دوشنبه, ۲۰ اسفند, ۱۴۰۳ / 10 March, 2025
این بود سرگذشت انقلاب ما

آنچه می خوانید ، متن کامل سخنرانی آیت الله خامنه ای در سازمان ملل است که در دوران ریاست جمهوری ایشان(بیست سال پیش) ایراد شده است:
خداوندا! به نام تو آغاز میکنم و از تو هدایت و کمک میطلبم ... زندگی و مرگ و نیاز و نیایش من متعلق به توست. تو خود روشنی و گیرایی سخن حق را به گفتههایم ببخش و آن را پیک «حقیقت» به سوی صدها میلیون گوش و دلی قرار ده که هم اکنون ملتهبانه آن را میطلبند و به سوی صدها برابر که در آینده چنین خواهند بود.
بارالها درودی سپاسگزارانه از سوی من و ملتم به روان پیامبران بزرگ، به ویژه ابراهیم و موسی و عیسی و محمد صلیالله علیه و آله بفرست که پیام رهایی و آگاهی انسان را به بهای جاه و با همه توان در جهان پراکندند و ابدی ساختند، و سلامی تکریمآمیز به دلهای پاک و روشن که آن پیام را نیوشیدند، به ویژه آنان که بر سر آن جان باختند.
● آقای رییس! آقای دبیرکل! حضار محترم!
من رییسجمهور کشوری هستم که در یکی از بلندترین و حساسترین دورانهای تاریخ، مهد تمدن و کانون فرهنگ بشریت بوده است،
و اکنون نیز قلمرو نظامی است که بر همان پیشینه استوار بنا شده و به پشتوانه فرهنگ بینظیر آن که اکنون به برکت بیداری اسلامی، غنای بیشتر یافته، تکیه کرده است. من از ایران میآیم که زادگاه پرآوازهترین و در عین حال ناشناختهترین انقلاب دورانهای معاصر است. انقلابی بر پایه دین خدا و در امتداد راه پیامبران و مصلحان بزرگ الهی ... راهی به درازای همه تاریخ بشر ...
ریشه استوار و اندیشه زیربنایی این انقلاب « جهانبینی توحیدی اسلام» است. تفسیر انسان، تفسیر تاریخ، تحلیل حوادث حال و گذشته و آینده، تفسیر طبیعت، تبیین همه علائقی که انسان را با دنیای بیرون از وجود او: جهان، انسانها و اشیاء مرتبط میکند، و نیز فهم و درک آدمی از وجود خود، و خلاصه همه چیزهایی که نظام ارزشی جامعه را می سازد و آن را بر اداره مطلوب خود قادر میکند ... همه و همه از این جهان بینی الهی، ریشه و مایه میگیرد و منشعب میشود.
در اندیشه الهی اسلام، همه هستی آفریده خدا و جلوهگاه علم و قدرت او و پوینده به سوی اوست، و انسان برترین آفریده و جانشین او.
انسان میتواند با استخراج گنجینههای استعداد که در نهاد اوست، خود را و جهان را ـ که برای او آفریده شده ـ به زیباترین وجهی بسازد و بیاراید و با دو بال علم و ایمان به عروج معنوی و مادی نائل آید. و میتواند با تضییع یا به انحراف کشاندن این استعدادها، جهنمی از ظلم و فساد در جهان بیافریند. چراغ هدایت بشر، ایمان او به خدا و تسلیم او در برابر امر و نهی الهی است. دنیا کشتزار آخرت است، و مرگ، نه پایان زندگی، که دروازه ابدیت و سرآغاز نشاهئی جدید.
در اندیشه الهی اسلام، افراد بشر، برادران و خواهران یکدیگر و همه بندگان خدایند. میان نژادها، رنگها، مردم سرزمینها هیچ تفاوت نیست، و اینها مایه برتری کس یا ملتی نیست. انسانیت، پیوسته است و تعرض به یک انسان، تجاوز به همه انسانیت است، بدون دخالت خصوصیات جغرافیایی و نژادی.
برتریجویی و انحصارطلبی، برادری را به جان برادری افکند و خونی که جاری شد دیگر فرو ننشست و شبیه آن ضربه و آن انگیزهجوییهای خون به راه انداخت و میان برتری جویان و قربانیان برتری جوی، دریاهای خون پدید آورد ... و آسایش از بشر گرفته شد.
پیغمبران، مردم را به بندگی خدا که پتکی بر سر خودخواهی و برتری جویی است، فرا خواندند و آیینی که بهشت صفا و آرامش را، حتی پیش از بهشت اخروی، به بشر ارزانی میداشت، بدو عرضه کردند. و او را به مهار کردن غریزه افزونخواهی و سلطه جویی تشویق نمودند و از تباه شدن و هرز رفتن استعدادها و غلتیدن در لجنزار فساد اخلاقی بر حذر داشتند، و سرچشمههای فضیلت و راستی و محبت و کار و ابتکار و دانش و آگاهی را در او جاری ساختند، و یاد خدا و عشق به او را که ضامن این همه و تعالی بخش روان اوست بدو تلقین کردند.
آنها، همچنین به او آموختند که بازوی خود را برای حراست از این ارزشها نیرومند کند، و راه را بر شیطانهای شر و فساد و انحطاط آفرین ببندد، با جهل و ظلم و استبداد بستیزد و از علم و عدل و آزادی، پاسداری کند . بدو آموختند که باید نه ستم کند و نه ستم پذیرد. باید برای اجرای قسط و عدل قیام کند و باید به راهزنان صلاح و فلاح انسان امان ندهد. تسلیم در برابر دشمنان فضیلت و عدالت و صلاح، رضا دادن به نابودی این ارزشها و قبول رذیلت و ظلم و فساد است.
در اندیشه الهی اسلام، دین خدا، قالب و شکل زندگی بشر است و نه تنها گوهری بر تارک آن. دین، یک نظام اجتماعی به بشر ارائه میکند و نه فقط یک سلسله عبادات و عادات، هر چند که عبادات و عادات نیز ا نباشته از روح زندگی و در جهت همان نظام است. و این نظام ا جتماعی، مبتنی بر همان جهانبینی و ساخته به شکل آن است. آزادی، برابری انسانها، عدل اجتماعی، خود آگاهی افراد جامعه، مبارزه با کجی و زشتی، ترجیح آرمانهای انسانی بر آرزوهای شخصی، توجه و یاد الهی، نفی سلطههای شیطانی و دیگر اصول اجتماعی نظام اسلامی، و نیز اخلاق و رفتار شخصی و تقوای سیاسی و شغلی، همه و همه ملهم و زائیده آن جهان بینی و برداشت کلی از جهان و انسان است. اسلام، نظامهای مبتنی بر زور و قلدری و زاینده ظلم، جهل، اختناق، استبداد، تحقیر انسان و تبعیض نژادها، ملتها، خونها و زبانها را رد میکند و غلط میشمرد، و با هر آن نظام و کس که به ستیزه نظام اسلامی کمر بندد با شدت و مقاومت میستیزد .... و به جز آنان، با همه انسانها ـ چه همکیش و چه ناهمکیش ـ به محبت و مساعدت امر میکند.
بر چنین پایهها و با چنین هدفهایی انقلاب اسلامی در ایران پدید آمد و نظام جمهوری اسلامی را بنا نهاد. بسیاری، پیدایش انقلاب اسلامی در بهمن ۵۷ (فوریه ۷۹) را ریشهجویی کرده و بسیاری به خطا در فهم درست این مسأله دچار شدهاند. ما این پدیده عظیم را از جمله ناشی از نارسایی سیستمهای موجود جهان و پوچ در آمدن شعارهای آزادی، دموکراسی و برابری در این سیستمها میدانیم. اسلام در این تاریکی دلهرهآمیز توانست از لابلای غبار توهم و تحریفی که پیرامونش در طی چند قرن برانگیخته بودند، برق بزند. در ایران این برق، به درخششی و سپس به طوفانی انجامید و در بسیاری از نقاط دیگر جهان هنوز باید چشم به راه حوادث بود ... نهضت بیداری مسلمانان در بسیاری از کشورهای اسلامی ـ بر خلاف آنچه تصور و تبلیغ میشود ـ فرزند انقلاب اسلامی ایران نیست، برادر آن است.
