دوشنبه, ۱۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 6 May, 2024
مجله ویستا

تاریخ های اندیشه انسان شناختی


تاریخ های اندیشه انسان شناختی

در ترم جاری درسی بنام تاریخ اندیشه انسان شناسی می دهم

در ترم جاری درسی بنام "تاریخ اندیشه انسان شناسی" می دهم. محمد باقر ذکی از دانشجویان این درس، گزارشی از جلسه نخست آن فراهم کر و آن را در وبلاگ گروهی مخصوص این درس منتشرکرده اند. امیدوارم جلسات آینده این درس نیز تهیه شود و بتوانم آن را در اختیار شما قرار دهم.

هنگامی که از تاریخ "اندیشه های انسان شناسی" سخن می گوییم یکی از مسائل دشواری تعیین و تعریف قلمرو اندیشه انسان شناختی است. اینکه به چه چیزی اندیشه انسان شناختی می گوییم، موضوع بدیهی و آشکاری نیست زیرا طیف وسیعی از موضوعات و اندیشه ها را می توان درون یا بیرون اندیشه انسان شناختی قرار داد. محدوده و گستره این امر کاملا بستگی به تعریف ما از دانش انسان شناسی دارد. اگر انسان شناسی را صرفا محدود به "انسان شناسی مدرن" که شاخه ای از علوم جدید است بدانیم، در این صورت اندیشه انسان شناسی که ادیان، اسطوره ها و جهان شناسی های فرهنگ های باستانی تا امروزی خلق کرده اند، از قلمرو اندیشه انسان شناختی خارج می مانند. اما اگر اندیشه انسان شناختی را شامل تمام ایده ها و دیدگاه های مرتبط به انسان و فرهنگ در طول تاریخ بدانیم، در این صورت تاریخ اندیشه انسان شناسی قدمتی کم و بیش به اندازه قدمت اندیشه بشری دارد. از آغاز زندگی بشر، تامل و مطالعه درباره زندگی و فرهنگ نیز شروع شده است و همراه با تحولات انسانی و توسعه فناوری و دگرگونی در زیرساختهای محیطی،‌سیاسی واقتصادی و فرهنگی به تدریخ اندیشه های آدمی درباره انسان و فرهنگ نیز توسعه پیدا کرده است. طی چندین هزار سال حیات و اندیشه درباره انسان و فرهنگی در سراسر جهان، انبوهی از دیدگاه ها و نظریات درباره انسان و فرهنگ شکل گرفته و توسعه یافته است. این اندیشه ها و دیدگاه ها در دانش های گوناگون علوم انسانی و اجتماعی مطالعه می کنند.

انسان شناسی به مثابه دانشی که موضوع آن انسان و فرهنگ است، تمرکز اصلی اش بر شناخت این دیدگاه ها و همچنین توسعه دیدگاه های تازه است. تاریخ اندیشه های انسان شناختی را اگر شامل تمام اندیشه های مربوط به انسان و فرهنگ بدانیم تاریخی طولانی و گسترده و بسیار متنوع است و با توجه به این گستردگی باید برای مطالعه آن به تعریف و تعیین معیارهای معین برای جدا سازی برخی از اندیشه ها و دیدگاه ها به مثابه اندیشه انسان شناختی پرداخت و تمامی آنچه را درباره انسان و فرهنگ است، در چارچوب تاریخ اندیشه انسان شناختی قرار نداد. در واقع "تاریخ‌های اندیشه های انسان شناختی" وجود دارد،‌ نه تاریخی واحد. اگرچه در بدو امر این مفهوم گویا اشاره ای است به اندیشه های مردمشناسی رایج در غرب که در قرون اخیر در آن دیار پدید آمدند. موضوع مردم شناسی، انسان و فرهنگ است. انسان‌ها در این دو مورد اندیشه های متفاوتی ارایه کرده‌اند، لذا نمی توان برای اندیشه‌های مردمشناسی تاریخ واحدی تعریف کرد، باید تاریخ های برای آن بازگو گردد،‌ بلکه میان آن تاریخ ها نیز تفکیک وتمایز قایل شد.می‌توان این تاریخ های اندیشه‌های انسان شناسی را به این شرح بازگو کردالف- تاریخ انسانشناسی غربی ماقبل مدرن که بیشتر صبغه فلسفی دارد.ب- تاریخ انسانشناسی تجربی در سنت های کلاسیک غربب- تاریخ انسانشناسی تجربی در سنت های جوامع غیر غربی:

۱) سنت هندی.

۲) سنت اسلامی.

۳) سنت چینی.

۴) سنت آمریکای لاتینهرچه به لحظه کنونی نزدیک می شویم تکثر در اندیشه های انسانشناسی بیشتر میشود،‌ حتی انسان شناسی تجربی مدرن که خاستگاه غربی دارد، در طی چند دهه اخیر به طوری گسترده توسعه وتکثر یافته است،‌به گونه ای که برخی انسان شناسان از مرکزیت زدایی یا اروپایی زدایی از اندیشه انسانشناسی سخن می گویند؛ یعنی گسترش اندیشه های انسان شناسی در کشورهای غیر غربی و ابتنای آن بر فرهنگ های بومی.

