یکشنبه, ۷ بهمن, ۱۴۰۳ / 26 January, 2025
تاکتیک سیاسی
همه ما کم و بیش میدانیم که تاکتیک در معنای عام آن یعنی روش رسیدن به یک هدف معین؛ و استراتژی یعنی سری به هم پیوستهای از روشهای معین برای رسیدن به یک هدف کلی. مثلا ًپیروزی در یک جنگ به طور کلی مربوط است به استراتژی و گرفتن فلان موقعیت خاص و پیش روی تا نقطهای که ارزش استراتژیک دارد در یک نبرد معین مربوط است به تاکتیک. پس استراتژی از معبر تاکتیک عینیت مییابد و لاجرم وابسته به تاکتیک است؛ ولی در عین حال چون مشخصههای عمومیو جهت (چیزی مثل کد ژنتیکی) هر تاکتیک باید در در چارچوب کلی استراتژی بگنجد، تاکتیک نیز به استراتژی وابسته است. این وابستگی متقابل از یک طرف ارزش عملی تاکتیک و از طرف دیگر ارزش نظری استراتژی را نشان میدهد.
در قاموس فعالیت سیاسی تاکتیک عبارت است از روش سیاسی یک حزب برای جلو بردن هدف خود در دورهی مشخص. یعنی تعین روش خود بر اساس شرائط موجود و موازنه نیروی موجود در وضعیت معین که این خود متکی برشناختن اهداف و توانائی احزاب و نیروهای سیاسی فعال دیگر در جامعه میباشد. در حقیقت تاکتیک سیاسی یک حدس علمی از چگونگی صف آرائی نیروهای سیاسی و اجتماعی مؤثر است برای پیشروی از شرائط حاضر تا موقعیت قابل پیش بینی دیگر.
در تعین تاکتیک عامل مهمی دخالت دارد که محصول شرائط مشخص سیاسی موجود نیست و در واقع برعکس این شرائط مشخص است که ترکیب نهائی خویش را به این عامل مدیون است. این عامل همان ساختار(Structure) اجتماعی جامعه مفروض است که پدیدهای تاریخیست. ساختار اجتماعی یک جامعه از عناصری بافته شده است که به سرعت متحول نمیشوند و مجتمعیست از ساختار اقتصادی و سیاسی و فرهنگی یک جامعه که در طول زمان شکل گرفته و تغییر شکل میدهد؛ یعنی در واقع مستقیماً از عناصر تعین تاکتیک محسوب نمیشود و ماهیتی استراتژیک دارد. یک تاکتیک ممکن است به دلیل واقعهی مهمی که توانسته باشد به سرعت ذهنیت معینی را در جامعهای ایجاد کند یا تغییر دهد جای خود را به تاکتیکی دیگر بدهد. اگر چه این تغییرات ناگهانی سرانجام در محدودهی ظرفیت تاریخی اجتماعی جامعه مورد نظر از پیش وجود دارد، اما این که این بخش یا آن بخش از ظرفیت عمل کند بستگی به شرائط مشخص و آرایش نیروهای مختلف. در شرائط دارد
پس عناصر پایهای یک تاکتیک بالقوه در تاریخ اجتماعی جامعه نهفته است و در لحظه معین و با توجه به تأثیر متقابل عناصر متعددی از جامعه و خارج از جامعه و به وجود آمدن آرایشی خاص از این عناصر فعال میشوند. از این جا بر میآید که برای هر حزب سیاسی ضروریست که از پیش با مطالعات علمی به تاریخ جامعه و موقعیت طبقات گوناگون از لحاظ اقتصادی و سیاسی و زمینه فرهنگی عمومیای که همهی این تاریخ را در بر میگیرد مسلط باشد تا در لحظهی خاص تنها از طریق شکل و یا دگمهای کتابی به گمانهزنی اوضاع نپردازد و دُنکیشوتوار به جنگ دشمنان خیالی وارد نشود.
شناخت مبنای مسئولیت است، و اساساً انتظار مسئولیت نیز فقط از انسانها و سازمانهای آگاه میرود. و در نهایت این انسانها و سازمانهای آگاه هستند که در دورههای بحرانی توانا به ایفای نقش پیشرو خود در همجهت کردن رویدادها وگروههای اجتماعی هم منفعت و بهدست آوردن بالاترین راندمان سیاسی اجتماعی میشوند. شناخت تا اندازهی زیادی نتیجهی عمل است ، و عمل قادر است یافتههای ذهنی ما را با زمانه موجود در هم بافته و کیفیت رهبری کنندهای را به وجود آورد که از پیش در آن ذهنیت وجود نداشته است.