ایران در یکی از حساسترین نقاط استراتژیک جهان قرار گرفته است، با تاریخی و پیشینه علمی و فرهنگی و نیز ذخائری کم نظیر. و انقلاب اسلامی ایران بر ضد رژیمی برپا شد که آن همه را در خدمت منافع قدرتهای سلطهگر جهانی و در ۲۵ سال اخیر، بیش از همه در خدمت رژیم ایالات متحده آمریکا، گذاشته بود. هیچ کس از خود ملت ایران به داراییهای مادی و معنوی آن محتاجتر نبود، اما این همه از او بازداشته میشد. ادعاهای دهن پر کن آنان دروغ و فریب بود. هر چند دستگاههای تبلیغاتی غرب، مخصوصا آنچه به صهیونیستها مربوط میشد، به آن آب و تاب زیادی میدادند. انقلاب اسلامی بر ضد چنین رژیمی و با هدفهایی بزرگ و استوار پدید آمد. از آن روز نزدیک به ۹ سال میگذرد، اما همچنان مسائل زیادی برای گفتن هستند. درباره ما و انقلابمان و اصول و نقطه نظرهایمان، بیش از معمول، سخن مغرضانه یا جاهلانه گفته شده است ...
در انقلاب ما چند نقطه اختصاصی هست که میتوان آن را استثنایی از سرگذشت معمولی انقلابها شمرد. من به آن نقطهها میپردازم ...و در پایان، پیام خودمان را خواهم گفت ...
۱) این انقلاب حتی در شروع خود صددرصد مردمی بود. نه یک گروه چریکی مسلح، نه یک حزب فعال سیاسی ـ نظامی، نه گروهی از افسران انقلابی و آزادیخواه و نه هیچیک از دیگر انواع رایج و معمولی که تحولات انقلاب کشورها را پدید میآوردند، در انقلاب ما وجود و حضور و فعالیت نداشتند. فقط مردم بودند و مردم، (آن هم کاملا بیسلاح) که در تهران و همهجای دیگر، چنان فضا را و خیابانها را و محیط زندگی شهر را از وجود و حضور خود و شعارهای انقلابی خود پر کردند که دیگر جایی برای هیأت حاکم و حکومتش باقی نماند. ... و آنان مجبور شدند یکی یکی و دستهجمعی از کاخها و مراکز اقتدار خود و سپس از کشور خارج شوند ... شاه، نخست وزیر، بزرگان ارتش، وزراء و دیگر سرجنبانان، هر کدام که توانستند، از مردم گریختند ....
