جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

نیمی فرم, نیمی زبان


نیمی فرم, نیمی زبان

به تازگی مجموعه « مویه از لاک پشت های ۳۳ » شامل سروده های شاعر جوان اردبیلی , وحید ضیایی توسط نشر هنر و رسانه اردیبهشت منتشر شده است مجموعه ای که با آنچه از پیشینه شعری ضیایی می شناختیم کمی متفاوت است و به همین بهانه قصد داریم مروری داشته باشیم بر شعرهای وحید ضیایی

به تازگی مجموعه « مویه از لاک پشت های ۳۳ » شامل سروده های شاعر جوان اردبیلی ، وحید ضیایی توسط نشر هنر و رسانه اردیبهشت منتشر شده است. مجموعه ای که با آنچه از پیشینه شعری ضیایی می‌شناختیم کمی متفاوت است و به همین بهانه قصد داریم مروری داشته باشیم بر شعرهای وحید ضیایی.

(۱)

شعرهای متأخر وحید ضیایی سرگذشتی دیگرگونه در حوزه زبان دارد. او توانسته است به‌واسطه همت و پشتکارش زبانی تقریبا تازه و تکرار نشده را در آثارش به نمایش بگذارد. البته این ویژگی بیشتر مشمول شعر آستان‌های اوست که داستانی دیگر دارد.

اما شعرهای کوتاه ضیایی چون ۳۳ شعر عاشقانه و مویه از لاک‌پشت‌های ۳۳ نیز خالی از رفتارهای ویژه زبانی نیست در این گونه آثار هم می‌توان جای پای نوجویی‌های زبانی را تا حدودی مشاهده کرد.

آشنایی‌زدایی در نحو زبان مقوله‌ای درازدامن و شاید تا اندازه‌ای کهنه و دیرینه است، اما با توجه به این‌که از نگاه بسیاری از منتقدان و نظریه‌پردازان معاصر (همچون شفیعی کدکنی) شعر در بستر زبان شکل می‌گیرد یا اتفاقی است که در زبان رخ می‌دهد. بنابراین هنوز هم می‌توان زبان را قدرتمندترین عامل در آفرینش و شکل‌گیری شعر قلمداد کرد.

وحید ضیایی در شعرهای طولانی‌اش بویژه و گاه در شعرهای کوتاه و تصویری‌اش نحو زبان را به هم می‌ریزد و سعی می‌کند نحو تازه‌ای را پایه‌ریزی ‌کند که تجربه شعر فارسی بویژه در دهه ۷۰ بیانگر این موضوع است که این دگرسانی می‌تواند گروهی را سخت برآشوبد و گروهی هم ممکن است با احتیاط از کنار این مقوله رد شوند و البته گروهی نیز وجود دارند که از آن استقبال می‌کنند.

به هر صورت این آشنایی‌زدایی زبان و رفتار متفاوت با زبان به شکل خفیف در مویه از لاک‌پشت‌های ۳۳ در مقایسه با شعر آستان‌ها دیده می‌شود. اصلا این ویژگی‌ را در همان آغاز از نام دفتر شعر می‌توان حس کرد و دیگرگونگی فرم و ساخت آن را حدس زد، به نمونه‌ها و سطرهای زیر دقت کنید:

اثاثیه‌ام آسمانی است

که فرش کهنه اجدادم را می‌تارد (ص۶)

*

بلند بلند مادرت آژیر می‌خواند (ص۹)

*

همیشه سایه نیست که از تو می‌افتد (ص۱۵)

*

و برگ را

به پهنای سرزمینم گز می‌کنم (ص۲۷)

در همه این سطرها، نوعی تصرف و رفتار غیرمنطقی در نرم طبیعی زبان وجود دارد، از سوی دیگر، مصراع‌ها و سطرهایی در شعرهای وحید ضیایی وجود دارد که نشان می‌دهد شاعر می‌تواند از امکانات چند وجهی زبان هم بهره ببرد.

مشت نارنجک‌های دغل

در بستر فرزندم

باز شد. (ص۲۴)

شعر کوتاه بالا، نمونه متفاوت و خوبی است از موضعگیری شاعر در برابر اشغالگری و تجاوز و همچنین بیان شاعرانه مظلومیت کودکان بی‌گناهی که درگیر جنگی نابرابر شده‌اند، جنگی که حتی در نام کتاب نیز به عدد ۳۳ نیز اشاره شده است یعنی همان جنگ و مقاومت ۳۳ روزه و حماسی و افتخارآفرین.

کبود و سوخته

به جای اسپند دود می‌شوید

باغچه و تو (ص۴۵)

تقریبا می‌توان گفت این رفتار متفاوت با زبان و استفاده چندوجهی از آن در سراسر این مجموعه نمود ویژه‌ای دارد و می‌توان این ویژگی را که خاصیت اصلی شعرهای وحید ضیایی است، به‌طور کامل به تماشا نشست.

(۲)

عدد ۳۳ برای شاعر نحس است یا این که خوش یُمن است و به دنبال خود، اقبال و سعادت را می‌آورد، شاید این مقوله هم یکی از پارادوکس‌های زندگی و شعر شاعر است که می‌توان انعکاس آن را در مجموعه مویه از لاک پشت‌های ۳۳ دید. ساده‌تر بگویم: آیا این ۳۳ قطعه شعری است برای جنگ یا برای صلح؟ واژگان مربوط به حوزه جنگ در این اشعار بسیارند و گاهی برخی‌ها برای چندمین بار تکرار می‌شوند واژگانی نظیر:

تیرباران ـ انقلاب ـ بمب ـ شهر سوخته ـ گلوله توپ ـ آتش‌پاره ـ تانک ـ خون ـ فریاد ـ آژیرـ برانکارـ کلاهخود ـ سرنیزه ـ پوتین ـ همسنگرـ تیرـ خمپاره ـ بولدوزرـ اسلحه‌ـ ترقه ـ زندان ـ زخمی ـ گورهای دسته‌جمعی ـ خاکریزـ تفنگ ـ نارنجک ـ هلیکوپترـ صلیب سرخ ـ جسد ـ شلیک‌ـ ‌ مزار ـ گمنام ـ پیکر مچاله ـ عروسک‌های انفجاری‌‌ـ کبود و سوخته ـ تیر خلاص ـ اعتراف ـ ساچمه‌ـ زخم و طعم خون.

آیا این همه واژه برای دفاع و ستایش از جنگ است یا حمایت از صلح. پارادوکسی که برای دریافتش باید مویه‌ها را مو به مو شکافت و آن وقت پی برد که صلح تنها مضمونی است که شاعر به خاطر بیانش دست به دامن این همه واژه‌های نفرت‌انگیز شده است. صلحی که بشر معاصر در آرزوی آن، جهان را به هم ریخته است. در اینجا واژه‌های متعلق به حوزه جنگ لبنان و فلسطین هم در واقع تأکیدی است براستقرار صلح در این منطقه ناامن و دست به گریبان با جنگ. واژه‌هایی چون: والتین ـ والزیتون ـ لبنان ـ الخلیل ـ ابراهیم ـ هاجرـ اسماعیل ـ بولدوزر ـ بیت المقدس‌‌ـ کبوتر ـ جبرئیل ـ موسی ـ نیل ـ یوسف و جلجتا.

(۳)

این مجموعه در کنار ساختمند بودن و توجه بسیار به فرم و شکل، مجموعه‌ای است محتواگرا و اندیشه‌گرا. اما به نظر می‌رسد فرم و محتوا در این مجموعه در یک نقطه به هم می‌رسند و باعث ایجاد تعادل در پیکره شعرها می‌شوند. تعادلی که نظریه‌پردازان زیادی در مقام دفاع از آن برآمده‌اند. لفظ‌گرایان و محتواگرایان هرکدام به‌گونه‌ای مدافع تئوری خودشان بوده‌اند و شاید گرایش افسارگسیخته به سمت و سوی یکی باعث کمرنگی دیگری شده و چه بسا در بوته انتقاد قرار گرفته‌اند. به نظر می‌رسد شعر آستان‌های وحید ضیایی گرایش فوق‌العاده به سمت لفظ دارد اما در این مجموعه از شدت این گرایش کاسته شده و با عنایت به محتواگرا بودن آن، اعتدال قابل توجهی را می‌توان در حد فاصل این دو نظاره‌گر بود.

نیمی تنم

نیمی خاک

هاجر پا به زمین می‌کوبد

و من که اسماعیل هستم

وجبی در آتشم

در آبم

در بادم

در خاکی که از آن من است

عروسک زنده تاریخم

سرم را از سر نیزه‌های فرسوده بخواهید

و به جهان بگویید:

انقراض یوزپلنگان نزدیک است. (ص۱۲)

(۴)

تصویر، یکی از عناصری است که شعر امروز را از خود آکنده است و یکی از موثرترین نقش‌ها را شاید بشود گفت در شعر معاصر ایفا کرده است. تصویرهای شاعرانه بویژه در شعرهای کوتاه کاربردهای فوق‌العاده دارند و حتی می‌توان ادعا کرد که تصویر در واقع تمامیت این‌گونه شعرها را تشکیل می‌دهد.

در مجموعه حاضر نیز که عموما شعرهای کوتاه را تشکیل می‌دهند، می‌توان بسیار به این‌گونه تصاویر برخورد کرد با این تفاوت که در این شعرها، تصویرها بیشتر از جنس تلخ هستند و نمودار تنهایی و غربت و اندوهی عمیق را به روح مخاطب سرایت می‌دهند و از دلتنگی شدیدی حکایت می‌کنند:

کلاهخودهای جهان

لانه گنجشک‌های اساطیری‌اند (ص۱۱)

یا

جنازه‌ام برفی است که در آفتاب ذوب می‌شود (ص۱۵)

یا

گلوله را برداشت ‌/‌ مرمی را روی لبش کشید‌/‌ خیابان‌/‌ رژ سرخ زده بود (ص۳۰)

یا

پروژکتورها

آفتابگردان‌های باغچه را گول می‌زنند

مثل

عروسک‌های انفجاری

که خواهران مرا (ص۴۵)

کاظم نظری‌بقا