شنبه, ۶ بهمن, ۱۴۰۳ / 25 January, 2025
انسان نئاندرتال؛ ۱۵۰ سال پس از کشف
در سال ۱۸۵۶، دو کارگر معدن، ۱۶ قطعه استخوان را در یک معدن سنگ آهک در دره ی نئاندر (Neander)، واقع در شرق دوسلدورف آلمان یافتند. نخست گمان میرفت که این استخوانها از آن گونهای خرس غارزی باشند، ولی پس از چندی، دریافتند که متعلق به یک انسان نخستیناند.
هنگامی که این کشف تاریخی در سال ۱۸۵۶ صورت پذیرفت، سه سال از انتشار کتاب چارلز داروین (Charles Darwin) درباره ی تئوری تکامل میگذشت؛ و بدین ترتیب، بحثی جدی بر سر خاستگاههای انسان آغاز گردید که تا امروز ادامه یافته است.
سال ۲۰۰۶ برابر شد با یکصد و پنجاهمین سالگرد کشف انسان نئاندرتال (Neanderthal Man). در ماه جولای همین سال، نمایشگاه و کنگرهای بینالمللی در شهر بن آلمان برگزار شد، و ۲۲۰ دانشمند از ۲۰ کشور جهان گرد هم آمدند تا درباره ی خاستگاه انسان نئاندرتال، و ارتباط آن گونه با انسان امروزین (یا مدرن) به گفت و گو بپردازند.
ویگهارت فون کونیگسوالد (Wighart Von Konigswald)، رئیس بخش پارینشناسی دانشگاه بن، و از سازماندهندگان این سمپوزیوم، بر این باور است که نباید اهمیت کشف نئاندرتال را دست کم گرفت.
گونه ی دیگری از انسان
فون کونیگسوالد در بخشی از سخنان خود میگوید: «انسان نئاندرتال، نخستین سنگواره ی انسانی، و نخستین گواه روشن بر این واقعیت است که گونه ی انسانی دیگری نیز بجز انسان امروزین وجود دارد. روزگاری، گمان میرفت که همه ی بومیان نخستین کشورهای گوناگون به شکل انسان امروزین بوده و با نژاد اروپایی پیوند خوردهاند. ولی با کشف انسان نئاندرتال، روشن شد که در گذشته، گونههای دیگری از انسان نیز بر روی زمین میزیستهاند.»
این تئوری در آغاز طرفدار ان چندانی نداشت. فون کونیگسوالد میگوید که طبیعتشناس آماتوری به نام یوهان کارل فولرات (Johann Carl Fuhlrott)، نخستین کسی بود که دریافت استخوانهای نئاندرتال متعلق به یک انسان است، اما بسیاری نظر او را رد کردند، چرا که چنین باوری، با متن کتاب مقدس مسیحیان مغایرت داشت. او در ادامه میگوید: «مدتی طول کشید تا این دیدگاه از سوی دیگران پذیرفته شود، و حتا هنگامی که فولرات در سال ۱۸۵۹ این موضوع را به طور کامل در نشریهای شرح داد، سردبیر مجله به او گفت که این یک کشف خوب است، ولی ما به هیچ وجه با چنین تفسیری موافق نیستیم؛ و بیتردید، حق با نویسنده بود، و نه با سردبیر.
امروز، فولرات به عنوان یکی از پدران علم پارینانسانشناسی مورد احترام فراوان است.
به هر روی، در طی ۱۵۰ سال پس از کشف بزرگ فولرات، پیشرفتهای علمی چشمگیری برای پرده برداشتن از بسیاری از واقعیتها درباره ی انسان نئاندرتال صورت پذیرفته است.
برای نمونه، بر اساس گفتهٔ رالف اشمیتس (Ralf Schmitz)، که یک باستانشناس، و از سازماندهندگان نمایشگاه «خاستگاهها» در موزه ی راینیشلند (Rheinisches-Landesmuseum) شهر بن است، اینک دانشنمندان به خوبی میدانند که انسان نئاندرتال کشف شده در آلمان چه شکلی بوده و چگونه زندگی میکرده است.
