چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا

فروید و دوستان


فروید و دوستان

درباره فیلم «روش خطرناک» ساخته دیوید کراننبرگ

علاقه دیوید کراننبرگ به مسائل روانی که در تمام فیلم‌هایش مشهود است، خود را در فیلم دیدنی و سرگرم‌کننده «روش خطرناک» نامزد شیر طلایی جشنواره ونیز باز می‌نمایاند. نقلی زیبا از دوستی میان زیگموند فروید و کارل یونگ و از بین رفتن این دوستی توسط زنی که دانشجوی بااستعداد و نیز بیمار آنها بود. در حقیقت این داستان پیچیده از روزهای آغازین روانکاوی، که بوسیله گفت‌وگوها، جلسات روان‌درمانی و نامه‌های رد و بدل شده نقل می‌شود، بسیار جذاب است. با این حال خودداری از ایجاد تاثیرات عمیق و استفاده از مکالمات فراوان برای اختصاصی کردن مفاهیم، این فیلم کراننبرگ را تبدیل به اثری تخصصی برای مخاطبانی اندک اما قدرشناس کرده است.

فیلم «روش خطرناک» از کارگردانی که روان‌درمانی را در سال ۱۹۷۹ در فیلم «جوجه‌ها» به شوخی بیمارگونه و خونینی بدل می‌سازد، بیشتر برای کسانی جالب است که مجذوب پیچیدگی‌های روانی‌ای هستند که در پس صحنه‌های خونین مورد علاقه کراننبرگ قرار دارد، تا برای کسانی که به خود این صحنه‌های دلخراش علاقه‌مندند. با عطف بیشتر بر بازنمایی تشویق جامعه برای سرکوب سائق‌های روانی تا روند درمان بیماری‌های روانی، فیلمنامه ادبی کریستوفر هامتون با روالی منطقی (برگرفته از تئاترش «گفتاردرمانی» و کتاب جان کر در سال ۱۹۹۳ «روش خطرناک») بر محور روش نامعمولی می‌چرخد که کارل یونگ برای درمان سابینا اسپیل رین (کیرا نایتلی)، زن یهودی روسی که بعدها به نوبه خود به روانکاوی تاثیرگذار بدل شد، به کار می‌گیرد.

در اولین صحنه حضورش در کلینیک برگولزلی یونگ در ۱۹۰۴ شهر زوریخ، سابینا بیماری عنان‌گسیخته و متشنج است، اگرچه فیلم با خوش‌ذوقی خاصی وسواس در تخیل و مشکلات دیگری را که از علایم مشهود بیماری وی است، نمایش نمی‌دهد. یونگ (مایکل فاسبندر) دکتر جوان سی و چند ساله‌یی که به تازگی شروع به آزمایش روش انقلابی قهرمانش فروید کرده است، با به‌کارگیری این روش درباره سابینا که به سرعت هوش و احساسات گرمش را آشکار می‌سازد، به موفقیت‌های چشمگیری دست می‌یابد.

دو سال بعد یونگ برای ملاقات با فروید (ویگو مورتنسن) به وین سفر می‌کند و پس از درخواست فروید برای درمان همکار روانپزشکش اتو گراس (وینسنت کسل) با پیامدهای خاص این مساله مواجه می‌شود. یونگ که فردی جسور و سرکش است توسط اتو به زیر پا گذاشتن مرزهای روش‌های متداول تشویق می‌شود. در همان حال نیز وی با وجود میل به وفاداری به همسرش اما (سارا گادن) و فرزندانشان،به او خیانت می‌کند. مایه حیرت است که این قسمت فیلم بر آشکار کردن این رسوایی تاکید ندارد چرا که ظاهرا یونگ بیشتر به وجه علمی این رابطه توجه دارد تا وجه اخلاقی یا احساسی آن. این فیلم شاید روش‌های درمانی را نشان دهد اما فاقد عنصری خطرآفرین است.