و عمل خود تا اندازهی زیادی محصول مسئولیتپذیری عنصر آگاه است. میبینیم که در این جا ساختکاری ایجاد میشود که اجزاء آن متکی به هم، محصول یکدیگر و متمم هماند. عنصر آگاه ، در جریان فعالیت در زندگی اجتماعی جامعهی هدف به ارتباطهای موثر و تعینکننده و نیز عیار دقیق برای تخمین کیفیت و کمیت نیروئی که برای تغیر این روابط لازم است واقف میشود و در این رهگذر آگاهتر میشود، و در فرآیند شناخت به مسئولیتپذیری بالاتر میرسد و با این در هم آمیختهگی موزون به سطح رهبری ارتقا مییابد. این پروسهایست که هر حزب یا انسان آگاهی نیاز دارد تا از شر خامسریهای ناگزیری رها شود که از بی عملی به پا میشوند. در واقع برای تعین تاکتیک صحیح در هر دوره لازم است که فرصت زمانی مشخص را به طور دقیق شناسائی کرد.
فرصت یک دورهی تقویمی نیست که از فلان روز شروع میشود و به فلان روز ختم میشود؛ بلکه دورهایست کیفی که برآیند معینی از نیروهای فعال اجتماعی به وجود میآورند. یعنی یک جغرافیای زمانی را میسازند که میتواند با تغیر شکلهائی در زمانهای تقویمی متفاوتی تکرار شود. چشم تیزبینی که این جغرافیای زمانی را بخواند و به طراحی روشی بپردازد که بیشترین راندمان را از این برآیند بدست دهد، به طور حتم باید از زوایهی خیلی مؤثری به اوضاع بنگرد. در واقع طراح تاکتیک خود جزئی از فرآیندیست که باید ارزیابی شود و او باید نگاهی از درون داشته باشد. همزمانی عمل طراح خود یکی از شروط تعین است. بنابراین سؤال مهمی که در این لحظه پیش می آید مربوط است به همین همزمانی و زمان در تاکتیک.
اگر عناصری که نقش تعینکننده در تعین جهت سیر رویدادها را میتوانند داشته باشند در وضعیت خاصی نسبت به هم قرار گرفته باشند، پس هر یک به نسبت نیروی خود تنها با گزینش تاکتیک مناسب میتواند بیشترین دستآورد را برای خود داشته باشد تا در موقعیت بعدی در وضعیت مناسبتری قرار بگیرند. زنجیرهی تاکتیکهای مناسب در نهایت آن عنصر را به وضعیت رهبری کل مجموعه ارتقا میدهد. هر یک از این موقعیتهای تاکتیکی، زمان معینی هستند که در سیر گذران تقویم زمانی پیش میروند و گاهی تکرار میشوند. زمان در این مفهوم امری کاملاً مربوط به آرایش نیروهاست و خود به عنوان جزئی از آرایش است.
مثلاً هر بار که شرائط لازم برای ترکیب دو ملکول از ئیدروزن و یک مولکول از اکسیژن فراهم شود آب به وجود میآید و هیچ تقویمی نمیتواند این فعل و انفعال را خنثی کند. یا در یک جامعه هر بار که شرائط به گونهای باشد که پدیدهی تاریخی مؤثری نقش رهبری کنندهای بازی کند این اتفاق میافتد. از لحاظ زمان تقویمی این یک اتفاق دیگر است ولی از لحاظ زمان تاکتیکی این همان اتفاق است که تکرار میشود. زمان تقویمیمجازیست ولی زمان تاکتیکی متکی به شرائط عینیست (مادی و ذهنی ) که در نهایت به کیفیت نوینی میانجامد و مفهوم حرکت ( زمان) از این جا بر میآید؛ که واقعیست نه قراردادی و مجازی؛ برگرفته از گردش افلاک نیست که از همین میانه بر میخیزد.
مثلاً رویدادهای سال ٥٧ و خرداد ٧٦ از لحاظ تقویمی ١٩سال از هم فاصله دارند، ولی از لحاظ تاکتیکی فقط تکرار یکدیگرند: بخشی از رهبری مذهبی که آمادهتر بود در هر دو موقعیت مجموعهی روابط و انتظارات را در جهت ایجاد و حفظ نظامی معین سازمان داد. اگر نیروی آگاه دیگری پیش از انقلاب و بعد در طی این ١٩ سال توانسته بود با گزینش تاکتیکهای مناسب خود را در موقعیت رهبری قرار دهد اتفاق دیگری میافتاد و زمان تاکتیکی دیگری به وجود میآمد. مردم با انتخاب خاتمی یک بار دیگر بر انتخاب بودن تصمیم خود در مورد تأسیس جمهوری اسلامی نیز صحه گزاردند. در حالی که سیاسیونی در خارج از موقعیت تاکتیکی مدام از فریفته شدن جامعه و خودفریبی مردم سخن میگویند، و هنوز که هنوز است از زمین و زمان کمک میگیرند تا به جای پذیرفتن صحت تاکتیک رهبران مذهبی در آن مقاطع ، پای قدرتهای خارجی و فریبکاری و غیره را به میان آورند. غافل از این که حتی این نیروهای کمکی نیز تنها در صورتی با تو هم جهت خواهند شد که خود تو با موقعیت تاکتیکی هم جهت شده باشی.
طراح تاکتیک اگر خود در همزمانی با زمان تاکتیکی قرار داشته باشد، یعنی عنصری فعال و موثر در موازنهی نیروهای جامعه باشد و به اندازهی کافی تودهی هم منافع خویش را هم رأی کرده و سازمان داده باشد شانس بهتری نسبت به آلترناتیوهای دیگر در موقعیت خواهد داشت؛ چه رسد به این که به علت ناهمزمانی گروههای رقیب با موقعیت تاکتیکی، توده طرف آنها از لحاظ ذهنی پراکنده و در همزمانی با تاکتیک رقیب باشند.
● دورهی تاکتیکی:
دورهی(فرصت) یک تاکتیک کی به سر میآید؟
تاکتیک به دلیل مشخص بودن خود عمر نوح ندارد،. زمان آن متغیری از جا به جائیهای محسوس در موقعیت است. حرکت و زمان در تاکتیک مفهوم یکسانی دارند. چون یک حدس علمی که خود حاصل پژوهش است، با پژوهش مستمر نیز به بار مینشیند؛ نه چون موجودی خیالی بل در چارچوبی عینی و گرداگرد تخمینی که زده شده است شکل میگیرد. طراح تاکتیک باید خود در موقعیت متحرک باشد و شاخکهای او اطراف و اکناف را بسنجد و با سنجش مداوم تغیرات،. به تغییر تاکتیک بپردازد.
گاهی حتی مدافعان یک تاکتیک به دلیل ناهمزمانی خویش با موقعیت حتی با خبر نمیشوند که شعار آنها در عمل و به دلیل سیر تحولاتی که آنان کاملاً شناسائی نکرده بوده اند، محقق شده است.آنها کماکان بر سر آن میکوبند و متوجه بوی کهنهگی آن نمیشوند. و یا این که شعاری که در ناهمزمانی با موقعیت بوده و پس از سپری شدن موقعیتهای متفاوت ناسازگاری آن برای به تحرک واداشتن بدنه خودی نیز در عمل محسوس شده است کماکان سر داده میشود.
رابطهای که میان عمل مسؤلیت شناخت و رهبری ابراز شد فرآیندیست که اگر طی نشود با خود نتایج عجیبی به بار خواهد آورد. در این جا من آمادگی بررسی نمونههای بی شماری که وجود دارد را ندارم*، اما خواننده بیدرنگ احزاب ، گروهها وافراد سیاسی فراوانی را بهیاد خواهد آورد که نمونهی این نابالغی هستند. بی شمار تاکتیکهائی که تکرار میشود و هیچ گاه به بار نمینشینند و البته بر صحت آنها همیشه تأئید میشود و خود مبنائی برای تاکتیک نادرست دیگری میشوند. مسؤلیت که محصول عمل و تجربه است در برخورد به نتایج به بار ننشسته وجود ندارد؛ که خود نشانهایست که شناخت تاکتیکیای وجود ندارد. و نشانهایست از این حقیقت که تعداد زیادی احزاب و گروه سیاسی در خارج از موقعیت تاکتیکی جامعه[نه خارج از جامعه] و در ناهمزمانی مفرط با زمان تاکتیکی جامعه قرار دارند. در این حالت کیفیت رهبریای که به دست میآید کاملاً صوری وسترون است.
ع.چلیاوی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست