چهارشنبه, ۲۶ دی, ۱۴۰۳ / 15 January, 2025
نگاهی به فلسفه تحلیلی در فرانسه
فلسفه تحلیلی در پایان قرن نوزدهم در «ینا» با فرگه، مبدع منطق جدید، و در اروپای مركزی با مكتب برنتانو، (Brentano) و در انگلستان، علیالخصوص در كمبریج، با راسل و مور پدیدار شد. پراگماتیسم امریكایی تا اندازهای از این فلسفه بهدور است، اما نطفه بسیاری از ایدههای رایج در فلسفه تحلیلی را دربر دارد: پیوند اندیشه و نشانهها، توجه به منطق، اثباتگرایی. این اندیشمندان با یكدیگر تفاوت دارند اما وجه مشترك آنان در رد ایدئالیسم (كانتی یا هگلی) و تاكید بر واقعیت و عینیت قواعد، اعم از قواعد منطقی یا اخلاقی، در برابر پسیكولوژیسم، اصالت طبیعت و تاریخیگری است.
استوارت میل میگفت كه كاروانهای بزرگ اندیشه از سه منزل میگذرند: «ریشخند، گفتگو، پذیرش». بیش از پنجاه سال است كه فلسفه تحلیلی در اغلب كشورها از منزل سوم گذشته است، اما در فرانسه تازه از منزل اول رد شده است. ژاك بوورس، (Jacque Bouveresse) ،یكی از جانبداران برجسته آن در سال ۱۹۶۵ به افتخار استادی «كولژ دوفرانس» مفتخر شده است. چندین اثر در زمینه این فلسفه نوشته یا ترجمه شده است. با اینهمه باز هم این فلسفه شبهه برمیانگیزد و هنوز هم آن را به بازی نمیگیرند. راهش دراز بوده است و همچنان دراز خواهد بود.
فلسفه تحلیلی در پایان قرن نوزدهم در «ینا» با فرگه، مبدع منطق جدید، و در اروپای مركزی با مكتب برنتانو، (Brentano) و در انگلستان، علیالخصوص در كمبریج، با راسل و مور پدیدار شد. پراگماتیسم امریكایی تا اندازهای از این فلسفه بهدور است، اما نطفه بسیاری از ایدههای رایج در فلسفه تحلیلی را دربر دارد: پیوند اندیشه و نشانهها، توجه به منطق، اثباتگرایی. این اندیشمندان با یكدیگر تفاوت دارند اما وجه مشترك آنان در رد ایدئالیسم (كانتی یا هگلی) و تاكید بر واقعیت و عینیت قواعد، اعم از قواعد منطقی یا اخلاقی، در برابر پسیكولوژیسم، اصالت طبیعت و تاریخیگری است. بین دو شاخه فلسفه تحلیلی در همان ابتدای پیدایش رابطه برقرار میشود. فرگه با راسل مكاتبه میكند، راسل درباره آراء جیمز و یكی از شاگردان برجسته برنتانو، ماینونگ، (Meinong) ،بحث میكند. اما فرانسویان از این معركه بهدورند. با این همه عالم فلسفه در فرانسه در سالهای دهه ۱۹۲۰ آنچنان در خودنخزیده بود كه بعدا خزید. مجلههای آن دوران را كه باز میكنیم، ترجمهها و مباحثی درباره فلسفه انگلیس و امریكا (خاصه فلسفه پیرس و جیمز) در آنها میبینیم و حتی نوشتهای از فرگه در مجله La Revue de metaphysique et de morale (مجله متافیزیك و اخلاق) منتشر شده است. كوتورا در فرانسه مدافع منطقگرایی میشود، اما در جنگ ۱۹۱۴ میمیرد. چرا در آن دوران تماسی حاصل نشد؟ دو عامل در كار بود: اول اینكه فیلسوفان و ریاضیدانان فرانسوی با منطق خصومت داشتند و این خصومت از فیلسوفان «ایدهئولوگ» (۱) و شاید هم از دكارت سرچشمه میگیرد و در میان ریاضیدانان نیز سرسختترین منتقد منطقگرایی پوانكاره است كه میگوید «منطق نه فقط عقیم استبلكه تناقض میزاید.» عامل دوم غلبه ایدئالیسم اسپیریتوآلیست است كه تا مدتها نسبتبه هر شكل از واقعگرایی شبهه داشت. در دهههای ۲۰ و ۳۰ كه آنچه «واقعگرایی تحلیلی راسل و مور» خوانده میشود در كمبریجبر مسند قدرت فكری نشست، و در آلمان كارناپ و شلیك بر آن شدند تا دستاوردهای منطق جدید را درخصوص نظریه شناختبهكار بندند و حلقه وین را پایهریزی كردند، در فرانسه نیز افق عوض شد، اما به سود جریانهای دیگری در فلسفه آلمان (یعنی به سود سه «ه» كه هگل و هوسرل و هایدگر باشند). منطقیان جوان مانند هربران و نیكو جز نافهمی و خصومت چیزی ندیدند و آنقدر جوان مردند كه نتوانستند در اوضاع و احوال تاثیری بگذارند. شاید فقط كسی به نام كاوایه، (Cavailles) كه هم آثار هوسرل را درس میداد هم آثار كارناپ و ویتگنشتاین را، توانسته باشد تاثیری نهاده باشد. وقتی كه تاثیر عظیم برونشویگ را به یاد میآوریم كه «جزمگرایی منطق سالار» راسل و «شكاكیت تجربی» هیوم را به یك چوب میراند، میفهمیم كه چرا در فرانسه، تجربهگرا و (یا) منطقگرا بودن یعنی محكوم كردن خود به فیلسوف نبودن. چه بسا كه انزوای تنها «پوزیتیویست منطقی» فرانسه كه روژیه نام داشتبه سبب آن باشد كه آن دو صفتشرمآور را به سازش با حكومت ویشی درآمیخته بود.
از اینروست كه وقتی پس از ۱۹۴۵ فلسفه تحلیلی در بریتانیای كبیر و ایالات متحده به سنت غالب فلسفی تبدیل شد، فرانسویان یكسره از این جریان بر كنار ماندند كه البته تقاص هم پس دادند. پدیدارشناسی «وجودی» سارتر و مرلوپونتی بیش از هر چیز داعیه آن داشت كه «فلسفه آگاهی» است. از هوسرل بیشتر ایدئالیسم برترینی را برگرفتند و به علاقه او به منطق كه وجه مشترك وی با برنتانو بود كمتر توجه كردند. در همان زمان، انگلیسیها به پیروی از ویتگنشتاین و رایل، (Ryle) علم مخالفتبا فلسفه دكارت برداشتند و در برابر فلسفههای ذهنیت از عینیت زبان و رفتارهای عام دم زدند. زمانی كه لنگر ساختارگرایی فرانسه به سوی «فلسفه مفهوم» میرود و بر تقدم زبان در ساختارهای اندیشه تاكید میكند، از سرمشق زبانشناسی سوسور پیروی میكند كه مساله دلالت دالها را به یك سو مینهد، در حالی كه این مساله از همان زمان فرگه و راسل ذهن اهل تحلیل را سخت مشغول داشته بود. مكتب باشلار، كواره (Koyre) و كانگیلم، (Canguilhem) به غیر از شناختشناسی تاریخی، شناختشناسی دیگری نمیشناسد، حال آنكه پوزیتیویستها به پیروی از كارناپ همتبر «بازسازیهای عقلانی» شناخت علمی میگمارند. با اینهمه فرانسویان ابزارهایی داشتند كه از همان زمان گفتگو را برپا دارند. از اینرو بود كه اغلب آراء ضدعقلی رایل را به آراء هایدگر نزدیك میكردند; توجه ساختارگرایان به زبان ممكن بود آنان را به «فلسفه زبان عادی» آكسفورد هدایت كند و اهل فلسفه علم چه بسا میتوانستند توجه كنند كه یكی از نویسندگانی كه آثار آنان بیش از همه در سنت فلسفی انگلیسی - امریكایی مورد بحث قرار میگیرد دوئم، (Duhem) فرانسوی است. با اینحال وقتی كه در ۱۹۵۹ چند تن از برجستگان فلسفه فرانسه كه یكی از آنها مرلوپونتی بود در «روایومون» با چندتن از فیلسوفان تحلیلی روبهرو شدند، حاصلی جز قیل و قال كرها بهدست نیامد.