قسمت جذاب فیلم آنجایی است که به برخورد ذهنی فروید و یونگ با دیالوگ‌هایی خشک و نکته‌سنج می‌پردازد. در حالی که یونگ صبر خود را در مقابل تاکید فروید بر وجود درونمایه‌یی جنسی در هر روان رنجوری از دست می‌دهد، فروید نگران آن است که یونگ با اختلاط روش‌های تجربی با روانکاوی، آن را بی‌اعتبار سازد. جدایی قطعی این دو زمانی رخ می‌دهد که سابینا پس از طرد شدن از طرف یونگ، روند درمانی و مطالعات روانکاوی‌اش را با فروید ادامه می‌دهد.

با اینکه داستان در قالب مجموعه‌یی از نامه‌نگاری‌ها قرار می‌گیرد، به نظر می‌رسد که موازی با آن جریان به هم پیوسته‌یی از ایده‌ها قرار دارد و دو نقش اصلی مرد عنصر ذکاوت را نیز به این نبرد اراده و نفس آورده‌اند. فاسبندر با نمایش هوشمندی و نیز خامی از پس عینک یونگ و با مبهم ساختن صحبت‌های بین دکتر و بیمار، یونگ را به شخصیتی تاثیرپذیر بدل می‌کند. و فروید مورتنسن، حضوری تشبیه‌ناشدنی، کنایه‌آمیز و بدیمن که به ندرت صدای خود را بلند می‌کند، به آرامی توجه را به خود جلب می‌کند. پس از دو همکاری موفقیت‌آمیز این بازیگر با کراننبرگ در فیلم‌های «تاریخچه خشونت» و «وعده‌های شرقی»، وی در این فیلم نیز به خوبی می‌درخشد.

بزرگ‌ترین مشکل فیلم کی‌یرا نایتلی است، کسی که در اجرای نقش یک بیمار هیستریک، شجاع اما بی‌تجربه می‌نماید تا جایی که گاهی اجرایش خنده‌آور می‌شود. قرار دادن بازیگری محترم برای بازی نقشی با حالات تشنج و لکنت و ناله کردن با لهجه روسی، و تقابل این حالات با رفتار آرام و موقر هم‌بازی‌هایش، به نظر عمدی می‌آید. اما با بهتر شدن وضع روحی سابینا، اجرای نایتلی نیز بهتر می‌شود و در نهایت ترکیبی از لطافت و سرسختی را در رفتار اسپیل رین به نمایش می‌گذارد، همان خاصیتی که احتمالا وی به واسطه آن در زندگی استادانش چنان پررنگ شده بود. «روش خطرناک» دقت فوق‌العاده به پیچیدگی‌های زیرکانه داستان عجیبش را نشان می‌دهد؛ برای مثال بیماری سابینا که برای وی بدل به راه فراری از بندهای جامعه مردسالارانه‌اش می‌شود، در حالی که این راه فرار برای اما وجود ندارد، یا علاقه‌مندی پرشور سابینا و یونگ به واگنر، که موجب بهت و آشفتگی قابل درک فروید می‌شود و اینکه این مطلب به سایه افکندن جنگ جهانی اول اشاره می‌کند. بر تمام جنبه‌های تولید دقت زیادی حکمفرما است، از فیلمبرداری و مونتاژی ظریف تا موسیقی به‌یاد‌ماندنی هاوارد شور و طراحی جیمز مک‌آتیر که با سختگیری تمام به بازآفرینی همه‌چیز از جزییات دفتر فروید گرفته تا ابزار پیچیده‌یی که یونگ در خلال آزمایشات گفتاردرمانی از آنها استفاده می‌کند. صحنه‌های زیبایی از وین و دریاچه کنستانس در آلمان نیز به فیلم درخشندگی بیشتری می‌بخشد.

نویسنده: جاستین چانگ

ترجمه: آیدا محمودی



همچنین مشاهده کنید