چهارشنبه, ۱۹ دی, ۱۴۰۳ / 8 January, 2025
مجله ویستا

چگونه می توان از افغانستان آبرومندانه خارج شد


چگونه می توان از افغانستان آبرومندانه خارج شد

همزمان با کمرنگ شدن خاطرات خوش پیروزی های اولیه ناتو و ایالات متحده و افزایش فشارها برای خروج نیروهای رزمی آمریکا از افغانستان, این روزها یک سوال مهم ذهن سیاستمداران ایالات متحده را به خود مشغول کرده و آن سوال این است که آیا می توان از افغانستان آبرومندانه خارج شد

همزمان با کمرنگ شدن خاطرات خوش پیروزی‌های اولیه ناتو و ایالات متحده و افزایش فشارها برای خروج نیروهای رزمی آمریکا از افغانستان، این روزها یک سوال مهم ذهن سیاستمداران ایالات متحده را به خود مشغول کرده و آن سوال این است که آیا می‌توان از افغانستان آبرومندانه خارج شد.

کسانی که معتقدند نیروهای آمریکایی باید همچنان در افغانستان باقی بمانند بر این باورند که عقب‌نشینی احتمالی از این کشور به نوعی تسلیم شدن در برابر طالبان تفسیر خواهد شد. اما برخی از محاسبات ژئوپلتیک نشان می‌دهد که با تدوین یک راهبرد مناسب می‌توان پس از خروج نیروهای رزمی نیز از نفوذ مجدد طالبان در افغانستان جلوگیری کرد.

روسیه، ایران، هند، چین، ازبکستان و تاجیکستان ۶ کشور از ۷ کشور همسایه افغانستان با ایالات متحده در جلوگیری از بازگشت دوران دیکتاتوری طالبان دارای اهداف مشترکی هستند و در این میان پاکستان تنها کشوری می‌باشد که خواستار بازگشت این گروه به قدرت است.

ایران، روسیه، هند و تاجیکستان نقشی کلیدی در کمک به نیروهای آمریکا در شکست نیروهای طالبان در سال ۲۰۰۱ داشتند. اما نکته مهم اینجاست که همه آنها در کنار چین و ازبکستان راضی به بازگشت رژیم طالبان نیستند. هند نگران این است که ظهور مجدد طالبان، افغانستان را به محلی برای انجام عملیات تروریستی نیروهای پاکستان تبدیل کند. همچنین قدرت‌گیری مجدد طالبان می‌تواند تهدیدی برای امنیت شرق ایران به حساب آید. تاجیکستان نیز با گروه‌های افراطی سنی تحت رهبری حزب تحریر در حال جنگ است و هجوم پناهندگان افغان در صورت بازگشت طالبان به قدرت می‌تواند آتش این درگیری‌ها را در این کشور شعله‌ور کند. چین نیز هم‌اکنون با جدایی طالبان اویغور مشکلات فراوانی دارد.

در شرایط کنونی دیپلماسی منطقه‌ای به شعار روز مطرح شده و در بسیاری از جلسات و محافل سیاسی به موضوع افغانستان تبدیل شده است. هیلاری کلینتون وزیر خارجه آمریکا نیز در راستای این سیاست پیشنهاد برگزاری کنفرانسی مشترک با حضور ایران ارائه کرد و کیسینجر نیز خواستار اتخاذ راهبردی جدید با هدف بسیج حمایت تمام کشورهای منطقه شد.

اما تمام این پیشنهادات به طور ضمنی بیانگر این مطلب است که باز هم ایالات متحده کنترل اوضاع را در افغانستان به عهده خواهد داشت. در حالی که هیچ‌یک از کشورهای منطقه تمایلی به مشروعیت بخشیدن و استمرار حضور ایالات متحده در منطقه ندارند؛ چرا که این کشور از پایگاه‌های نظامی خود برای انجام عملیات‌های جاسوسی بر ضد ایران، چین و روسیه استفاده می‌کند.

● مشارکت همسایگان

برنامه گسترش پایگاه‌های نظامی آمریکا در افغانستان بیانگر این موضوع است که نیروی هوایی ایالات متحده ـ حتی در صورت خروج نیروهای زمینی این کشور ـ در صدد حضور طولانی‌مدت در افغانستان است، از این رو به نظر می‌رسد تنها در صورت اجرای راهبرد خروج با کمک همسایگان است که این برنامه‌ها بتدریج کنار گذاشته خواهند شد.

البته تحقق تمام این گمانه‌زنی‌ها به موضع محکم اوباما در قبال مخالفت مقامات پنتاگون بستگی دارد هر چند رایزنی برای بسیج حمایت تمام قدرت‌های منطقه‌ای برای مهار طالبان نیز از اهمیت بسزایی برخوردار است. گام اول ارائه طرح ابتکاری دیپلماتیک از سوی سازمان ملل متحد است تا بتوان با جلب نظر مثبت تمام همسایگان افغانستان ثبات و امنیت را باردیگر به این کشور بازگرداند. در این توافق‌نامه احتمالی علاوه بر تعیین یک جدول زمانی برای خروج کامل نیروهای رزمی ناتو وایالات متحده در ظرف ۳ سال باید تاریخ دقیقی نیز برای بستن تمام پایگاه‌های نظامی آمریکا در افغانستان از جمله پایگاه‌های هوایی در ۵ سال آینده در نظر گرفته شود.

از سوی دیگر همزمان با فرآیند عقب‌نشینی، گفتگوهای صلح با میانجیگری سازمان ملل متحد نیز باید در دستور کار قرار گیرد. طالبان از مدت‌ها قبل تعیین جدول خروج را به عنوان پیش‌شرط خود برای کمک به استقرار صلح در افغانستان اعلام کرده است. در واقع نیروهای طالبان رهبری مخالفت با حضور نیروهای خارجی در افغانستان را بر عهده گرفته‌اند. بنابر این اگر چنانچه ایالات متحده جدول زمانی دقیقی را برای خروج از این کشور اعلام کند، این بهانه نیز از نیروهای طالبان گرفته خواهد شد. اگرچه در این شرایط طالبان از موقعیت برتری در چانه‌زنی‌ها و گفتگوها برخوردار خواهد شد، اما این شرایط تنها در مورد مناطق قبیله‌ای پشتون‌نشین جنوب و شرق کشور مصداق عینی پیدا خواهد کرد.

از سوی دیگر تمرکز مذاکرات احتمالی صلح را می‌توان از تقسیم قدرت در کابل با نیروهای طالبان به ماهیت و میزان واگذاری قدرت به آنها در پایگاه‌های جنوب و شرق افغانستان تغییر جهت داد.

به احتمال فراوان این رویکرد با حمایت پاکستان نیز رو به رو خواهد شد. ریاض محمدخان وزیر خارجه سابق پاکستان و یکی از کارشناسان برجسته در زمینه مسائل افغانستان این راهبرد را ـ در نشستی که ۱۷ ژوئن در واشنگتن برگزار شد ـ مطرح کرده است. وی در آن نشست خاطرنشان کرد که طالبان از نفوذ و تاثیرگذاری قابل‌توجهی در سطح منطقه برخوردار است و باید نقش احتمالی آنها در ساختار آتی قدرت در افغانستان مورد توجه قرار گیرد.

وی همچنین اعلام کرد ولایت پکتیا و خوست مناطقی هستند که می‌توان کنترل آنها را به نیروهای طالبان واگذار کرد و حامد کرزای رئیس‌جمهور افغانستان و اشفق پرویز کیانی رئیس ستاد ارتش پاکستان نیز در دیدار اوایل ماه ژوئن در کابل به بررسی این راهکار و راه‌های عملی اجرای آن پرداختند.

● توافق با طالبان

به نظر می‌رسد اگر کرزای بهای حفظ حکومت خود را در توافق با طالبان ببیند ممکن است با کنترل طالبان بر بخش‌هایی از پایگاه‌های محلی این گروه موافقت کند؛ البته این امر مستلزم اصلاح قانون اساسی و پذیرش استقلال و نوعی خودگردانی در بخشی از مناطق افغانستان است. شرط طالبان نیز تفویض قدرت به آنها برای در اختیار گرفتن کنترل پلیس، دادگاه‌ها، انتخابات محلی، مالیات و تولید تریاک خواهد بود؛ البته این فرآیند در واقع بازگشت به الگویی است که پیش از نیز در دهه ۱۹۷۰ بر افغانستان حاکم بود. استان‌های تحت کنترل طالبان نیز روابط باثبات و پایداری با حکومت مستقر در کابل خواهند داشت.

از این منظر نیز ایالات متحده به همراه متحدینش می‌تواند ـ با اجرای موافقت‌نامه‌ای که با میانجیگری سازمان ملل متحد صورت بگیرد ـ انجام عملیات‌های تروریستی از استان‌های تحت کنترل طالبان را متوقف کرده، تعداد و ماهیت شبه‌نظامیان محلی طالبان را محدود نماید و توسعه و گسترش پایگاه‌های نظامی خود را از دستور کار خارج کند. از سوی دیگر انتقال و تفویض قدرت به معنای فروپاشی دولت افغانستان نخواهد بود. این شرایط برای همسایگان افغانستان نیز قابل‌قبول‌تر خواهد بود و آنها ترجیح می‌دهند با اجرای توافق‌نامه‌ای که با میانجیگری سازمان ملل شکل گرفته است، به مهار طالبان مبادرت کنند؛ چرا که این کشورها هیچ‌گاه حاضر به همکاری در شرایط جنگی و با حضور نظامیان آمریکایی‌ نخواهند بود. همچنین می‌توان با اجرای این توافق‌نامه نسبت به کمک‌های اقتصادی بیشتر از سوی همسایگان افغانستان امیدوار بود. اگر همسایگان افغانستان از این موضوع مطمئن شوند که کمک‌های آنان می‌تواند به افزایش نفوذ آنان و نه یک رژیم تحت‌الحمایه آمریکا منجر شود، کمک‌های اقتصادی خود را افزایش خواهند داد.

