چهارشنبه, ۲۲ اسفند, ۱۴۰۳ / 12 March, 2025
مجله ویستا

معمای قهر و آشتی اروپا با تل آویو


معمای قهر و آشتی اروپا با تل آویو

اجلاس امسال مجمع عمومی در نیویورک را باید سرفصل تازه در مناسبات غرب و ایران به حساب آورد

اجلاس امسال مجمع عمومی در نیویورک را باید سرفصل تازه در مناسبات غرب و ایران به حساب آورد. اغلب ناظران تأثیرات این اجلاس را از این زاویه تحلیل می‌کنند که یک آزمون برای باراک اوباما بود. آزمونی که «سیاست تعامل جویی » وی را به عیار نقد نهاد. با این معیار، وقایع پیش و پس از این اجلاس تکلیف بسیاری از مسائل را در مناسبات تهران و واشنگتن روشن ساخت.

اما « ابهام زدایی از سیاست اوباما » یک جنبه از ماجراهای نیویورک است. جنبه مهم دیگر آن حقایقی است که در باره سیاست اروپا‌یی‌ها بویژه رهبران فرانسه و انگلیس نسبت به ایران و اسرائیل روشن ساخت.

اتحادیه اروپا که پیش از اجلاس نیویورک بر سر سیاست‌های توسعه ارضی اسرائیل دچار تنش با دولت نتانیاهو شده بود به یک‌باره در بحبوحه اجلاس راه مماشات با تل آویو را پیش گرفت و پیکان اعتراض خویش را به جای رئیس دولت رژیم صهیونیستی متوجه جمهوری اسلامی کرد. یکی از اتفاقات معما گونه پس از اجلاس نیویورک این بود که چرا شورای امنیت دو پرونده مربوط به شهرک سازی اسرائیل و نیز گزارش جنایات این رژیم را که کمیته حقیقت یاب سازمان ملل آماده کرده بود مسکوت گذاشت و موضوع هسته‌ای ایران را مورد توجه قرار داد؟ این در حالی است که پیش از تشکیل اجلاس ، مقام‌های سوئد به عنوان رئیس دوره‌ای اتحادیه اروپا وعده داده بودند که به دلیل حضور شخص نتانیاهو در اجلاس از فرصت نشست مجمع عمومی برای مهار خطر توسعه طلبی تل آویو بهره خواهند جست.

برای ناظران خاورمیانه پیش بینی این که امریکا در این دور از اجلاس سازمان ملل جانب شریک ‌اسرائیلی اش را بگیرد دشوار نبود. اوباما همان کاری را کرد و همان راهی را پیمود که رهبران سلف او در اجلاس‌های گذشته سازمان ملل می رفتند.اوباما حتی پیش از آنکه زنگ شروع اجلاس شصت‌وچهارم مجمع عمومی به صدا در آید، نتانیاهو را زیر چتر مصونیت خویش قرار داد. او ضیافتی گرم با حضور محمود عباس برای مرد مغضوب تل آویو فراهم کرد تا روشن شود که تا زمانی که نیویورک میزبان سازمان ملل است آسیبی از ناحیه شورای امنیت و دیگر نهادهای بین المللی متوجه منافع رژیم صهیونیستی نخواهد شد.

اما تغییر سیمای همین فرد منفور (بنیامین نتانیاهو ) به یک دوست و معتمد در نگاه اروپایی‌ها که اتفاقی شگفت و پرمعنا است. اروپایی‌ها که از فروردین ماه امسال یعنی از زمان قدرت گرفتن شبکه افراطی نتانیاهو در تل‌آویو ، وی را بایکوت کرده بودند در فاصله حاشیه مجمع عمومی باب گفت و گو و تعامل با نخست وزیر اسرائیل را گشودند.

● ثمرات نرمش اروپا از نیویورک تا بیت‌المقدس

از پایان تابستان ما و اروپا یک بار دیگر بر سر مسئله رژیم صهیونیستی در تقابل قرار گرفتیم.