در این روند مرکز زدایی، سنت های انسانشناسی جدید در چارچوب علم مدرن به وجود آمده است؛ مکتب های اندیشه انسان شناسی همچون مکاتب انسانشناسی هند، چین،‌جوامع مسلمان و ... ظهور یافته اند. تفاوت های سنت غربی و غیر غربی مردم شناسیتفاوت در مساله در سنت غربی چیزی به نام «خود و دیگری» مطرح است. مساله کانونی بر ای این سنت مواجهه با دیگری بود و شناخت فرهنگ های دیگر بوده است. ریشه این سنت مردم شناختی نیز همان مواجهه غربیان با فرهنگ های دیگر بوده است. در این مواجهه پرسشهای چون چیستی فرهنگ، چرایی آن و چگونگی آن مطرح است. مساله دوم کانونی سنت مردم شناختی غربی، تبیین غیر متافیزیکی فرهنگ است. مجموعه تحولات بعد از رنسانس در غرب، به رد تبیین های الهیاتی و متافیزیکی از چیستی انسان و فرهنگ آن منجر گردید؛ در گذشته پرسشی در مورد منشا فرهنگ مطرح نبود یا اینکه در کتب مقدس برحسب اسطوره ها پاسخ داده می شد. پرسش منشا فرهنگ به این معناست که زبان انسانی از کجا آمده است؟ دین، خانواده، اسطوره‌ها و فناوری ها و ... از کجا آمده اند و مسیر تحول آنها چگونه است؟ولی تحولات بعد از رنسانس و انقلاب صنعتی و انقلاب سیاسی فرانسه، زمینه ای افول اندیشه متافیزیک را فراهم کرد؛ در نتیجه انسان غربی به کمک دانش جدید، به پرسشهای قدیم پاسخ داد. از این رو مجموعه علوم از جمله انسانشناسی در این مورد شکل گرفت.

انسان شناسی تجربی بعد از ۱۸۵۰ ظاهر شد، موقعی که داروین کتاب منشا انواع را نوشت، تایلور کتاب فرهنگ ابتدایی خودش را نگاشت؛ در آلمان باستان انسان شناس آلمانی در مورد فلکلور مطالعاتی انجام داد، تلاش کرد شیوه زندگی محلی و قومی ر ا بررسی کند؛ البته این کار متاثر از اومانیسم و نژادگرایی بود.مساله سوم انسانشناسی غربی، سامان جدید یا همان مدرنیته است. مدرنیته یک مساله کاملا غربی است. در انسان شناسی غیر غربی،‌هیچ یک از مسایل فوق به عنوان مسایل کانونی مطرح نیست؛ بلکه در مرحله اول، «توسعه» مساله کانونی این انسانشناسی است؛ ( توسعه: چگونه انسان غیر غربی بتواند، مجموعه کاستیها و کمبودهای جامعه خودش را برطرف کند؟) مساله دوم برای انسان شناسی غیر غربی، مساله میراث فرهنگی است؛ چالش مطرح برای او این است که تجربه های فرهنگی گذتشه او در معرض زوال و نابودی قرار گرفته اند؛ تجربه های که حاصل هزاران سال زندگی، برآمده از مقتضیات محیطی، زیستی، فلسفی و ... او بوده است. از قبیل گیاه شناسی، باورهای عامیانه و ... ؛ بجای این میراث فرهنگی،‌تجربیات زندگی غربی جایگزین آن شده است. پرسش این است که چگونه می‌توان از این میراث حفاظت کرده و آن را در خدمت توسعه جامعه قرار داد.سومین تمایز انسانشناسی غیر غربی، چالشهای ناشی از سنت و مدرنیته است که برای این سنت به عنوان یک مساله مهم مطرح است.

وجوه مشترک دو سنت غربی و غیر غربیاز همه مهمتر، وجوه مشترک آن دو سنت، این موارد است:۱.روش‌شناس مشترک: روشهای کیفی، به طور خاص مردم‌نگارانه۲. زبان مشترک؛ اشتراک گفتمانی؛ مثلا در همه جا فرهنگ یک مفهوم کلیدی در انسانشناسی است، در همه جا اتنوگرافی مطرح است، نمادهای فرهنگی(دین، زبان، خویشاوندی و ...) مهم و مورد تحلیل است.۳. فرهنگِ رشته‌ای، که از طریق توسعه نهادی آموزش انسانشناسی در دانشگاهها و مراکز پژوهشی و فرهنگی انجام می‌شود. در انسانشناسی تنها با مفاهیم سر و کار نداریم، بلکه، با موزه‌های انسان‌شناسی، رشته ها و پژوهشهای مردم شناسی و ... مواجه هستیم.