یکشنبه, ۲۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 12 May, 2024
مجله ویستا

نسل ما نسل دیروز و نسل امروز


نسل ما نسل دیروز و نسل امروز

از تفاوت نسل ما یا بین دو نسل بسیار شنیده ایم

از تفاوت نسل ما یا بین دو نسل بسیار شنیده‌ایم. آیا به راستی و همواره میان دو نسل تفاوت وجود دارد، یا باید وجود داشته باشد؟ یا آنکه تفاوت بین دو نسل نیز یک کلیشه است؟ فرض بر آن است که میان دو نسل تفاوت‌هایی باید باشد. ضمن آنکه در عمل خیلی هم معلوم نیست میان دو نسل تفاوت‌هایی هست. به هر حال تفاوت میان دو نسل چه یک تصور باشد و چه واقعیت، به نظر می‌رسد که میان نسل امروز، یعنی نسلی که در دهه سنی ۲۰ و ۳۰سالگی به سر می‌برد با نسل ما در همان سنین تفاوت‌هایی وجود دارد. به نظر من در خصوص تفاوت این دو نسل مطالب زیادی می‌شود گفت. از گرایشات و اعتقادات مذهبی گرفته، تا روابط میان دو جنس مخالف، تا رفتارها و هنجار‌های فکری، فرهنگی میان ما و آنها، تا ارزش‌هایی که برای ما وجود داشت و برای اینها وجود دارد، تا برسیم به روابط درون خانوادگی مثل نگاه و رفتار ما با پدران و مادران‌مان با رفتار نسل امروز با والدین‌شان، تا نگاه ما به درس و تحصیلات، تا نگاه نسل امروز به درس و تحصیلات، الی‌آخر. فی‌الواقع فهرست حوزه‌هایی که می‌توان پیرامون آنها به داوری پرداخت که نسل ما چگونه بود و نسل فعلی چگونه است، نسل ما چه می‌دیدید و نسل امروزی چه می‌بیند، بسیار زیاد است. اما و در عین حال این پرسش را هم می‌توان مطرح کرد که آیا تفاوت‌ها زیاد است یا نه؟ آیا فی‌المثل میان رفتار ما یا والدین‌مان با نسل امروز واقعاً خیلی فاصله است؟ یک پرسش فلسفی بنیادی هم مطرح می‌شود که در حوزه‌هایی که تفاوت و اختلافات میان دو نسل زیاد است، نگاه کدام نسل درست است، یا درست‌تر است؟ نگاه، رویکرد یا باورهای نسل ما یا نسل امروز؟

به هر حال از بحث‌‌های فلسفی، ارزشی و اخلاقی که بگذریم، از میزان تفاوت‌ها و حد و اندازه آنها که بگذریم به نظر می‌رسد یک نکته مهمی را درخصوص تفاوت میان نسل امروز و نسل ما می‌توان گفت؛ تفاوتی که تصور می‌کنم بسیاری از هم‌نسلان من هم آن را قبول داشته باشند. نسل ما در مقایسه با نسل امروز بسیار ساده‌اندیش‌تر بود. البته اینکه نسل امروز مثل ما ساده‌اندیش نیست، به واسطه آن نیست که نسل ما دچار عقب‌ماندگی ذهنی بود، یا IQ نسل ما پایین‌تر از IQ نسل امروز بود، خیر. نسل امروز، نسل ماهواره، اینترنت، موبایل و در یک کلام نسل انقلاب ارتباطات است.

نسل امروز به کمک کامپیوتر و موتور جست‌وجوگر گوگل دنیا را به زیر انگشتانش درآورده. بنابراین اینکه نسل امروز سادگی نسل ما را ندارد، خیلی جای تعجبی ندارد. اما و به هر حال از این واقعیت نمی‌توان گریخت که نسل ما دیدی ساده‌نگر و سطحی داشت. اساساً جهان پیرامون نسل ما بسیار ساده بود. چهره‌ها و شخصیت‌های تاریخی کشورمان برای نسل ما سیاه و سفید بودند؛ یا سیاه بودند یا سفید. یا خادم بودند، یا خائن. گذشته و مردانش برای نسل ما مثل دفتر حضور و غیاب معلم دبستان بود. خانم معلم نام دانش‌آموزان کلاس را که در دفتر به ترتیب حروف الفبا نوشته با صدای بلند می‌خواند و دانش‌آموزان یا حاضرند یا غایب. چهره‌ها و شخصیت‌های تاریخی هم برای ما این گونه بودند. امیرکبیر، خادم؛ ناصرالدین‌شاه، خائن؛ مصدق، خادم؛ شاه، خائن؛ سیدجمال، خادم؛ تقی‌زاده، خائن، الی‌آخر. نه فقط تصویر ایران و گذشته‌اش اینچنین ساده و سیاه و سفید بود که اساساً چهره جهان هم این گونه بود. پاتریس لومومبا، جمال عبدالناصر، یاسر عرفات، احمد سوکارنو، هوشی‌مین، مائوتسه‌تونگ، چه‌گوارا، فیدل کاسترو و...