شناسایی نئاندرتال
اشمیتس میگوید: «ما سن انسان نئاندرتال را میدانیم. او در سن ۴۲ سالگی مرده است. سن زمینگاهشناسیک او ۴۲۰۰۰ سال، و غذایش هم بیشتر گوشت بوده است. ما در کاوشهایی که در منطقه ی اکتشاف گونه ی نئاندرتال کردهایم، ابزار سنگی و استخوانهای جانورانی را یافتهایم. اکنون، برای نخستین بار به ایده ی وجود فرهنگ در میان گونه ی نئاندرتال رسیدهایم.»
امروزه پذیرفته شده است که نئاندرتالها در قاره ی اروپا و بخشهایی از آسیای غربی ساکن بودهاند، و دانشمندان به بخشهایی از کد دی.ان.ای. انسان نئاندرتال پی بردهاند، که اشمیتس در سال ۱۹۹۷، به کمک باستانشناسی به نام یورگن تیسن (Jurgen Thissen) به رمزگشاییاش پرداخته بود. اما هنوز چیزهای زیادی هست که بسیاری از دانشمندان، و از جمله اشمیتس نمیدانند؛ برای نمونه، این که چرا این گونه ی انسانی نابود شده است؟؟
ابهام در فرایند نابودی نئاندرتالها
اشمیتس میگوید: «شاید آن ها نسبت به انسان امروزین، فرزندان کمتری به دنیا میآوردهاند، و چه بسا این امر به خاطر تفاوت کالبدی آن ها با ما بوده باشد؛ شاید انسان امروزین با خودش گونهای بیماری آورده، و یا شاید نئاندرتالها را زیر فشار قرار داده و نسل آن ها را به نابودی کشانده باشد.»
اشمیتس میافزاید، این پرسش که چرا نئاندرتالها نابود شدهاند، بسیار مهم است: «نئاندرتالها آدمهای بسیار شگفتانگیزی هستند. چرا که تنها ۳۰۰۰۰ سال پیش از میان رفتهاند. این واپسین گونه از انسان کهن است که موازی با گونه ی ما، برای مدت زمانی دراز بر روی سیاره ی زمین زیسته، و مسئله این است که نئاندرتالها کی از میان رفتهاند، و آیا ما نیز از میان خواهیم رفت؟ این پرسش بسیار مهمی است.»
البته، کنفرانس بن نتوانست به این پرسش بزرگ پاسخ گوید، ولی مهم این است که برگزاری و سازماندهی چنین گردهماییهایی، بیگمان، به یافتن پاسخ برای چنین پرسشهایی کمک میکند، و جولانگاهی است برای دانشمندان، تا بر سر فنشناسی، کالبدشناسی و محیط زیست نئاندرتالها به گفت و گو بپردازند.
همانندیهای میان انسان امروزین و نئاندرتال
اریک ترینکاوس (Erik Trinkaus)، استاد انسانشناسی دانشگاه واشنگتن آمریکا، که بر روی دو قطعه از سنگوارههای به نمایش گذاشته شده در نمایشگاه «خاستگاهها» کار کرده است، میگوید که گرچه نئاندرتالها نیاکان ما نیستند، ولی این دو نوع، همانندیهای بسیاری با یکدیگر دارند: «ما گمان میکردیم که در میان رفتارها، پیشرفت در کارایی، و سازماندهی اجتماعی این دو گروه، تفاوتهای زیادی وجود دارد، ولی هرچه بیشتر بر روی نئاندرتالها مطالعه کردیم، بیشتر دریافتیم که آن ها و انسانهای مدرن نخستین (نیاکان ما)، از نظر رفتارها و کاراییها، بسیار به یکدیگر شبیهاند.
ترینکاوس میافزاید: «این دو گونه، از نظر زیستی (یا بیولوژیکی) یکسان نیستند؛ آن ها با هم فرق دارند، و به سادگی میتوان آن دو را از یکدیگر بازشناخت، ولی وقتی که از دیدگاه الگوهای رفتاری به آن ها مینگریم، تفاوتها بسیار ناچیز می نمایند.»
نوشته ی ـ لارا استیونز
ترجمه ی ـ محسن کاسنژاد
منبع: نشریه ی فرهنگی-باستان شناسی «فرّه»
محسن ک
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست