سه شنبه, ۱۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 30 April, 2024
مجله ویستا

بدعت های خطرناک آموزشی رسانه ها در خدمت تجارت آموزشی


بدعت های خطرناک آموزشی رسانه ها در خدمت تجارت آموزشی

وقتی رسانه ها و به خصوص صداوسیما که رسانه ای ملی محسوب می شود محل تاخت و تاز انواع آگهی های ضدآموزشی قرار می گیرند و فعالیت های ضدیادگیری را با پوشش بسیار گسترده تبلیغ می کنند این سوال ها پیش می آید

وقتی رسانه‌ها و به‌خصوص صداوسیما که رسانه‌ای ملی محسوب می‌شود محل تاخت و تاز انواع آگهی‌های ضدآموزشی قرار می‌گیرند و فعالیت‌های ضدیادگیری را با پوشش بسیار گسترده تبلیغ می‌کنند این سوال‌ها پیش می‌آید؛ اگر در این کشور برای ساخت دیگ زودپز، اجاق‌گاز، بیسکویت و شکلات استانداردی وجود دارد، استاندارد فعالیت‌های آموزشی چیست؟ اگر برای کنترل استانداردهای انواع وسایل و اقلام، مراجعی وجود دارند، مرجع کنترل و ارزشیابی فعالیت‌های آموزشی کجا است؟ اگر برای رعایت انواع مسائل ایمنی و بهداشتی و شهروندی برنامه‌های هشداردهنده از طریق تلویزیون و سایر امکانات اطلاع‌رسانی پخش می‌شود، چه کسانی و چگونه باید در مورد بدعت‌های خطرناک آ‌موزشی هشدار دهند؟

۲۰-۱۵ سال پیش، آموزش و پرورش سایه بعضی از موسسه‌های خلق‌الساعه و بدون اعتبار علمی را که مدعی فعالیت‌هایی از قبیل آزمون‌ها و کنکورهای آزمایشی، چاپ کتاب‌های کمک‌درسی، برنامه‌ریزی و مشاوره، تست‌زنی و... بودند، با تیر می‌زد و حداقل اگر زورش به آنها نمی‌رسید در حرف و شعار، اعلام مخالفتی می‌کرد اما آموزش و پرورش امروز، نه فقط در برابر اینگونه بدعت‌های آموزشی سکوت اختیار کرده، بلکه در مواردی، خود وارد گود شده است. امروز، فرهنگیان برای ثبت‌نام فرزندشان در آزمون‌های آزمایشی فلان موسسه که ۱۵ سال پیش اصلا آن را قبول نداشتیم، از تخفیف‌هایی بهره می‌گیرند. امروز، بخش‌های مختلف آموزش و پرورش وارد عقد قرارداد با این موسسه‌ها که الان دیگر از قدرت مالی غیرقابل تصوری برخوردار هستند، شده‌اند.

تاسف‌بارتر آنکه صداوسیما و روزنامه‌ها و مجله‌ها، بی‌خیال هر نوع ملاک و استانداردی، با عقد قراردادهای کلان، فقط به سود خود می‌اندیشند. طنزآمیز و تاسف‌آور است که بالاخره پیگیری‌های متولیان رسمی و غیررسمی بهداشت کشور باعث شد که تلویزیون و رسانه‌های دیگر، تبلیغات انواع چیبس و پفک‌نمکی را محدود کنند اما در همین زمان، تبلیغ انواع بدعت‌های خطرناک آموزشی از یک طرف گسترش یافته و از طرف دیگر، هیچکس حتی وزارت آموزش و پرورش، نه هشداری می‌دهد و نه ابعاد موضوع را پیگیری می‌کند. یعنی خطر پفک‌نمکی از تبلیغ روش‌های نادرست آموزشی بیشتر است؟! یعنی برنامه‌ریزی آموزشی مبتنی بر آزمون‌های مکرر که اقدامی بسیار ناقص و معیوب است از نظر آموزشی اشکالی ندارد ولی خوردن یک بسته چیپس خیلی خطرناک است؟!

● نمونه‌هایی از بدعت‌ها

به مواردی از مهم‌ترین بدعت‌های خطرناک آموزشی اشاره می‌کنم.

۱) آزمون‌های آزمایشی: در این‌باره دو نکته قابل توجه است؛ اول تعداد آزمون‌ها است. بدون آنکه قصد ورود به مباحث سنجش و ارزشیابی را داشته باشم سوال می‌کنم مبنای برگزاری ۲۰-۱۵ آزمون و کنکور آزمایشی طی یک‌سال تحصیلی چیست؟ دوم، نحوه اجرای آزمون‌ها و نحوه بهره‌گیری از نتایج آنها است. ارزشیابی تکوینی به منظور کشف مشکلات یادگیری دانش‌آموزان و نواقص آموزش معلم انجام می‌شود تا با اقدام به‌موقع معلم روبه‌رو شوند. آزمون آزمایشی، فقط به اعلام نمره و تعیین ضعف‌های کلی اکتفا

۲) کتاب‌های کمک درسی:

روزگاری بود که بردن یک کتاب کمک درسی یا حل‌المسائل به مدرسه، نوعی جرم محسوب می‌شد اما عجیب است که امروزه خود معلم‌ها خرید این کتاب‌ها را به دانش‌آموزان توصیه می‌کنند! تنوع شگفت‌انگیز و گیج‌کننده انواع کتاب‌های تست و کمک‌درسی، بیش از هر چیز، بیانگر ضعف و ناکارآمدی آموزش و پرورش است.