سفید، خادم یا جزء «خوب»ها بودند سیاه، خائن و جزء «بد»ها بودند. بالطبع سیاست‌های «سفید»ها خوب، ارزشمند، مردمی، در جهت خدمت به توده‌ها و مردم ستمدیده و انسانی بود. متقابلاً سیاست‌ها، اقدامات و عملکرد «سیاه»‌ها یا «بد»ها ضدمردمی، ضدخلقی، تجاوزکارانه، ظالمانه، استثمارگرایانه و علیه مصالح و منافع مردم زحمتکش و آزاده کشورشان و جهان بود.

فیلم‌های سینمایی، هنر و ادبیات هم ایضاً سیاه و سفید بودند. «هنر سیاه» در جهت تحمیق و استحمار توده‌ها و مخاطب بود؛ هنر سیاه تلاش می‌کرد تا مناسبات غیرانسانی و ظالمانه حاکم بالاخص در کشورهای سلطه‌گر و روابط سلطه‌گرانه کشورهای غربی و امریکا را با کشورهای مظلوم و در حال توسعه در یک پوششی قرار دهد تا از افشای ماهیت ضدانسانی این روابط جلوگیری شود یا آنکه بدتر سعی می‌کرد فساد روابط غیرانسانی و غیراخلاقی را به کمک هنر توجیه کند. در حالی که «هنر خوب» و «هنر مردمی» بالعکس سعی می‌کرد تا در قالب شعر، ادبیات، داستان، فیلم و نمایشنامه مناسبات غیراخلاقی، غیرانسانی، نابرابر و ظالمانه جهان سرمایه‌داری و استکباری را افشا کرده یا نشان دهد. البته نسل ما به جای واژگان استکبار و استکباری واژه مارکسیستی «امپریالیسم» و «امپریالیستی» را به کار می‌برد.

نگاه ما در مورد جامعه‌مان هم نگاهی سیاه و سفید بود. شاه هر آنچه کرده بود و می‌کرد، فاسد، خراب، خیانت و تباهی بود و در مقابل مخالفان او هر آنچه می‌کردند درست، مردمی، بر حق، اخلاقی و صحیح بود. شاه اگر اصلاحات ارضی می‌کرد یعنی زمین‌های اشراف، خوانین و ملاکین بزرگ را میان کشاورزان و رعیت بی‌زمین تقسیم می‌کرد، این کار خائنانه‌ترین عمل ممکنه بود. پروژه‌ای بود از حاشیه امپریالیسم امریکا برای از بین بردن کشاورزی ایران. اگر شاه به زنان حق رای می‌داد این کار هم باز به دستور اربابان امپریالیستی‌اش بود. و بالاخره از دید نسل ما اگر شاه و رژیمش سقوط می‌کردند و جای خود را به انسان‌های مومن، متدین، ملی و وطن‌پرست می‌دادند، ایران گلستان می‌شد و دیگر مشکلی در کشور نبود، همه چیز دیگر حل شده و درست می‌شد.

فقط کافی بود که شاه را کنار بگذاریم. اما نسل امروز به نظر می‌رسد افق، نگاه و دید وسیع‌تری دارد. به هر حال آن سادگی معصومانه نسل ما را ندارد. در عین حال نسل ما خصوصیتی داشت که نسل امروز خیلی آن را ندارد. نسل ما پر از امید بود. و این دقیقاً چیزی است که نسل امروز فاقد آن است. ممکن است نسل امروز بگوید که واضح است شما امید زیادی می‌داشتید چون جهان‌تان خیلی ساده بود. جهان‌تان سیاه و سفید بود. کافی بود که یک سیاه برود و یک سفید به جای آن بیاید. این غایت تصور شما بود و بالطبع امیدوار هم بودید که این امر تحقق پیدا خواهد کرد. اما واقعیت آن است که نه جهان و واقعیت‌های موجود آن را می‌توان به سادگی تقلیل داد به مجموعه‌ای از سیاهی‌ها و سفیدی‌ها و نه با صرف خیلی از لزوماً بهبود و پیشرفت‌های بنیادی اتفاق خواهد افتاد.

به بیان دیگر ممکن است امیدواری ما حاصل ساده‌انگاری‌های‌مان باشد، و بالعکس ناامیدی نسل امروز ریشه در واقع‌بینی و واقع‌گرایی زمان داشته باشد. در عین حال از این واقعیت هم نمی‌توان گریخت که برای نسل امروز پرسش‌ها و سوالات زیادی مطرح است که بسیاری از آنها به ذهن نسل ما راه نیافته بودند. بگذارید این جدال بین دو نسل را با یکی از کلیشه‌های ظاهرپسند تمامش کنیم که نسل ما محصول زمانه خودش بود و بالطبع نسل امروز هم فرزند شرایط تاریخی‌ای که در آن به سر می‌برد. به عبارت دیگر خوب، خوب است و بد هم بد. آن نسل آن بود و این نسل هم این.

صادق زیباکلام