این پس از آن بود که در مدتی بیش از یک سال آنان با استفاده از همه توانایی خود ـ سیاسی، نظامی، پلیسی ـ کوشیده بودند مردم را متفرق سازند و به خانهها یا مراکز کارشان برگردانند و در این مدت هزاران نفر از مردم جلو چشم دیگران، در خیابان، در مسجد، در دانشگاه، در محیط کار کشته شده بودند، اما حضور مردم روز به روز بیشتر شده بود. در آخرین ماهها خشونت دستگاه بیشتر و متقابلا حضور مردم هم بیشتر شد. رژیم که زیر فشار خشم مردم دست از جان شسته، قادر به مقاومت نبود مجبور شد بزرگترین امتیاز خود را بدهد: شاه رفت ... و بعد از آن عقبنشینیهایش پی در پی و سریع شد. رهبر بزرگ انقلاب که کلمه کلمه سخنانش به تک تک ملت، روح و آگاهی و درس میداد، به اتکاء خداوند متعال که همه قدرتها در ید قدرت اوست، و با اعتماد به همین اراده عظیم و خدشهناپذیر مردم، دولت انقلاب را تشکیل داد .... دولت ستمشاهی خودبخود و بیآن که راه دیگری داشته باشد، مسند را رها کرد و گریخت ... آخرین سنگرها، پادگانهای خالی از سرباز و افسر بود ... آنها هم گریخته بودند و بسیاری به صف مردم پیوسته. در آخرین لحظات، چند پادگان اندکی مقاومت کردند، اما بیهوده. در آنجا هم مردم حضور داشتند .... و معجزه این انقلاب، پیروزی مردم بود .... تنها پس از سقوط پادگانها بودکه مردم به اسلحه دست یافتند، اما آن روز دیگر نظام پادشاهی سقوط کرده بود، این سلاحها برای مراقبت از نهال نو رس انقلب به کار گرفته شد. مردم، جوانان و پیران، زنان و مردان، تنها کسانی بودند که رژیم پهلوی را که به نظر قوی و کاملا مسلح میرسید و از پشتیبانی بزرگترین قدرتها برخوردار بود، شکستند و نظام جمهوری اسلامی را بر سر کار آوردند. سلاح آنان ایمانشان، اراده نیرومندشان و خونشان بود ... و خون بر شمشیر پیروز شد.
سیاست پیروزی خون بر شمشیر، همان سیاست مقاومت مظلومانه است. رهبر ما پیش از پیروزی انقلاب، آن را اعلام کرد و اولین معجزه آن، پیروزی بر رژیم سر تا پا مسلح شاه بود که کاملا حمایت آمریکا و غرب را نیز با خود داشت.
... و پس از آن نیز پیروزهایی داشت که برخی حتی از غلبه بر رژیم شاه نیز بزرگتر بودهاند. این تجربه بینظیر ـ لااقل در یک قرن اخیر ـ بود و خو ب است مورد تأمل و دقت قرار گیرد، هم از سوی کشورهای زیر سلطه، و هم نیز از سوی قدرتهای سلطهگر جهانی.
۲) این انقلاب متکی به دین بود و به اسلام، بسیارند انقلابهایی که ریشههای مبارزاتی آن از ایمان دینی تغذیه کرده است، هر چند در ساختار انقلاب، این ایمان چندان یا هیچ به حساب نیامده است. اما انقلاب ما همه چیزش را: هدفها را، اصول را و حتی روشهای مبارزاتی را و نیز شکل نظام نوین و نوع اراده آن را .... از اسلام گرفت.
این، ابعاد شگفتآوری به انقلاب میبخشد و تعریف تازهای از پیروزی آن ارائه میدهد. چه، اسلام به خاطر دارا بودن این ظرفیت عظیم انقلابی و سازندگی، اکنون حداقل ۱۵۰ سال است که مورد تهاجم قدرتهای استعمارگر و عوامل مرتجع و زبون آنان بوده است، به علاوه، اسلام در بیش از ۵۰ کشور و میان یک میلیارد انسان، یک ایمان مقدس، یک دین الهی است، پیروزی انقلابی که روح و محتوایش اسلام است، در حقیقت پیروزی بر همه آن مهاجمان و در عرصه زندگی همه این یک میلیارد است. صدها میلیون مرد و زن مسلمان در دههها کشور، از پیروزی انقلاب ما، احساس پیروزی کردند.
این خصوصیت همچنین راه عقبنشینی، شکست، ضعف و ترس را بر مردم و رهبر انقلاب و مدیران آن میبندد: در راه خدا شکست نیست تا ضعف و ترس و عقبنشینی باشد.
۳) عدم اتکاء به شرق یا غرب، خصوصیت استثنایی دیگر این انقلاب بود و هم اکنون نیز سیاست قاطع نظام انقلابی ما است. این خود یکی از مظاهر اعتقاد و اتکاء به خدا در همه صحنههای حیات فردی و اجتماعی ما است. امروز تفکر مسلط بر دنیای سیاست در سراسر جهان این است که بدون اتکاء به یکی از قطبهای قدرت نمیتوان در صحنه سیاسی معاصر زنده ماند اگر در شدت و ضعف این اتکاء اختلاف نظر باشد در اصل آن حرفی نیست. حتی آنان که در اندیشه، عدم اتکاء و عدم تعهد را پذیرفتهاند معتقدند در عمل نمیتوان چنین بود. انقلاب ما در چنین جوی، یک فلسفه جدید را عرضه کرد و تا امروز به آن پایبند ماند. انقلاب ما ثابت کرد که میتوان قدرتهای سلطهگر را به خود راه نداد و قلدری آنان را جدی نگرفت و به آنان باج نداد، مشروط بر این که نقطه اتکائی قویتر از هر قدرت مادی را باور داشت: خدا را.
ما دانستهایم که برای این عقیده و این راه، بهای سنگینی نیز باید پرداخت و خود را آماده کردهایم. بگذارید این تجربه، ملتها را به استقلال واقعی و خدشهناپذیر و در نهایت نفی کامل سلطههای بزرگ جهانی، رهنمون شود؛ روند کنونی تقسیم قدرت، بشریت را به آینده باز هم تلختری تهدید میکند.
۴) یک خصوصیت استثنایی دیگر نیز در انقلاب ما بود و هست، و آن خصومتها و ضربههای استثنایی علیه آن است. هیچ انقلابی از دشمنی نظام «سلطه» در جهان بر کنار نمیماند، اما تنوع، عمق، گستردگی و خشمآلودگی خصومتهایی که در طول ۹ سال با ما شده حکایتی استثنایی و شنیدنی است:
هنوز انقلاب به پیروزی نرسیده بود که دشمنی با آن شروع شد، و بیشتر از سوی آمریکا ... دست اندرکارانی که گذشت زمان را مجوز افشای رازهای نهان دانستهاند امروز اعتراف میکنند که در ماههای آخر عمر رژیم ستمشاهی، دستگاه ریاست جمهوری آمریکا، مشاور امنیتی رییس جمهور و شخص او، به شاه دلگرمی میداده و او را تشویق به «قاطعیت» میکردهاند! مقصود از این قاطعیت همان چیزی است که بعدها به صورت مشخصتر در گفتههای شخصی به نام ژنرال هایزر شنیده شد، شخصی که با مأموریت ویژه از سوی رییس جمهور آمریکا به تهرانآمده بود .... از نظر او و طبق توصیههایی که به او شده بود، باید رژیم شاه ولو به بهای کشته شدن دهها هزار نفر محفوظ بماند ... با این استدلال موجه که: این بهتر از آن است که بعدها چند برابر این کشته شوند!! به نظر رژیم ایالات متحده آمریکا این فرض که با عدم مداخله آمریکا در امور داخلی ایران میتوان خون دهها هزار نفر در آن روز و چند برابر آن را پس از آن بر زمین نریخت، کاملا مردود بوده است!
یقینا ناکام ماندن مأموریتهای هایزر و فرار او از تهران و به دام افتادن یا فراری شدن همه کسانی که آمریکا برای اجرای آن نقشه شوم به آنها امید داشت، دلیلی جز کوبندگی موج انقلاب و قدرت عظیم ملتی که برای خدا قیام کرده و از هیچ چیز جز خدا نمیترسد، نداشت. این دشمنان انقلاب نبودند که کوتاه آمدند، این انقلاب بودکه هر دشمنی را از میدان میراند، دشمن قبلا نیز به دست شاه خائن، هر فشاری را که ممکن بود وارد آورده بود.
