چهارشنبه, ۳ بهمن, ۱۴۰۳ / 22 January, 2025
مجله ویستا

خاطره انقلاب فرهنگی چین


خاطره انقلاب فرهنگی چین

در حالی كه نظر مقام های رسمی چینی در محكوم كردن ژاپنی ها جهت كوتاهی و بی توجهی نسبت به قتل عام نانجینك كه در جنگ جهانی دوم به وقوع پیوست این است كه به دست فراموشی سپردن گذشته به معنای خیانت به انسان ها است, اما برای چینی ها انقلاب فرهنگی خود, یك چنین خیانتی بود, و آن هم خیانتی كه تا روزگار ما همچنان ادامه دارد

چهل سال پیش از این مائوتسه دونگ انقلاب فرهنگی را به راه انداخت. اداره تبلیغات كمونیست های حاكم در چین، اكنون دستوری صادر كرده است كه مطابق با آن هرگونه بازاندیشی یا یادبودی از این فاجعه ممنوع است. این بخشی است از تلاش های حزب حاكم برای آن كه مردم چین آن دهه تباه شده را بالاخره به فراموشی بسپارند.

در حالی كه نظر مقام های رسمی چینی در محكوم كردن ژاپنی ها جهت كوتاهی و بی توجهی نسبت به قتل عام نانجینك كه در جنگ جهانی دوم به وقوع پیوست این است كه به دست فراموشی سپردن گذشته به معنای خیانت به انسان ها است، اما برای چینی ها انقلاب فرهنگی خود، یك چنین خیانتی بود، و آن هم خیانتی كه تا روزگار ما همچنان ادامه دارد و تمامی رویدادهای وحشتناكی كه از آن زمان تا به امروز روی داده است - قتل عام میدان تیان آن من، تحت تعقیب قرار دادن اعضای فالون گونگ و سركوب فعالیت های مدنی - همگی میوه های شریرانه آن گناه پلید نخستین هستند.

انقلاب فرهنگی نقطه اوج امحای طبقاتی بود كه توسط حزب كمونیست چین طی دهه ۱۹۶۰ به كار گرفته شد. جان به در بردگان از تمامی جنبش های سیاسی پیشین كه به شدت مجذوب كیش شخصیت مائو شده بودند، طی انقلاب فرهنگی دیگر از تمامی محدودیت های قبلی آزاد شدند تا بدون ترس از مجازات دست به انتقام جویی و كشتار بزنند. مائو شخصاً این وضعیت روان شناختی را این گونه خلاصه كرده بود: «اكنون زمان شورش است و من از این آشوب بسیار خوشحالم.»

مائو در توصیه هایش با عنوان «درباره درگیری های گزنده» چنین می گوید: «خب، آدم های خوب توسط گزیدن همدیگر با هم آشنا می شوند و آدم های بد هم حقشان است كه توسط آدم های خوب گزیده شوند...» وقتی من تعریف می كنم كه در ۱۸ آگوست به دنیا آمده ام، دوستان هم نسل خودم بدون استثنا اظهار عقیده می كنند كه: «اوه، این كه سالگرد اولین استقبال صدر مائو از گارد های سرخ است.» اما ماه ها و سال های بعد از آن واقعه به طور گزینشی دستخوش فراموشی شده اند، به ویژه توسط خود گاردهای سرخ.

اینها كسانی بودند كه همچون جوانان هیتلری برگ های خونین تاریخ را ورق زده و هرگز به گذشته رجوع نكردند. مطابق با گفته های وانگ یوگین یكی از قربانیان انقلاب فرهنگی پس از استقبال مائو از گارد های سرخ و محول كردن وظیفه «نبرد آشتی ناپذیر » به آنها، بیش از ۱۷۰۰ نفر تا حد مرگ كتك خورده، در آتش سوزانده شده و یا در رودخانه ها غرق شدند. یك صد هزار نفر دیگر از خانه هایشان به نقاط نامعلوم رانده شدند.

طی چندین ماه بعدی یك جنبش تمام و كمال و تحت شعار «ایجاد دگرگونی انقلابی در فرهنگ چین» كه خود را وقف هدف «خلاص شدن از شر فرهنگ كهنه، سنت های دیرینه، افكار پوسیده و رسوم قدیمی» كرده بود در سرتاسر چین به راه افتاد. كسانی كه به عنوان «ارباب، كشاورز ثروتمند، واپس گرا، عنصر ناباب و دست راستی» به دنیا آمده بودند در میان اولین كسانی قرار داشتند كه قربانی شدند. خانواده ها به طور داوطلبانه و از فرط استیصال برای نجات جان خود دارایی هایشان را در هم می شكستند و نقاشی ها و خطاطی های قدیمی خود را به خمیر كاغذ تبدیل می كردند. صحنه هایی از «به آتش كشیدن كتاب ها و زنده به گور كردن نویسندگان»

قبلاً هم دیده شده بود، اما هیچ كدامشان قابل مقایسه با نیروی مخربی نبود كه توسط مائو به راه افتاد. [...] در ایالت گوانكسی جایی كه بعضی از بدترین خشونت ها رخ داد تقریباً ۱۰۰ هزار نفر طی ماه های جولای و آگوست ۱۹۶۸ به قتل رسیدند. در «یادگاری هایی از انقلاب فرهنگی در گوانكسی» كه به طور رسمی منتشر شد نام نوزادان نیز در لیست قربانی ها مشاهده می شود. نویسنده ای به نام «زنگ یی» گزارش داده است كه تنها در محدوده ناحیه ووككسوان بیش از ۱۰۰ نفر خورده شدند، زیرا خوردن دشمنان تنها راه برای اثبات دوستی با مائو بود. جگرها، چشم ها یا مغز ها در حالی از بدن قربانی ها جدا می شدند كه آنها هنوز هم زنده بودند.

در ۱۹۶۸ مائو موج جدیدی از آزار و تعقیب به راه انداخت.

در «خودكشی های» بی شمار، بسیاری تا حد مرگ كتك خوردند، یا هنگامی كه رنج و عذاب آنها به حدی می رسید كه دیگر غیر قابل تحمل بود دست به خودكشی می زدند. در پكن قتل ها معمولاً در نواحی اطراف رودخانه و پوشیده از درخت انجام می شد. یوگین گزارش می دهد كه در ۴ نوامبر در دریاچه «قصر تابستانی» ۴ جنازه مشاهده شد كه در سطح آب شناور بودند. در دانشگاه معتبر پكن ۶۳ نفر به قتل رسیدند. مائو با این امید كه فرهنگ چین را به نابودی كشد از دنیا رفت. انقلاب فرهنگی او حداقل دو میلیون انسان را به كام مرگ كشید، سنت ها را متلاشی كرد، ارزش های معنوی و اخلاقی را ریشه كن كرد و پیوندهای خانوادگی و وابستگی های مشترك مردم را پاره پاره كرد. كسانی كه این انقلاب را شخصاً تجربه كرده اند آن را از حافظه خود پاك كرده اند زیرا دردی كه آنها تحمل می كردند شدیدتر از گلوله ای در قلب، روحیه های آنها را در هم می شكست.

اما بدتر از همه این است كه جنایات مائو علیه تمدن و برخلاف مثلاً آنچه هیتلر انجام داده بود هرگز به نحو قاطع محكوم نشده است. حزب كمونیست چین هنوز هم از شیوه های مغزشویی آن استفاده می كند و میراث مائو همچنان گرامی داشته می شود. تصویر مائو و جنازه اش در میدان تیان آن من پكن همچنان در معرض نمایش است و چهره اش بر روی اسكناس ها در كیف پول هر فرد چینی خودنمایی می كند؛ افرادی كه بسیاری شان شخصاً شاهد جان دادن والدین، كودكان و دیگر اعضای خانواده در زیر كارد سلاخی او بوده اند.

تعجبی هم ندارد كه مردم چین سیاست را با مخلوطی از احتیاط و خوف می نگرند. شخصیت های محبوب و غیرسیاسی وقت، تلاش زیادی به خرج می دهند كه از برانگیختن حساسیت های حزب حاكم بپرهیزند و به عنوان بهترین روش برای جان سالم به در بردن به طور علنی بی تفاوتی را پیشه خود ساخته اند. ماه گذشته من مشغول تماشای یك برنامه سرگرم كننده تلویزیونی بودم كه در آن «هان ملین» نقاش معروف نقش اصلی را در آن به عهده داشت. او با این سخنان خردمندانه برنامه را به پایان برد: كسانی عمر طولانی تری خواهند داشت كه نسبت به اطراف خود بی تفاوتند و اهمیت به چیزی نمی دهند. وی طی انقلاب فرهنگی شدیداً مورد تعقیب و آزار قرار گرفته بود و این اظهار نظر او با غرش تحسین و تشویق های حضار پاسخ داده شد.

جیان ما

ترجمه: علی محمد طباطبایی