میتوان گفت كه تا سال ۱۹۷۰ خواندن و بررسی آثار نویسندگان فلسفه تحلیلی كار چند متفكر تكافتاده بود، مانند: ووییمن كه آثار راسل و كواین را میخواند، گرانژه كه آثار ویتگنشتاین را میخواند و ترجمه میكرد، لارژو كه درباره فرگه و نامگرایی مینویسد، ریكور كه آثار فرگه، استراوسون و آستین را منتشر میكند. اما این تلاشها همچنان حاشیهای است، مخصوصا كه مبدا آنها از دیدگاههایی است كه با دیدگاههای تحلیلیان بیگانه است: ووییمن و گرانژه از منظر فلسفه كانت آغاز میكنند و هیچ علاقهای هم نه به تجربهگرایی داشتهاند نه به فلسفه زبان; بعدها لارژو با فلسفه تحلیلی سخت مخالفت میكند; ریكور بهویژه از فیلسوفان تحلیلی آكسفورد توقع نوعی بازسازی پدیدارشناسی و تاویل دارد ولی به آثاری كه ممكن است مخالف این دیدگاهها باشد كمتر توجه میكند. تنها ژاك بوورس است كه خیلی زود آشكارا جانب آن نوع روشها و آرائی را میگیرد كه معمولا جزء فلسفه تحلیلی است. تقریبا در تنهایی كامل به همگنان خود سفارش میكند كه اندكی بیشتر آثار كارناپ، پوپر و علیالخصوص ویتگنشتاین را بخوانند. فقط در پایان دهه ۱۹۷۰ است كه نسل دیگری از فیلسوفان به نوشتن رسالههایی درباره آن نویسندگان و نوشتن به زبان انگلیسی و برقرار كردن تماسهای بینالمللی كه برای پرداختن به این نوع فلسفه لازم است، آغاز میكنند.
دلیل بیمهری فرانسویان به فلسفه تحلیلی فقط اختلافنظر درباره نظریهها نیست. اغلب فیلسوفان تحلیلی دیگر نه پوزیتیویست هستند نه تجربهگرا، و شمار فراوانی از «جزمیات» این مسلك را دور انداختهاند.
اوجگیری علومشناختی و توجه روزافزون به فلسفه ذهن بسیاری از تحلیلیان را در اینكه فلسفه زبان فلسفه «اولی» باشد به تردید انداخته است. با اینكه زمانی (تقریبا قبل از ۱۹۶۰) بود كه وجه تمایز فلسفه تحلیلی در آن بود كه از پارهای نظریهها (عمدتا از نظریههای پوزیتیویسم منطقی) جانبداری میكرد و اساسا در كشورهای آنگلوساكسون رواج داشت، اما امروز چنین نیست. فرق بین فلسفه تحلیلی امروز با «فلسفه اروپایی» (كه دیگر فقط جنبه جغرافیایی ندارد زیرا در ایالاتمتحده و بریتانیای كبیر نیز فیلسوف «اروپایی» پیدا میشود) دیگر نه در نظریههاست و نه حتی در كاربرد روش خاص (منطق یا تحلیل زبانی) بلكه در نوعی عملكرد، نوعی رهیافت و نوعی سبك فلسفی است. پژوهش فلسفه تحلیلی، پژوهش مساله و برهان است.
نویسنده: پاسكال آنژل
مترجم: منوچهر بدیعی
پینوشت:
۱) اشاره به فیلسوفان فرانسوی اواخر قرن هجدهم، كندیاك و كابانیس و دستوت دوتراسی و هلوسیوس، است كه منشا هر نوع شناختی را در حواس میدانستند و معتقد بودند استدلالات عقلی و منطقی راه بهجایی نمیبرد. - مترجم
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست