جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

درباره هنرهای اجرایی تغییرات پایان ناپذیر


درباره هنرهای اجرایی تغییرات پایان ناپذیر

هنر اجرایی در دهه هفتاد به عنوان رسانه یی جهت بیان احساسات هنرمندانه پذیرفته شد در این دهه هنر مفهومی خود را با پافشاری زیادی به عنوان هنر معرفی کرده و به نهایت توانمندی خود رسیده بود

هنر اجرایی در دهه هفتاد به عنوان رسانه یی جهت بیان احساسات هنرمندانه پذیرفته شد. در این دهه هنر مفهومی خود را با پافشاری زیادی به عنوان هنر معرفی کرده و به نهایت توانمندی خود رسیده بود. هنری که قابلیت خرید و فروش نداشت. هنر اجرایی در چنین موقعیتی غالباً به عنوان طرز عملی جهت بیان ایده های مفهومی مورد استفاده قرار می گرفت و بدین ترتیب هنر اجرایی (پرفورمنس) به ملموس ترین و نیز آشکارترین فرم هنری آن دوران تبدیل شد. مکان و فضاهای هنری بی شماری به پرفورمنس اختصاص یافت که همین امر باعث رشد و شکوفایی این هنر در مراکز بزرگ و معتبر جهانی شد؛ موزه ها، جشنواره ها و کالج های هنری به معرفی پرفورمنس پرداختند. مجلات و منتقدان نیز به یاری این هنر آمدند.

برای هنرمندان پرفورمنس صرفاً چیزی جهت جلب نظر و جذب مخاطب به سوی خود نبود بلکه راهی بود جهت ارائه و دخیل کردن هنر در جریان زندگی. ایده های این هنر بنیادین و ریشه یی است. ژست ها و حرکات زنده پرفورمنس پیوسته به عنوان سلاحی در برابر هنر رسمی مورد استفاده قرار گرفته است. این عمل و خصلت رادیکال در تاریخ هنر قرن بیستم پرفورمنس را تبدیل به هنری تحول خواه کرده است. به نظر می رسد هر گاه مکتبی به بن بست رسیده (چه کوبیسم، چه مینی مالیسم و چه هنرهای مفهومی) هنرمندان آن مکتب به سمت پرفورمنس گرایش یافته و از آن به عنوان روشی جهت شکستن صورت بندی ها و نمایش راهبردهای جدید استفاده کرده اند. پس بدین معنی هنر پرفورمنس یک آوانگارد پیشرو تلقی می شود. به رغم این حقیقت در اکثر آثار فوتوریست ها، ساختارگرایان، دادائیست ها و سوررئال ها بر مصادیق ذهنی - هنری همان دوره متمرکز شده است اما نویسندگان نتوانسته اند درباره جنبش ها، ریشه ها و منابع خود چیز زیادی بنویسند. اعضای همین نهضت ها در بیست یا سی سالگی با پرفورمنس توانستند ایده های خود را عینی و آزمایش کنند. (البته پس از آنکه احساسات خود را به وسیله مصادیق عینی - مادی بیان کردند.) برای مثال اکثر دادائیست های اصیل زوریخ شاعر، اجراگر، رقصنده و در یک جمله هنرمندان کاباره یی بودند. مشابه این وضع نزد دادائیست ها و سوررئالیست های پاریس وجود داشت. این هنرمندان قبل از هر چیز شاعر، نویسنده و آشوب گر بودند. متن آندره برتون به نام «سوررئالیسم و نقاش» (۱۹۲۸) تلاشی بود دیرهنگام جهت تعریف ایده های سوررئالیستی در حین و بین طرح سوالاتی چون «نقاش سوررئالیستی چیست؟» آیا این همان آندره برتونی نبود که چهار سال قبل از این مقاله در تعریفی رادیکال اعلام کرده بود؛ «سوررئالیسم یعنی تیراندازی بی هدف به مردم در حال عبور از خیابان»؟ بیانیه های پرفورمنس از فوتوریست ها تا به امروز در تضاد با عقیده عمومی صادر شده است. به بیان دیگر هنرمندان اجرایی در تلاش هستند مفاهیم دیگری را جهت ارزیابی تجربیات هنری در زندگی روزمره به دست آورند.

پرفورمنس در چنین دیدگاهی تبدیل به روشی جهت مراجعه و پژوهش مستقیم در برابر مردم شده و از طرف دیگر به عنوان امری غیرقابل پیش بینی با ظهور ناگهانی در مقابل مخاطبان نظر آنان را به سمت ارزیابی جدید و رابطه هنر با فرهنگ عامه جلب می کند. در نقطه متضاد این نگرش، توجهات عمومی و رسانه یی به ویژه در دهه هشتاد میلادی از تمایلات آشکار هنری به سمت سودمندی، پول و لذت تغییر جهت داده است. مخاطبان دهه هشتاد مایل بودند نظاره گر نوعی آیین مندی و وضوح فعالیت های گروه های هنری باشند. این وضوح در نهایت باید به هیجان زدگی منجر می شد. برخلاف بازیگران تئاتر، اجراگران با اشتراک مساعی در هر مکانی به ارائه هنر خود می پرداختند؛ کافه ها، خیابان، رستوران ها، پارک ها، کتابخانه ها و...

هنر پرفورمنس به ندرت از طرح ها و سنن تئاتری- کلامی پیروی می کند. پرفورمنس می تواند مجموعه یی از ژست های هراس آور یا تعدادی حرکت های بصری باشد که از چند دقیقه شروع و تا چند ساعت ادامه یابد. شاید یک بار اجرا شود و شاید چندین بار تکرار شود. با و یا بدون داشتن و آماده کردن متن. خواه آیین های قبیله یی یا نمایش های قرون وسطی و رنسانس و خواه شب نشینی هایی که هنرمندان پاریسی در استودیوهای شبانه در دهه بیست میلادی بر پا می کردند، هنر پرفورمنس همواره فراهم آورنده حضور هنرمند در جامعه بوده. این حضور وابسته به طبیعت اجرا است؛ طبیعتی که می تواند رازگونه، باطنی، جادویی، آموزنده، محرک یا سرگرم کننده باشد. به عنوان مثال، هنرمند دوران رنسانس در نقش آفرینشگر و کارگردان مناظری خیالی ظاهر می شد؛ آفریننده یی که کارش مستلزم ساخت و سازهای معمارانه و نقاشی بود. این هنر چندرسانه یی دلالت بر هویت انسان عصر رنسانس داشت. تاریخ هنر پرفورمنس در قرن بیستم موضوعی حیرت انگیز است. پرفورمنس رسانه یی است گشوده با تغییراتی پایان ناپذیر. پرفورمنس هنری است همراه با بی تابی های هنرمند که در مقابل محدودیت های فرمال می ایستد و مستقیماً با مردم سخن می گوید.

این هنر پایگاه و بستری آشوب گرایانه و آنارشیستی دارد. این طبیعت آشوب گر در قبال حملات بیرونی مقاومت های دقیقی کرده و به سادگی خود را ورای یک اظهارنظر معرفی کرده است. تعاریف دقیق و سختگیرانه توانایی های پرفورمنس را نفی نمی کند زیرا این هنر آزادانه به طرح ریزی و انتخاب اصول و رسانه می پردازد. ادبیات، شعر، تئاتر، موسیقی، رقص، معماری، نقاشی، ویدئو، فیلم، اسلاید و گفتار همگی به شکلی غیر قراردادی مورد استفاده این هنر قرار می گیرند. از آن زمان که هنرهای اجرایی تعاریف خود را در هر فرآیند آزاد و روش های مختلف بیان کرد هیچ کدام از فرم های هنری به چنین بیکرانگی و بی پایانی نرسیده اند.

منبع:

Goldberg. R

Performance Art From Futurism To Present.

رزلی گلدبرگ

ترجمه؛ مانیا کریمیان پور