سه شنبه, ۲۳ بهمن, ۱۴۰۳ / 11 February, 2025
مجله ویستا

ساختار قدرت در عربستان سعودی


ساختار قدرت در عربستان سعودی

عبدالعزیز بن سعود در سال ۱۹۳۲ پس از غلبه بر سایر قبایل این سرزمین توانست بر اریکه قدرت تکیه بزند و سلسله پادشاهی آل سعود را بنیان گذارد, سلطنتی که تا به امروز با به تخت نشستن پسران وی همراه بوده است

عبدالعزیز بن سعود در سال ۱۹۳۲ پس از غلبه بر سایر قبایل این سرزمین توانست بر اریکه قدرت تکیه بزند و سلسله پادشاهی "آل سعود" را بنیان گذارد، سلطنتی که تا به امروز با به تخت نشستن پسران وی همراه بوده است. عبدالعزیز در مدت حیات خود به منظور تحکیم قدرت خویش از طریق ایجاد پیوند خانوادگی با قبایل مختلف کشور، به روایتی با ۲۳۵ زن ازدواج کرد که حاصل آن دست کم ۴۳ پسر و بیش از ۵۰ دختر بود و در نتیجه اکنون شمار اعضای خاندان سلطنتی بسط یافته و ۲۰ تا ۳۰ هزار نفر بر‌آورد می‌شود. شاهزاده‌ها تمامی دستگاههای حکومتی عربستان را تحت قبضه خود در آورده‌اند و مناصب را بین خود تقسیم کرده‌اند. اولین و موثرترین گروه قدرتمند در عربستان سعودی را "خانواده سلطنت" تشکیل می دهد. خانواده سلطنت به طور مختصر "آل سعود" نام دارد ولی دارای انشعابات متعددی است. در مجموع و با احتساب شاخه‌های فرعی، آل سعود بیش از هزار نفر را در بر می‌گیرد. اگر بخواهیم خاندان ۲۰ هزار نفری آل سعود را در چند خانواده اصلی جمع کنیم، چهار خانواده در عربستان قابل شناسایی هستند.

در حقیقت این چهار خانواده چندان هم که تصور می رود، زندگی مسالمت آمیزی با یکدیگر ندارند و با وجود تلاش‌های که ملک فهد نیز برای ایجاد اتحاد میان آنها صورت می‌داد، رقابت آنها گاه به کشمکش‌های سیاسی منجر می‌شد. اصلی ترین خانواده آل سعود، آل فیصل است که نوادگان عبدالعزیز، پدر بزرگ فیصل بن ترکی هستند و تعداد اعضای آن بیش از ۴ هزار نفر را شامل می‌شود. مشکل این خانواده آن است که یکی از افراد اصلی یعنی عبدالعزیز همسران متعددی اختیار کرد که از هر کدام از این همسران، فرزندانی متولد شد. از این زمان به بعد در خانواده آل فیصل، اصطلاحات نظیر برادران تنی و ناتنی شکل گرفته است و این سرچشمه بسیاری از اختلافات درون خانوادگی است. از زمان به قدرت رسیدن فهد در سال ۱۹۸۲ با نفوذترین شاخه آل فیصل، آل سدیری بود. این خانواده، همان خانواده‌ای است که فهد از آن است. "ملک فهد" چهارمین فرزند پسر "عبدالعزیز عبدالرحمان بن سعود" بنیانگذار پادشاهی عربستان است.

ملک عبدالعزیز در سال ۱۹۵۳ میلادی چشم از جهان فروبست و پس از او پسرانش به نام‌های سعود (۱۹۶۴_ ۱۹۵۳)، فیصل(۱۹۷۵_ ۱۹۶۴)، خالد(۱۹۸۲_ ۱۹۷۵) و فهد از سال ۱۹۸۲ تاکنون بر عربستان حکومت کرده‌اند. فهد بن عبدالعزیز که به قبیله"سدیر" یکی از قبال متنفذ عربستان تعلق دارد در سال ۱۹۵۹ به وزارت آموزش پرورش و در سال ۱۹۷۵ و در زمان پادشاهی "ملک خالد" به ولیعهدی این کشور رسید و به دلیل بیماری خالد بسیاری از امور کشور به وی واگذار شد. ملک فهد که در سال ۱۹۸۲ به پادشاهی رسید از سال ۱۹۹۵ و به دنبال سکته مغزی، عملا قدرت را به ولیعهد و برادر ناتنی خود امیر عبدالله واگذار کرد. فهد هفت برادر تنی دارد که سلطان ( وزیر دفاع)نایف(وزیر کشور) و سلمان(حاکم ریاض) از جمله آنها به شمار می‌روند که سلطان و سلمان از نزدیک‌ترین مشاوران سیاسی فهد بودند. فهد علاوه بر برادران تنی خود، هفت برادر ناتنی دیگر دارد. این برادران ناتنی عموما از زنانی است که پدر فهد از خانواده سدیری اختیار کرده بود.

اکنون پس از ملک فهد، امیر عبدالله بن عبدالعزیز برادر ناتنی وی به پادشاهی رسید و امیر سلطان بن عبدالعزیز وزیر دفاع کنونی نیز به مقام ولیعهدی ارتقا یافت که علی رغم این مسئله، در زمان حاضر مخالفت‌هایی با پادشاهی امیرعبدالله و حتی ولیعهدی "امیر سلطان" در میان اعضای خانواده سلطنتی وجود دارد. بر اساس قوانین عربستان تنها فرزندان ذکور عبدالعزیز بن سعود می‌توانند به مقام پادشاهی این کشور برسند و پادشاه از میان مسن‌ترین آنها انتخاب می‌شود. فهد و شش برادر تنی‌اش حزب "هفت سدیری" را تشکیل داده‌اند که خط مشی سیاسی این حزب بر توسعه اقتصادی و آزادی اجتماعی است. دومین حزب مربوط به ملک عبدالله ولیعهد عربستان است که ریاست گارد ملی این کشور را بر عهده دارد.

او که فاقد برادر تنی است سعی کرده است روابط نزدیک و گسترده‌ای با برادران ناتنی و خواهر زاده‌ها و بردار زاده‌هایش برقرار کند. حزب عبدالله یک حزب سنت گرا محسوب می شود که از وابستگی حکومت عربستان سعودی به آمریکا انتقاد می کند و خواهان توسعه روابط منطقه‌ای و جهان اسلام است در این میان او بر توسعه مناسبات با ایران و روسیه اهمیت زیادی قائل است. عبدالله اگر چه ضد آمریکایی نیست ولی هر از گاهی از این کشور به دلیل حمایت‌ های بی چون و چرا از رژیم صهیونیستی انتقادات سختی می‌کند و با ارزش های غربی نیز سر ناسازگاری دارد و در زمینه اصلاحات نیز معتقد است اصلاحات باید از درون این کشور انجام شود نه از خارج. در عرصه داخلی نیز ملک عبدالله با سران قبایل عربستان پیوندهای مستحکمی برقرار کرده و این امر باعث افزایش نفوذ وی در درون این کشور شده است. سومین حزب را بیش از ۶۰ تن از نوادگان عبدالعزیز بوجود آورده‌اند که پسر فیصل و فهد مهم‌ترین موقعیت را در آن دارند. اعضای این حزب عموما تحصیل کرده آمریکا و اروپا هستند و بیشترین حضور و نفوذ را در ساختار سیاسی عربستان دارند. این حزب سعی دارد به صورت پلی میان حزب سدیری و حزب ملک عبدالله عمل کند.

علاوه بر خاندان ‌آل فیصل، دومین خاندان مهم آل سعود "آل ثنایان" است. این خاندان بدان معنا که از نزدیک ترین متحد "آل سدیری" است، از جایگاه مهمی در ساختار سیاسی عربستان برخوردارند. سومین خاندان با نفوذ در خانواده آل سعود، خاندان "آل جیلاوی" است اینان از نسل برادر فیصل بن ترکی پدر بزرگ عبدالعزیز هستند. چهارمین خاندان درون آل سعود، "آل کبیر" نام دارد، اینان بر خلاف آل سدیری، آل ثنایان و آل جیلاوی که از نوادگان عبدالعزیز بودند، از نسل اولین عموزاده عبدالعزیز بنام "سعودآل کبیر" بودند. علاوه بر خاندان آل سعود، یکی از نیروهای منتقد و تاثیر گذار بر سیاست و حکومت عربستان سعودی، "علما یا رهبران مذهبی" هستند. قبایل از دیگر نیروهایی هستند که در ساختار قدرت در عربستان سعودی عنصر مهمی قلمداد می شوند. عربستان دارای هشت قبیله اصلی و حداقل ۱۵ قبیله فرعی است.

"خانواده‌های بازرگانی سنت گرا"که دارایی‌های آنها با آل سعود نیز برابری می‌کند، از دیگر گروههای ذی نفوذ و تاثیرگذار بر سیاست و حکومت در عربستان سعودی به شمار می‌روند. از دیگر گروههای مهم و ذی نفوذ در عربستان سعودی طبقه جدید" متخصصان و افراد حرفه‌ای" هستند که به دلیل تغییرات اجتماعی ناشی از طرح‌های توسعه‌ای رشد کرده‌اند. اینان شامل نخبگان شهرنشین و تحصیل کرد‌ه غرب هستند که برخاسته از دو طبقه بازرگان و خانواده‌های پائین جامعه هستند. پایین‌ترین گروه تاثیرگذار در عربستان سعودی، "شیعیان" این کشور هستند، شیعیان که عمدتا در بخش شرقی قلمرو پادشاهی سعودی مستقرند، دارای جمعیتی محدود هستند که عموما مورد تبعیض قرار می‌گیرند و در فرایند سیاسی مشارکت داده نمی شوند و در بخش کارگری فعالیت می‌کنند. به هر حال ملک عبدالله ولیعهد عربستان سعودی تنها دو سال از فهد کوچکتر است و در دهه ۷۰ عمر خود است و احتمال دارد که دوران سلطنت وی نیز دیری نپاید. بدین ترتیب مساله جانشینی وی نیز ممکن است در آینده‌ به صورت یک معضل در آید زیرا نبود یک چهره سرشناس در میان خاندان آل سلطنتی برای جانشینی عبدالله احتمال دارد که باعث کشاکش میان آنان گردد.