۳) آموزش‌ها و کتاب‌های تیزهوشان:

در حالی که از نظر آماری درصد بسیار ناچیزی از دانش‌آموزان می‌توانند تیزهوش نامیده شوند (گفتم که از نظر آماری، وگرنه دیدگاه‌های دیگری هم در این باره وجود دارد)، انواع تبلیغات به نام تیزهوشان از چند جنبه قابل توجه است؛ اول، عنوان تیزهوش برای هر پدر و مادری جذاب و اغواکننده است. دوم، در فضای رقابتی هر پدر و مادر و دانش‌آموزی تصور می‌کنند که می‌توانند شانس‌شان را آزمایش کنند، سوم، با جذب مخاطب بیشتر، امکان درآمدزایی هم افزایش می‌یابد. بدین ترتیب به نام نخبگان و تیزهوشان، دکانی باز می‌شود که اگر به نفع هم نباشد حداقل عده‌ای به مال و منالی می‌رسند، پس تیزهوشان را به یاد آر...!

۴) برنامه‌ریزی آموزشی:

هر نوع برنامه‌ریزی‌ای نیازمند توجه به ویژگی‌های فرهنگی و فردی است در حالی که در بیشتر اقداماتی که با این عنوان صورت می‌گیرد هدف عمده کاری عمومی و کلیشه‌ای است که منجر به درآمد شود. یکی از ضعف‌های بسیار جدی آموزش و پرورش، نادیده گرفتن نیازهای دانش‌آموزان در مورد آشنایی با روش‌های برنامه‌ریزی، مطالعه و درس خواندن است. متاسفانه موسسه‌های مختلف از این آب گل‌آلود، با فرصت‌طلبی و موقعیت‌شناسی، به خوبی سود می‌برند.

۵) مشاوره و پشتیبانی:

بدون تعارف، مشاوره و آنچه که بر آن نام پشتیبانی گذاشته‌اند توسط موسسه‌ها به بازی گرفته شده است. مشاوره فعالیتی کاملا تخصصی است و تعریف مشخصی دارد. فعالیت‌هایی که به نام مشاوره صورت می‌گیرند، اولا سنخیتی با این کار تخصصی ندارند و ثانیا در اکثر موارد، افراد مدعی، تخصص و صلاحیت این کار را ندارند. بد نیست ببینید در موسسه‌ها، چه کسانی و با چه قیمتی کارهای مشاوره، برنامه‌ریزی و پشتیبانی را انجام می‌دهند.

۶) تست‌زنی:

یکی از آفت‌های بسیار بسیار جدی کنکور، رواج تست‌زنی است که دامنه آن حتی به مدارس ابتدایی هم رسیده است. تست‌زنی چه در قالب چاپ انواع کتاب‌ها و چه در قالب آموزش‌های مختلف، از نظر تجاری، بازار بسیار داغی دارد.

چه کسی اهمیت می‌دهد که نتیجه این رویه، حافظه‌پروری و آموزش کلیشه‌ای است!

۷) از بین رفتن سال تحصیلی:

این آفتی است که مدارس غیرانتفاعی و موسسه‌های کنکوری برای آموزش و پرورش به ارمغان آورده‌اند. کشاندن دانش‌آموزان به مدرسه در ایام تابستان آن هم برای اهدافی که به ظاهر برای پیشرفت هستند از نظر تربیتی کاملا نادرست است.این رشته سر دراز دارد، آنچه نوشتم تذکری بود بابت خطراتی که بدعت‌های آموزشی، آموزش و پرورش و نظام تربیتی کشور را تهدید می‌کند. امیدوارم این مقاله حداقل به چند نتیجه بینجامد:

۱) آموزش و پرورش و در مواردی وزارت علوم، تحقیقات و فناوری و سایر نهادهای متولی، رویه سکوت و انفعال خود را شکسته و با احساس تعهد و مسوولیت وارد عمل شوند. ‌

۲) ملاک‌ها و استانداردهای مشخصی برای فعالیت‌ها و برنامه‌های آموزشی و به تبع آن، برای آگهی‌ها و تبلیغات آموزشی تدوین شود.

۳) همانند موسسه استاندارد، نهادها و مراجعی برای ارزشیابی و کنترل فعالیت‌های آموزشی و به تبع آن، برای تبلیغات آموزشی تعیین شود. وقت و سرمایه مردم ارزش دارد و مهم‌تر از آن، آینده و سرنوشت نسل امروز است. آیا حساسیت و تعهدی در این باره وجود دارد؟



همچنین مشاهده کنید