اما زمینه‌های این تقابل اندکی قبل از برگزاری اجلاس مجمع عمومی فراهم شد. این مرحله از دعوای اروپا‌یی‌ها با همه شدت و هیجانش ، بر « سوژه‌ای تکراری » استوار بود و آن این که چرا « ایران از نقد و چالش با هولوکاست دست نمی کشد » حملات تازه‌ از فردای روز قدس امسال که دست برقضا با شروع مجمع عمومی همزمان بود سازماندهی شد. ابتدا سوئد به عنوان رئیس دوره‌ای اتحادیه اروپا و سپس ، بریتانیا، فرانسه و آلمان به جبهه گیری گسترده علیه سیاست خاورمیانه‌ای تهران پرداختند. بیانیه‌های پی‌در پی چند کشور اروپایی در عرض یک‌روزمانده به اجلاس مجمع عمومی ، این کارکرد مهم را داشت که پوششی حفاظتی برای رژیم صهیونیستی ایجاد کرد رژیمی که علاوه بر پرونده شهرک سازی قرار بود به استناد پرونده جنایات جنگ غزه که کمیته حقیقت یاب سازمان ملل مهیا کرده بود در اجلاس مجمع عمومی مؤاخذه و متنبه شود.

اما لابی یهودیان به جز اروپا در این مرحله توانست حتی مسکو را به جبهه گیری علیه سیاست خاورمیانه‌ای ایران وارد کند. وزارت خارجه روسیه در بیانیه‌ای‌ بسیار بحث انگیز به بهانه طرح هولوکاست از سوی ایران جانب تل‌آویو را گرفت. روس‌ها نیز همانند اوباما قبل از جلسه نیویورک ضیافتی برای نتانیاهو برپا کرده بودند البته ضیافت آنها حالتی محرمانه داشت. محافل سیاسی روس ابتدا به دلیل حساسیت جهان اسلام این ضیافت را منکر شدند اما پس از آن که روزنامه‌های خود تل آویو اسناد و جزئیات سفر رئیس دولت صهیونیستی را فاش کردند کرملین نیز به ناچار آن را تأیید کرد.

روزنامه‌های اسرائیلی حتی به این نکته نیز اشاره کرده بودند که مسکو در این دیدار با هدیه‌ای گران قیمت یعنی انصراف از ارسال سیستم موشکی اس‌– ۳۰۰ به ایران از میهمان خویش استقبال کرده است ( این سیستم موشکی برای حراست از مراکز حساس هسته‌ای استفاده می شود) البته به جز این موارد روس‌ها در چارچوبی بنام « کمیته ۴ جانبه مرکب از امریکا ، اتحادیه اروپا و سازمان ملل » یکی از سهامداران پروژه سازش شده‌اند. این کمیته بعد از پایان جلسه مجمع عمومی نشست تازه خویش را برگزار کرد. اعضای کمیته از جمله طرف روسی در این نشست بی آنکه سخنی در مخالفت با پروژه شهرک سازی صهیونیستی یا وضع وخیم غزه به زبان آورند فقط بر ضرورت از سرگیری طرح سازش اعراب با اسرائیل پافشاری کردند.

در هر حال با جانبداری مسکو، حلقه حمایت بین المللی از دولت نتانیاهو را که اعراب امیدوار بودند پس از اجلاس مجمع عمومی منزوی و تحریم شود ، تکمیل ساخت.

به این صورت همه بازیگرانی که در موضوع هسته‌ای طرف مقابل ایران ایستاده‌اند این بار حول مسئله فلسطین به چالش با جمهوری اسلامی پرداخته‌اند. اجلاس شصت و چهارم مجمع عمومی به این اعتبار واقعیت مهمی را در باره نگاه اروپایی‌ها برای ایران و اعراب اثبات کرد. اشتباه بسیاری از ناظران عرب این بود که چرخش نگاه افکارعمومی اروپا نسبت به فلسطین را به حساب دولت‌های این منطقه نوشتند. اگر در یک سال پس از جنگ غزه صدای متفاوتی از قاره سبز در باره رژیم صهیونیستی شنیده شد بواسطه این بود که تصاویر تکان دهنده جنایات این جنگ ، ذهنیت مغرب زمینیان نسبت به این منازعه را دگرگون کرد. اما اروپایی که امروز حاضر به پذیرش «ادعای مظلومیت » صهیونیسم نیست دولت‌های سارکوزی و براون و مرکل نیستند. بلکه آنها کثیری از روشنفکران و نمایندگان جامعه مدنی اروپا هستند که صدایشان حتی در برخی مواقع سانسور می شود.

سران عرب که به امید تغییر در رفتار نتانیاهو پس از سازمان ملل نشسته بودند امروز وقتی تهاجم او به مسجدالاقصی را می‌بینند می توانند به عمق پیوند استراتژیک اروپا با تل آویو پی ببرند و ناظران خاورمیانه تردیدی در این ندارند که تهاجمات بی امان صهیونیست‌ها در روزهای اخیر بازتابی از حمایت های تازه غرب از تل آویو است.

این سؤال برای اغلب ناظران مطرح است که آیا به راستی اگر جهان غرب به تعهد خویش در متوقف ساختن ماشین توسعه‌طلبی و شهرک‌سازی صهیونیست‌ها جامه عمل پوشانده بود تل آویو طرح تازه تسخیر اراضی بیت المقدس و حریم مسجد الاقصی را کلید می زد.

نتانیاهو اکنون به لطف فرش قرمزی که اوباما و اروپا و روسیه برای وی گشودند توانست طرحی را به اجرا گذارد که حتی اولمرت از اجرای آن پروا داشت. طرح تعرض به مسجد الاقصی و یهودی سازی این کانون اسلامی پروژه‌ای است که فقط ۹ سال قبل آریل شارون آن را از سر گرفت اما به بهای انتفاضه دوم و کشتار صدها نفر تمام شد.

● کانون اختلاف ما با غرب؛ فلسطین یا موضوع هسته‌ای

اتفاقات روی پرده تالار مجمع عمومی به ظاهر حکایت از این داشت که اروپا در صحنه خاورمیانه فقط از بابت موضوع هسته‌ای ایران نگران است کما این که سارکوزی و براون در نطق خویش فقط انگشت اتهام به سوی برنامه هسته‌ای ایران نشانه رفتند اما آن سوی تالار مجمع ، شواهد حاکی از این بود که طرف‌های غربی نگاه اصلی خویش را به خط مشی دکتر احمدی نژاد در ضدیت با صهیونیسم معطوف کرده‌اند . اروپایی‌ها با بیانیه‌ای که در آستانه اجلاس مجمع علیه سیاست های ضد صهیونیستی تهران امضا کردند بر این واقعیت صحه گذاشتند که در شرایط کنونی آنها ایران را به عنوان بزرگترین منبع تغذیه مقاومت اسلامی می بینند.

رسانه‌های امریکایی متن گفت و گوهای نتانیاهو با سارکوزی ، مدودف و براون را منتشر کردند . در همه این دیدارها چنان که در گزارش نیویورک تایمز آمده طرفین از این که رئیس جمهوری ایران پیوند تاریخی غرب با اسرائیل را در قالب نقد هولوکاست به چالش بکشاند ابراز نگرانی کرده‌اند .

نکته قابل تأمل این است که در گزارش روزنامه‌های امریکا در آستانه تشکیل اجلاس گروه ۱+۵ این نکته در سطحی گسترده مطرح شد که نتانیاهو با پیشنهادی که نوعی معامله میان موضوع هسته‌ای ایران و پروژه شهرک سازی است، در نیویورک حاضر شده است. به این صورت که تل آویو شهرک سازی را متوقف کند و اروپا نیز در ازای آن آخرین تحریم‌ها را علیه ایران اعمال کند.

اما در پایان این دیدارها آنچه بدست آمد این بود که اروپایی‌ها پای بیانیه‌ای که دلخواه تل آویو بود را امضا کردند بی آنکه دولت نتانیاهو حتی یک تضمین شفاهی درباره توقف سیاست‌های توسعه طلبانه‌اش ارائه کند. تفسیر اغلب ناظران از این مراودات این بود که تهران با شدیدترین فشارها برای تغییر نگاه خویش به فلسطین روبرو است. آنها به دستور کارهای تازه اوباما و کمیته ۴ جانبه استناد می کنند که حاکی از آن است که خاورمیانه بزودی شاهد برپایی نشست‌های تازه‌ای مثل آناپولیس برای سازش اعراب و نظام صهیونیستی خواهد بود و در این میان آنکه به چشم طراحان این پروژه یک مانع دیده می شود تهران است که پس از سی‌سال همراهی با جنبش حق طلبی فلسطین، حاضر نیست از این اصل که سرلوحه سیاست خاورمیانه‌ای اوست دست بکشد.

بر حسب اتفاق چالش‌های تازه اروپا و امریکا با ایران بر سر موضوع هسته‌ای با دعوای سازش در خاورمیانه همزمان شده است اما چه کسی تردید دارد که غرب هر دو نزاع خویش با ایران را در عرصه هسته‌ای و موضوع فلسطین، فقط برای هدف واحدی پیش می برد که «تأمین امنیت اسرائیل» نامیده می شود.