومتی به راحتی کنار می رود در نتیجه نه تنها به پیشرفت و افزایش سلامت شخصیت هر دو نفر کمک می کند، بلکه آن ها را برای مواجهه با مشکلات و خطرهای احتمالی آماده و هوشیار نگه می دارد و به این ترتیب جلوی آسیب های شدید گرفته می شود و کلید این امر نگاهی به دور از سلطه گری در روابط است. انسان های سالم می توانند نه تنها خود بلکه دیگری را همان گونه که هست بپذیرند و دوست بدارند.در چنین شرایطی هر خطر و تهدیدی احساس نمی شود و هر کدام می تواند به راحتی خود را ابراز کند، از طرفی عشق لبه تیز و برنده دیگری نیز دارد که وقتی به مرحله شیفتگی برسد و با خطاهای شناختی همراه شود می تواند اختلالات شدیدی را برای فرد در پی داشته باشد. چنان که دکتر قهاری توضیح می دهد بت سازی، بزرگ نمایی، نادیده گرفتن جنبه های منفی طرف مقابل، وابستگی شدید، انتظارات بیش از حد و توقعات بی جا، مقایسه کردن اگر چه فقط چند «تحریف شناختی» است که در حیطه شیفتگی رخ می دهد و می تواند سلامت روحی و روانی فرد را به خطر اندازد اما فرد شیفته پس از مدت زمانی نمی تواند ایرادهای طرف مقابل را ببیند یا اگر آن ها را ببیند، کوچک می شمارد و گاه از واقعیت های جاری فاصله می گیرد.

وی ممکن است شخصیت خود را کوچک تر از آن که هست ببیند و یا تلاش کند که برای حفظ رابطه از نیازها و خواسته های خود چشم پوشی کند و حقوق خود را نادیده بگیرد. چنین شیفتگی و عشق افراطی و مجازی قطعا در مدت زمانی به بن بست می رسد و نمی تواند دوام داشته باشد. به ویژه وابستگی شدید می تواند خطرناک باشد و عملکرد فردی و اجتماعی او را دچار اختلال کند. از این رو است که کارشناسان بر حد و مرز شیفتگی و به دام نیفتادن در ورطه تحریف های شناختی تاکید زیادی دارند زیرا همین شناخت ناکافی و شیفتگی است که باعث می شود ازدواج هایی که با شیفتگی مطلق شروع شده اند به شکست منتهی شوند.

این تحریف ها خرد و منطق را از کار می اندازند و فرد را اسیر توهمات و خیالات پوچ و بیهوده می کنند.

نباید فراموش کرد که وابستگی و عشق شرط هر نوع سلامت روان است ولی در این میان فقط وابستگی بارور یعنی عشق سالم و به دور از شیفتگی است که در عین وابستگی به شخص دیگر آزادی و منزلت فردی را نیز حفظ می نماید.

● معجزه عشق طبیعی

محققان آمریکایی پس از ۳ دهه بررسی تاثیر عشق بر عملکرد مغز دریافتند عشق در همان منطقه از مغز که بسیاری از مخدرها اثر می گذارند با ایجاد ماده شیمیایی مغزی آرامش بخش و تسکین دهنده موسوم به دوپامین عمل می کند. این سیستم شناخته شده پاداش دهنده مغز، در کنترل درد نیز نقش حیاتی دارد.

به نوشته خبر آنلاین محققان می گویند دلیل این که مردم به کوکائین روی می آورند این است که با فعال کردن منطقه خاصی در مغز انسان، احساس موقتی لذت ایجاد می کند در حالی که وقتی فردی احساس عمیق دوست داشتن را تجربه کند همین منطقه از مغز با ایجاد احساس خوشایندی فعال می شود. به همین دلیل است که انسان های تنها و افسرده معمولا آستانه درد و تحمل درد پایینی دارند و با کوچک ترین ناملایمات روحیه خود را می بازند یا در مقابل مشکلات مقاومت پایینی دارند. هم چنین شواهد علمی نشان می دهد که عشق های سالم طولانی مدت، پایدار و آرامش بخش تاثیرات مفیدی بر سلامت بدن دارد. اثرات اعجازانگیز عشق بر سلامت بدن در مطلبی از سایت «ریدرزدایجست» به شرح زیر آمده است:

▪ مراجعه کمتر به پزشک؛تحقیقات ثابت کرده که روابط دوستانه باعث ابتلای کمتر به بیماری ها می شود. کاهش ابتلا به افسردگی و سوء مصرف مواد، داشتن یک رابطه دوستانه بلندمدت باعث کاهش ابتلا به افسردگی در مردان و زنان می شود.

▪ خخکاهش فشار خون؛ افراد دارای روابط عاشقانه پایدار دارای فشار خون بهتری هستند .

▪ اضطراب کمتر؛ تصاویر MRI از مغز افرادی که دارای روابط طبیعی و سالم بودند نشان داد که قسمت هایی از مغز آن ها که باعث وابستگی است فعال تر است و قسمتی از مغز که باعث ایجاد اضطراب و دلهره است کمتر فعال است.

▪کنترل طبیعی درد؛ محققان دریافته اند که قسمتی از مغز که ویژه کنترل درد است در افراد دارای روابط عاشقانه پایدار فعال تر است.

▪ کنترل بهتر استرس؛ اگر عشق باعث کنترل درد شود حتما در کنترل استرس هم نقش دارد.

▪ تقویت سیستم ایمنی و کاهش ابتلا به بیماری ها؛ روابط محبت‌آمیز باعث کاهش استرس و اضطراب می شود و فرد مقاومت بیشتری در مقابل ویروس ها و میکروب ها خواهد داشت.

▪ بهبود سریع زخم ها؛قدرت روابط محبت‌آمیز باعث افزایش سرعت بهبود زخم ها می شود. تحقیقات نشان می دهد عوارض بیماری در افرادی که روابط پایدار دارند ۲ برابر بیشتر از افراد مجرد است.

▪ طول عمر بیشتر؛میزان مرگ و میر در افرادی که ازدواج کرده اند طبق تحقیقات ۵۸ درصد کمتر از افرادی است که هرگز ازدواج نکرده اند.

● تفاوت عشق با شیفتگی

تبعات شیفتگی؛ بزرگ نمایی، نادیده گرفتن جنبه های منفی طرف مقابل وابستگی شدید و انتظارات بیش از حد است که می تواند سلامت روحی و روانی فرد را به خطر اندازد

▪ محبت واقعی و علاقه منطقی به فرزند، همسر و اطرافیان و رابطه سالم در تعاملات اجتماعی می تواند به سلامت روان کمک کند

▪ در یک رابطه منطقی فرد دو روی سکه را می بیند و در عین محبت عمیق هویت خود را حفظ می کند، آن را انکار نمی کند، واقع نگر است برای شخصیت خود ارزش و برای طرف مقابل احترام فوق العاده ای قائل است

▪ عشق در همان منطقه از مغز که بسیاری از مخدرها اثر می گذارند و با ایجاد ماده شیمیایی آرام بخش و تسکین دهنده موسوم به دوپامین عمل می کند.

نویسنده: مهاجر