پس از پیروزی انقلاب، توطئههای خصمانه به شکلهای دیگری آغاز شد: اولین کار، تلاش همه جانبه برای نفوذ دادن ایادی دشمن در مدیریتهای انقلاب بود، و سپس با استفاده از جو باز سیاسی پس از یک دوره اختناق چند ده ساله، سازماندهی احزاب و گروههای مخالف انقلاب بود. در مورد اول این نمونه جالب است که مهره سرسپرده ولی نه چندان معروفی که چند هفته پس از پیروزی انقلاب در دادگاه انقلاب، خائن و مجرم شناخته شد، در اولین روزهای پیروزی با برانگیختن وسائل و وسائط، توانست فرمانده نیروی هوایی شود! و در مورد دوم کافی است گفته شود که طیفی از سلطنتطلب تا کمونیست و از تجزیهطلب تا پان ایرانیست را شامل میشد و لازم است فراموش نشود که برخی سفارتخانههای مقیم تهران، از جمله سفارت آمریکا ـ مرکزی برای هدایت و حمایت بعضی از این گروهها بودند!
تروریسم خشن، یکی دیگر از خصومتهای انتقامآمیز با انقلاب بود، گروهکهای فاقد پایگاه مردمی با دزدی سلاح و مواد، که آن روزها کار دشواری نبود و سپس با پشتیبانی دولتهای خارجی، بزرگترین شبکه تروریستی را در ایران ایجاد کردند.
ترور فردی و جمعی، انفجارهای مهیب، هواپیما ربایی، آدم ربایی، شکنجه و کشتارهای هولناک، کاری بود که به دست چندین گروه تروریستی مورد حمایت و تشویق دشمنان بزرگ انقلاب، در ایران اتفاق افتاد. قربانیان این موج قساوت و خشونت را همه ی قشرها تشکیل میدادند: از بزرگترین مدیران انقلاب و کشور، تا افراد عادی جامعه، کارگران، زحمتکشان، زنان و کودکان و رهگذران بیخبر.
امروز افراد و سران همان تروریستها که غالبا مسئوولیت جنایات خود را نیز بر عهده گرفتهاند در آمریکا و فرسانه و برخی دیگر از کشورهای غربی مصونیت و زندگی راحت دارند و به نام «اپوزیسیون انقلاب» نامیده میشوند .... و آن کشورها غالبا جمهوری اسلامی را به تروریسم متهم میکنند .... از شگفتترین بازیهای سیاست این که مظلومترین قربانیان تروریسم کور و خشن، به تروریسم متهم میشوند، آن هم از سوی کسانی که خود در پیش راندن تروریستها به سوی آن و سپس پناه دادنشان، نقشی بزرگ داشتهاند!
من به عنوان رییس جمهور و خدمتگزار کشورم و به نام کسی که خود نیز هدف یکی از این جنایتهای خشن قرار گرفته و خدا آن را ناکام گذارده، افتخار میکنم که ملتم در برابر این قساوتها نلرزید و حوادث بینظیری که فقط در یکی از آنها ۷۲ نفر از رهبران و کارگزاران بلندپایه انقلاب (شامل چند وزیر، چندین نماینده مجلس، تعدادی مسؤولان بزرگ و شخصیت کم نظیر، شهید بهشتی) و در یکی دیگر رییس جمهور و نخست وزیر با هم به شهادت رسیدند، تنها ایمان و توکل او به خدا و خشم انقلابیش را افزایش داده است.
کودتا، تجربه خونین سنتی و معمول قدرتها با همه انقلابها، نیز در ایران بارها سازماندهی شد و در یک مورد تا مراحل بسیار نزدیک و خطرناک پیش رفت ... اگر هوشیاری مأموران و کمک مردم نمیبود باید همان پیشبینی ژنرال آمریکایی اتفاق میافتاد: حمام خون و کشتارهای میلیونی، آن هم بیش از یک بار .... بزرگترین، دردناکترین و فاجعهآمیزترین خصومت دشمنان ما به راه انداختن جنگ تحمیلی بود: تحریک حس جاهطلبی یک همسایه، تشویق او به حمله، و دلگرم کردن او به پشتیبانی و کمک ....