روسیه هم‌اکنون مذاکراتی را با دولت افغانستان برای اجرای پروژه‌هایی در حدود یک میلیارد دلار آغاز کرده است تا به بازسازی نیروگاه‌های برقابی، پل‌ها، چاه‌ها و سامانه آبیاری به جا مانده از دوران شوروی سابق بپردازد.

از سوی دیگر باید گفت هیچ‌گونه نظام نظارتی از‌سوی سازمان ملل متحد نیز نمی‌تواند به طور کامل مانع کمک‌های تسلیحاتی به گروه‌های رقیب در افغانستان شود و به رقابت هند و پاکستان برای تاثیر‌گذاری در سیاست‌های کابل پایان دهد. اما شکل‌گیری یک ساختار مناسب برای انجام همکاری منطقه‌ای می‌تواند منازعه میان گروه‌های رقیب را کاهش دهد.

به نظر می‌رسد سخت‌ترین مرحله مذاکرات برای رسیدن به یک توافق همه جانبه با همسایگان به بررسی وضعیت خط دوراند، مرز موقت در شرق افغانستان مربوط می‌شود که در سال ۱۸۹۳ از سوی انگلستان ترسیم شده است. خط دوراند هیچ‌گاه مورد پذیرش افغانستان قرار نگرفته است و پاکستان نیز بدون شک موافقت افغانستان با این خط مرزی را شرط حضور خود در این مذاکرات اعلام خواهد کرد. با این حال گروه‌های مختلف افغان حتی طالبان نیز با چنین شرطی موافقت نخواهند کرد.

از سوی دیگر، پاکستان نیز با توافق‌نامه‌ای که در آن وضعیت مرزها به طور نهایی مشخص نشود مخالفت خواهد کرد؛ چرا که این امر می‌تواند نقش هند در افغانستان را به‌عنوان قدرت منطقه‌ای بیش از پیش پررنگ‌تر کند؛ البته می‌توان ۲ دلیل مهم را برای پیوستن احتمالی پاکستان به توافق‌نامه منطقه‌ای در مورد افغانستان مطرح کرد. اول این‌که در صورت بروز جنگ میان پاکستان و هند، این کشور می‌تواند از افغانستان به عنوان پایگاهی برای حمایت از شورشیان بلوچ و سایر قبایل قومی بر ضد پاکستان استفاده کند. دلیل دوم دیگر نیز این است که هر چند این توافق‌نامه، طالبان را از تلاش برای سقوط حکومت مستقر در کابل منع خواهد کرد اما این گروه همچنان در افغانستان از نفوذ و تاثیرگذاری قابل توجهی برخوردار خواهد بود. بنابر این پاکستان باز هم در بازی قدرت در افغانستان دارای هم‌پیمانانی خواهد بود. از سوی دیگر چین نیز ـ که هواپیمای جنگی در اختیار اسلام‌آباد قرار می‌دهد‌ ـ می‌تواند پاکستان را برای مشارکت در توافق‌نامه احتمالی تحت فشار قرار دهد.

● مخالفت پنتاگون

اما مهم‌ترین مانع بر سر این توافق‌نامه احتمالی نه پاکستان بلکه مقامات پنتاگون وذهنیت آنان خواهد بود. برخی از ۷۴ پایگاه‌های کنونی ایالات متحده در افغانستان از جمله فرودگاه‌های نظامی تنها برای انجام عملیات‌ ضدجاسوسی مورد استفاده قرار می‌گیرند و تصویب موافقت‌نامه احتمالی برای غیر نظامی کردن افغانستان می‌تواند تمام این پایگاه‌ها را بدون استفاده و بی‌ارزش کند.

نکته جالب توجه این‌که قرار است ۲ فرودگاه بزرگ نظامی در بگرام و قندهار در سال‌های آتی توسعه و گسترش پیدا کنند. در واقع این اقدامات بر خلاف وعده‌های اوباماست که پیش از این تابستان سال ۲۰۱۱ را زمان خروج نیروهای ایالات متحده از افغانستان اعلام کرده بود.

علاوه بر این کنگره نیز در حال بررسی طرحی است که در صورت تصویب آن ۳۰۰ میلیون دلار برای ایجاد پایگاه‌های جدید در مزار شریف و کمپ دیوار وشینداند اختصاص پیدا خواهد کرد. مقامات کاخ سفید و پنتاگون که از مخالفت افغان‌ها با پایگاه‌های دائم آگاه هستند هم‌اکنون از «دسترسی دائم» سخن به میان می‌آورند که می‌تواند استفاده از این پایگاه‌ها را برای اجرای عملیات‌ جاسوسی تضمین کند.

به‌نظر می‌رسد تا زمانی که دولت اوباما در صدد استفاده از پایگاه‌های هوایی در افغانستان است، نمی‌توان نسبت به خروج آمریکا از این کشور امیدوار بود؛ موضوع مهمی که باید در شرایط کنونی مورد توجه رئیس‌جمهور قرار گیرد، نحوه اجرای راهبرد خروج از افغانستان است.

فارن پالسی

مترجم: علیرضا ثمودی