یکشنبه, ۲۱ بهمن, ۱۴۰۳ / 9 February, 2025
مجله ویستا

به کدامین سو هجرت می کنی


به کدامین سو هجرت می کنی

هجرت نیز مانند بسیاری از مباحث دینی انواع و اقسامی دارد در یک تقسیم بندی هجرت دو نوع ظاهری و باطنی دارد در یک تقسیم بندی دیگر ۴ نوع می شود که شامل هجرت برای کسب علم, برای حفظ دین, برای رهایی از ظلم و هجرت از گناه است

هجرت نیز مانند بسیاری از مباحث دینی انواع و اقسامی دارد. در یک تقسیم‌بندی هجرت دو نوع ظاهری و باطنی دارد. در یک تقسیم بندی دیگر ۴ نوع می‌شود! که شامل هجرت برای کسب علم، برای حفظ دین، برای رهایی از ظلم و هجرت از گناه است.

● هجرت برای رهایی از ظلم

تجربه هجرت برای رهایی از ظلم یک تجربه تاریخی برای مسلمانان است. از اولین هجرت به حبشه تا هجرت‌هایی که علمای بزرگ تشیع برای نجات از ظلم حاکمان انجام می‌دادند تا هجرت در زمان حکومت پهلوی و بعد از آن حکومت صدام، همگی در یک خط قرار دارند.

برشی از زندگی یک مهاجر: آیت‌ا... سید محمدباقر حکیم

بعد از این‌که صدام آیت ا... محمد باقر صدر و خواهر ایشان را به شهادت رساند و تعداد زیادی از فعالان و انقلابیون عراقی را شکنجه و نیز به شهادت رساند، دستگیر و به اعدام محکوم شد. وی پس از عفو نمایشی صدام، به ایران هجرت کرد و ۲۳ سال از داخل خاک ایران مبارزات مردم عراق علیه صدام را مدیریت می‌کرد. طی این‌ سال‌ها رهبر مجلس اعلای انقلاب اسلامی عراق نیز بود و سپاه بدر را نیز تأسیس کرد. سال ۸۲ (چند ماهی پس از سقوط صدام) در نماز جمعه تهران از مردم ایران تشکر و ایران را به مقصد عراق ترک کرد. در اولین نماز جمعه در نجف هنگام خروج از حرم حضرت علی(ع) در یک عملیات تروریستی به شهادت رسید.

کسانی که پس از ستم دیدن در راه خدا هجرت کرده‏اند در این دنیا جای نیکویی به آنان می‏دهیم (سوره نحل، آیه ۴۱)

● هجرت برای کسب علم و دانش

شاید آشناترین نوع هجرت برای ما باشد، شاید در اطراف‌مان یا زندگی خیلی از الگوهایمان این نوع از هجرت را دیده‌ایم. در الگوهای حوزوی‌مان الی ماشاء ا... نمونه داریم. از حر عاملی بگیر تا علامه طباطبایی. در نمونه‌های دانشگاهی هم حسابی‌ها و چمران‌ها یک دوره‌ای سختی ِ هجرت کشیده‌اند که به آن جایگاه رسیدند.

برشی از زندگی یک مهاجر: دکتر مصطفی چمران

آن زمان رشته‌ او در ایران فقط تا کارشناسی بود. خودش می‌گوید آن اوایلی که رفته بود دانشگاه تگزاس برای کارشناسی ارشد، تا یک سال زبان انگلیسی بلد نبوده و در ظرف یک‌سال همه درس‌هایش را گذرانده و تازه برای دکترای بورسیه دانشگاه برکلی هم شده است! بعدش ۳ ساله دکترای فیزیک پلاسما می‌گیرد و در یکی از سازمان‌های زیر مجموعه ناسا استخدام می‌شود.

کسی که از خانه‏اش برای فراگیری دانش خارج می‏شود، هفتاد هزار فرشته او را بدرقه و برایش استغفار می‌کنند (پیامبر اکرم (ص))

● هجرت برای حفظ دین

نسل ما خیلی با این نوع از هجرت بیگانه‌ است! (خدا کند که بیگانه هم بماند!). از وقتی که متولد شدیم در جامعه‌ای قرار گرفته‌ایم که حفظ دین در آن به سختی خیلی جاهای دیگر دنیا نیست. گاهی که این مستند‌های تازه مسلمان‌ها را می‌بینم، بیشترین چیزی که توجهم را جلب می‌کند استقامت و صبری است که آن‌ها در راه عقیده‌شان نشان می‌دهند.

برشی از زندگی یک مهاجر: زهرا گونزالس

برای اوّلین بار که روسری پوشیدم و به مدرسه رفتم. خوشحال بودم. فکر می‌کردم دوستانم با دیدن من خیلی خوشحال خواهند شد. وقتی سوار سرویس مدرسه شدم، همه با دیدن من ساکت شدند و به من خیره خیره نگاه کردند. سکوت عجیبی حاکم شده بود. خیلی ترسیدم. راننده سرویس گفت: بشین یا برو! در اتوبوس هنوز باز بود! یک لحظه به ذهنم رسید که فرار بکنم و بروم، ولی بعد با خود گفتم فردا و پس فردا و روز‌های آتی را چه کنم؟ بالاخره که باید با این پوشش به مدرسه بروم. برای رسیدن به صندلی آخر و نشستن رویش از خدا کمک خواستم! ناگهان پسری گفت: به او نگاه کنید به سرش پارچه بسته و به مدرسه آمده بود و همه شروع کردند به خندیدن! بعد هم به سمتم آشغال پرت کردند و رویم آب دهان ریختند! چون بستگان خیلی ما را اذیت می‌کردند، ما به شهر دیگری مهاجرت کردیم. شهر کوچکی بود ولی چون مسلمان زیاد داشت، مادرم آنجا را انتخاب کرده بود. در همسایگی ما چند ایرانی هم زندگی می‌کردند. ۱۷ سال در آن شهر ماندیم و بعد از آن به قم آمدیم.

هر که در راه خدا هجرت کند در زمین اقامتگاه‏های فراوان و گشایش‌های بسیاری خواهد یافت (سوره نساء- آیه ۱۰۰)

● هجرت از گناه

گاهی هجرت به شکل مکانی اتفاق نمی‌افتد. هجرت می‌تواند حتی در دایره رفتار و گفتار و کردار انسان باشد، حتی می‌تواند در قلبش اتفاق بیفتد.

برشی از زندگی یک مهاجر: شاهرخ ضرغام

بعد از ماجرای توبه کردنش و پیوستن به انقلاب، مدتی را در کمیته بود و با شروع جنگ به کردستان و بعد به آبادان رفت. آذر ۵۹ برای خودش یکی از فرماندهان جبهه آبادان شده بود. چند هفته‌ای قبل از شهادتش بود. با همرزمانش در سنگر نشسته بود، یاد گذشته‌ها کرد و گفت: «وقتی صبح‌ها کارمون توی کاباره تموم می‌شد، شب‌ها می‌رفتیم میدون شوش و جلوی کامیون‌ها رو می‌گرفتیم، ازشون باج سبیل می‌گرفتیم و با پولش زهرماری می‌خریدیم و می‌خوردیم. زندگی ما توی لجن بود، خدا دست ما رو گرفت!»

مهاجران واقعی آن‌هایی هستند که از گناهان هجرت کنند و مرتکب آن نشوند (حضرت علی(ع))