امروز دیگر پس از گذشت هفت سال همه به روشنی میتوانند یقیین کنند که حمله ارتش عراق در ۳۱ شهریور ۵۹ یعنی نوزده ماه بعد از تشکیل جمهوری اسلامی که با ۱۰ لشکر و صدها فروند جنگنده از زمین و هوا و دریا انجام شد، به جز توسعهطلبی و انضمام بخشی از ایران به عراق ـ چیزی که بارها در کتب و مطبوعات عراقی یا غیر عراقی جیرهخوار بدان تصریح شده ـ شکست انقلاب و سرنگونی جمهوری اسلامی را هم هدف گرفته بوده است. آنها بارها هر دو هدف را به صراحت گفته و خود را افشاء کردهاند.
نتایج بزرگی که عراق از پیروزی این جمله میتوانست به دست آورد غیر از تثبیت وضع داخلیش، ظهور در صحنه منطقه و حتی در عرصه عربی به عنوان یک قدرت فائقه بود. و این برای بیسر و پایان حاکم بر عراق، چیز زیادی است .... و نیز دستیابی به مرز قابل توجهی در حوضه بسیار مهم خلیج فارس.
با این پیروزی که ناگزیر میباید شکست ایران و تجزیه آن و سقوط نظام جمهوری اسلامی را همراه داشته باشد، قدرتهای سلطهاندیش نیز به هدف بزرگی میرسیدند: حذف نظامی که با ظهور خود معادلات سیاسی ـ اقتصادی منطقه را عوض کرده و دست استکبار مخصوصا آمریکا را از کشور بزرگ ایران کوتاه کرده بود. برای آمریکا و بعضی دیگر، در صورت شکست ما، آب رفته به جوی برمیگشت و همان داستان همیشگی نفوذ اقتصادی و سیاسی و ... تکرار میشد.
ما اول غافلگیر شدیم. این را اعتراف میکنیم. سرگرمی به مسائل بیشمار انقلاب در داخل کشور و عدم تجربه کافی، آن را بر ما تحمیل کرد ....ولی ویژگیهای انقلاب به دادمان رسید ....ظرف چند ماه مردم و نیروهای مسلح با حضور و تلاش معجزهآسای خود حماسه بزرگی آفریدند و بخش مهمی از سرزمینهای مغصوب آزاد شد... ولی فاجعهای که در این مدت اتفاق افتاده بود حقیقتا غیر قابل وصف است .... چه شهرهای آبادان همچون خرمشهر، آبادان، هویزه، قصرشیرین که با خاک یکسان شد و تنها، شهر دزفول مورد اصابت بیش از ۲۵۰ موشک زمین به زمین قرار گرفت، چه روستاهای آبادی که از آن، حتی دیوار نیمه خرابی بر جای نماند، چه کارخانههایی که به آهنپاره ی تبدیل گشت و چه مزارعی که در آن نشانی از آبادی نماند. و چه آثار گرانبهای فرهنگی که مورد آسیب قرار گرفت و از همه عزیزتر، چه جانهای گرامی و انسانهای بیگناهی که به قتل رسیدند.
ارتکاب جنایات جنگی از حمله وحشیانه به مناطق مسکونی غیر نظامی تا کشتار بیرحمانه هزاران کودک و زن بیدفاع و به اسارت گرفتن مسافران عادی در جادههای اشغالی (در هفتههای اول جنگ) و زیر پا گذاشتن تعهدات و مقررات بینالمللی و به کارگیری حجم گستردهای از سلاحهای شیمیایی و بمباران کشتیهای تجاری، هواپیماهای غیر نظامی و مسافربری، قطارهای مسافران عادی از جمله کارهای همیشگی و شناختهشده عراق در طول این جنگ است.
ملت ایران در اولین وهلهای که پس از تلاشهای آغازین جنگ توانست حوادث را مورد تدبیر و جمعبندی قرار دهد، به حقیقتی تلخ دست یافت، و آن این که بنیان امنیتی که با اعتماد بر قول و قرار عنصری متجاوز و آتش افروز نهاده شده باشد، بسی سست و بیاعتبار است و اعتماد به چنین امنیتی سادهلوحانه و غیر منطقی است.
رضا ساعی شاهی
منبع:
عصر ایران
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست