جمعه, ۱۲ بهمن, ۱۴۰۳ / 31 January, 2025
مجله ویستا

مدرسه شاداب در تعامل با والدین


مدرسه شاداب در تعامل با والدین

بسیاری از والدین معتقدند درس و مدرسه باید برای فرزندانشان همواره در بالاترین اولویت قرار داشته باشد با این حال مدرسه برای بعضی از دانش آموزان, کسل کننده به نظر می آید

بسیاری از والدین معتقدند درس و مدرسه باید برای فرزندانشان همواره در بالاترین اولویت قرار داشته باشد. با این حال مدرسه برای بعضی از دانش‌آموزان، کسل کننده به نظر می‌آید. بچه‌ای که تمایل و اشتیاق کافی به مدرسه نشان نمی‌دهد، خوب درس نمی‌خواند و این نقطه ضعفی استرس‌زا برای پدر و مادرها است. کلید ایجاد شرایط تحصیلی مناسب برای بچه‌ها، ترغیب و علاقه‌مند کردن او به یادگیری است.

برقراری ارتباط نزدیک با دانش‌آموز و صحبت با او در مورد جزئیات درس و مدرسه را می‌توان اولین گام به منظور پایدار نگه داشتن حس تعلق خاطر کودک یا نوجوان به آموختن دانست. ترک کامل تحصیل، بریدن مقطعی از درس و مدرسه و خرابکاری‌های تحصیلی، مشکلات و پیامدهایی هستند که نه لزوماً دانش آموزان ضعیف، بلکه به مراتب هر یک از دانش‌آموزان را ممکن است درگیر کند. زور و اجبار نیز در این وضعیت کارساز نخواهد بود، زیرا این معضلات پیش از بروز قطعی، نشانه‌ها و هشدارهایی نه فقط از حیث آموزشی، بلکه از جنبه اخلاقی نیز در دانش‌آموز پدیدار می‌کنند. بنابراین توجه به جزئیات دغدغه‌ها و نارضایتی‌های درست و نادرست دانش‌آموز است که پیش از آغاز دوره حاد بی‌علاقگی و تنفر از تحصیل، بتوان فکری برای آن کرد. والدینی که در مکالمه‌های به‌موقع، شنوندگان خوب و فعالی برای حرف‌های حتی بی ربط بچه‌ها در مورد مدرسه هستند، تصویر دقیق‌تری از موقعیت علاقه تحصیلی او پیش چشم دارند.

تماس مستمر با معلم و مربیان دانش‌آموز، دلایل روشن‌تری درباره قطع ارتباط ذهنی او با محیط آموزشی‌اش ارائه می‌دهد. می‌توان از معلم خواست در مورد دلایل احتمالی یا عوامل عینی کاهش علاقه دانش‌آموز، چه در جمع دیگران و چه به طور فردی، ابرازنظر کند و البته ایده‌هایش در مورد افزایش سطح علاقه کودک یا نوجوان به اصل مفهوم آموختن را نیز جویا شد.

بعضی والدین هرچند وقت یکبار سری هم به کلاس درس فرزندشان می‌زنند و تجربه یک روز در مدرسه او را از سر می‌گذرانند تا برداشت واقعی‌تر و ملموس‌تری از محیط و نحوه آموزش دانش‌آموز داشته باشند. اگر فضای یادگیری، بی‌روح باشد، می‌توان تلاشی برای تغییر آن کرد تا فرسایش مداوم قایق ذهن کودک یا نوجوان را به حداقل رساند. حتی صرفاً حضور والدین حتی یک بار در طول سال تحصیلی در کلاس درس، به دانش‌آموز این فکر را القا می‌کند که وقت و توجهی که به درس خواندن اختصاص می‌دهد، دارای اهمیت است.

مسئله دیگر حرف زدن با دید مثبت در مورد مدرسه است. وقتی دانش‌آموزی از مسئله‌ای نزد والدینش گله می‌کند، بسیاری اوقات دیده شده آنها برای آرام و متقاعد کردن فرزندشان از آوردن نمونه‌های مشابه در دوران تحصیل خودشان استفاده می‌کنند. این مسئله می‌تواند رفتار نادرست ناظم مدرسه یا حتی ناکافی بودن امکانات آزمایشگاهی باشد، با این حال تأکید بر وجود مشکل با آوردن یک مصداق، قاب منفی بر تصویر ناخوشایند تجربه دانش‌آموز قرار می‌دهد.

از این رو با تعریف از خاطرات مشابه اما مثبت مدرسه می‌توان نوعی امیدواری و دید پذیرنده نسبت به محیط آموزشی در دانش‌آموز پدید آورد. از سوی دیگر باید به او اجازه داد تا درک کند باید به مدرسه برود و درس بخواند، حتی اگر در آن زمان لزوماً علاقه‌ای در خود حس نکند. تشویق دانش‌آموز با توضیح این واقعیت که شرایط همین طور باقی نمی‌ماند و ممکن است در آینده احساس متفاوتی نسبت به مدرسه داشته باشد.

تشویق و تعریف از تلاش‌ها و نتایج درسی دانش‌آموز در مدرسه گام دیگری برای علاقه‌مند نگه داشتن او به درس و مدرسه است.

وقتی والدین احساس افتخار هرچند اندک خود را از یک نمره خوب فرزندشان به او منتقل می‌کنند، نوعی اطمینان از اهمیت کاری که کودک یا نوجوان به آن مشغول است، به او القا می‌شود. دانش‌آموز باید بداند که پدر و مادرش از او حمایت می‌کنند و به پشتکار او اهمیت می‌دهند. توجه نشان دادن به تکالیف درسی دانش‌آموز از سوی والدین نیز زنجیره وابستگی مورد نیاز او به درس و مدرسه را کامل می‌کند. البته این توجه نباید به انجام مشترک تکالیف بینجامد، اما علاقه پدر و مادر و پیشنهادات آنها می‌تواند به دانش‌آموز منتقل شود.

طبیعی است دانش‌آموزانی که بهتر درس می‌خوانند، کمتر در معرض بی‌علاقگی نسبت به درس خواندن قرار می‌گیرند. با این وجود بیزاری و قطع ارتباط ذهنی و حسی با آموختن در هر دانش‌آموزی می‌تواند پدید آید. دشواری‌های تحصیل و رسیدن به مدارج عالی علمی در مقایسه با سنین دبستان و راهنمایی، بیشتر به چشم دانش‌آموزان در مقطع دبیرستان می‌آید.

بعضی از نوجوانان با دیدن افرادی که تحصیل نکرده‌اند، اما شرایط مالی مساعدی در زندگی دارند، در مورد اهمیت درس خواندن دچار تردید می‌شوند، اما برداشتی از وضعیت واقعی اجتماعی فرد ندارند. این وظیفه والدین و مربیان است که تصویر واقعی از دستاوردهای تحصیل و آموزش آکادمیک یک حرفه را چه از حیث اجتماعی و فرهنگی و چه مالی برای نوجوانان تشریح کنند.