یکشنبه, ۱۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 5 May, 2024
مجله ویستا

حمله به موصل


حمله به موصل

روایتی از عملیات نیروی هوایی ارتش در زمان جنگ

یکی از شاهرگ های اصلی عراق، شهر موصل بود. در این شهر پایگاه هوایی موصل و همچنین مخازن سوخت قرار داشت. پایگاه هوایی موصل بارها مورد تاخت و تاز تیزپروازان نیروی هوایی قرار گرفته بود، ولی مخازن سوخت هیچ وقت به طور کامل منهدم نشده و در تمامی حملات خسارت وارده بسیار جزیی بود. حتی در یک عملیات، هدف اصلی همین مخازن بود، اما به دلیل استتار و عدم تعیین موقعیت دقیق آنها خلبانان نتوانستند آنجا را پیدا کنند.از آنجا که این مجموعه برای عراق بسیار مهم بود و در واقع یکی از شاهرگ های حیاتی به حساب می آمد، از سوی دشمن بسیار محافظت می شد؛ به طوری که سرتاسر این منطقه توسط موشک های سام ۲ ، ۳ و ۶ و دیگر سامانه های پدافند هوایی قدرتمند پوشش داده می شد. در حملات قبلی، نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران، سه تن از بهترین خلبا نان خود به نام های سرلشکر خلبان شهید «علی اقبالی»، سرلشکر خلبان شهید «اسدالله بربری» و سرلشکر شهید «دلحامد» را بر فراز موصل از دست داده بود و خلبانان نیروی هوایی به این منطقه «لانه زنبور» می گفتند.

● این مخازن باید منهدم شود

از سوی فرماندهی نیروی هوایی دستوری با ماموریت انهدام این مخازن صادر شد زیرا با انهدام این مجموعه، عراق عملاً در سوخت رسانی به هواپیماها و تجهیزات زمینی خود با مشکل زیادی روبه رو می شد.طراحی و برنامه ریزی عملیات آغاز شد.سرانجام کار روی این عملیات آغاز شد و طراحان اتاق جنگ نیروی هوایی مشغول طراحی نقشه حمله شدند. در این عملیات سه چیز از اهمیت فوق العاده یی برخوردار بود.

۱) برق آسا بودن عملیات

۲) سبک بودن هواپیماهای شرکت کننده

۳) سکوت مطلق رادیویی

در کنار این سه اصل، باید طوری عمل می شد که دشمن کاملاً غافلگیر شود.

شرح عملیات روی کاغذ بدین شکل بود؛ ابتدا توسط یک فروند اف ۴ شناسایی از محل و عکسبرداری های لازم انجام شود، سپس ۴ فروند اف ۵، هر کدام مسلح به چهار بمب در سکوت کامل رادیویی، هدف را درهم بکوبند. پایگاه های مبدأ نیز مشخص شد و البته لازم بود کل عملیات با رعایت کامل اصول حفاظتی انجام گیرد.

▪ مرحله اول عملیات؛ پرواز شناسایی

بدین ترتیب یک فروند فانتوم شناسایی «آر-اف-۴» نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران از یکی از پایگاه های نیروی هوایی جهت شناسایی این منطقه با حفظ کامل اصول حفاظتی به پرواز درآمد. در نزدیکی مرز، فانتوم ارتفاع خود را کم کرده و از لابه لای دره ها گذشت و وارد خاک عراق شد. خلبان با سرعت به سمت هدف پیش رفت و بعد از رسیدن به آن، ابتدا با سرعت از روی آن رد شد و تعدادی از عکس های لازم را تهیه کرد، سپس با گردشی مجدد، ارتفاع خود را به پایین ترین حد ممکن رسانده و با ارتفاع حدود ۹ متری از سطح زمین، به هدف نزدیک شد، از روی آن گذشت و عکس های لازم را تهیه کرد.دشمن که تازه متوجه هواپیمای ایرانی شده بود، بی امان به سمت آن شلیک کرد که خوشبختانه خلبان با مهارت، مانع اصابت گلوله های ضدهوایی شد. بعد از اتمام عملیات، خلبان ارتفاع هواپیمای خود را حفظ کرده و با قرار دادن موتور هواپیما در حالت پس سوز (در این حالت بنزین از لوله یی با سوراخ های ریز به پشت موتور جنگنده پاشیده می شود و آتش می گیرد، در نتیجه سرعت هواپیما افزایش می یابد) با حداکثر سرعت و با ارتفاع کم، سمت خود را به سوی مرزهای ایران طی کرد.پس از اتمام عملیات شناسایی و تهیه عکس های هوایی لازم، طرح عملیات با توجه به عکس ها برنامه ریزی شد. در عکس های گرفته شده، مخازن کاملاً مشخص بود، آنها در کنار پایگاه و در جنوب شرقی شهر موصل قرار داشتند. اینک کار طرح ریزی و برنامه ریزی به اتمام رسیده بود. تصمیم بر این گرفته شد که این عملیات توسط پایگاه هوایی تبریز انجام پذیرد، لذا طرح عملیات به صورت محرمانه به پایگاه هوایی تبریز ارسال شد.

▪ مرحله نهایی؛ خلبان ها انتخاب می شوند

فرمانده پایگاه و معاون عملیات پایگاه بعد از مطالعه طرح عملیات، مرحوم سرتیپ خلبان (سرهنگ آن زمان) «محمد دانشپور» - که یکی از بهترین و ماهرترین خلبانان آن زمان نیروی هوایی بود - را به عنوان لیدر یا همان فرمانده دسته پروازی انتخاب می کنند. بعد از اطلاع مرحوم دانشپور از عملیات، نحوه اجرای آن و دیگر جزئیات، از او خواسته می شود که سه نفر دیگر را خود انتخاب کند. مرحوم دانشپور با توجه به حساسیت عملیات، سروان خلبان «یدالله شریفی راد»، سرلشکر (ستوان یکم آن زمان) شهید «پرویز ذبیحی» و سرلشکر (ستوان یکم آن زمان) شهید «مصطفی اردستانی» را برای این عملیات انتخاب کرد. به هر سه نفر تاکید شد اگر مایل نیستند، اجباری نیست و می توانند نیایند که همگی با اشتیاق برای انجام این عملیات جواب مثبت دادند. بعد از موافقت همگی، دانشپور اعلام کرد هیچ کس نباید از موضوع، محل و... عملیات اطلاع داشته باشد. پس مقرر شد که روز بعد، یعنی جمعه بیست و سوم آبان ماه سال ۱۳۵۹ راس ساعت ۱۰ همگی در اتاق بریفینگ (اتاق توجیهات قبل از پرواز) پایگاه حضور داشته باشند.

● پیش به سوی هدف

ساعت ۱۰ صبح روز ۲۳ آبان ماه، دانشپور بریفینگ را آغاز کرد. کلیه ملاحظات از هنگام پرواز تا هنگام بازگشت بازگو شد. همچنین مشکلات احتمالی نیز مرور شد. دانشپور تذکر داد به دلیل اینکه پدافند این منطقه خیلی قوی است و احتمال می رود از سوی رادارهای دشمن شناسایی شویم، سکوت مطلق رادیویی در کل مسیر رفت و برگشت الزامی است. به همین دلیل بار دیگر به دقت مختصات محل، مورد ارزیابی قرار گرفت و به سوالات نیز پاسخ داده شد تا نیازی به مکالمه رادیویی نباشد.

شماره های پروازی هم مشخص شد.

شماره ۱) سرهنگ دانشپور، لیدر دسته

شماره ۲) ستوان ذبیحی

شماره ۳) سروان شریفی

شماره ۴) ستوان اردستانی.

آرایش پروازی هم بدین شکل مشخص شد؛

لیدر دسته ابتدا، شماره ۲ روی بال چپ، شماره ۳ روی بال راست و شماره ۴ در امتداد شماره ۳ روی بال راست او. هر چهار فروند جنگنده روی باند قرار می گیرند و با استفاده از علائم، سه فروند دیگر آمادگی خود را به لیدر دسته اعلام می کنند. پس از لحظاتی، جنگنده ها پرواز کرده و در ارتفاع ۱۲ هزار پایی قرار می گیرند. جنگنده ها با ارتفاع کم به سمت شمال به پرواز ادامه داده و از مرز می گذرند. مسیر به گونه یی بود که جنگنده ها باید در ارتفاع پایین از میان دره ها بگذرند. در این هنگام جنگنده ها در ارتفاعات شمالی عراق، در میان دره ها پرواز می کردند و آرایش خود را نیز به شکل خطی (پشت سرهم) تغییر داده بودند. در بعضی از نقاط به دلیل تنگی دره، حتی مجبور بودند هواپیما را به صورت مایل هدایت کنند تا بال ها با صخره برخورد نکنند. بعد از اتمام کوه ها، جنگنده ها با گردشی خود را در مسیر پایگاه قرار دادند.

● هدف شناسایی و منهدم می‌شود

در حدود سه مایلی پایگاه، فرمانده دسته، فرمان پاپ (اوج گرفتن و سپس شیرجه زدن روی هدف) را صادر کرد. ابتدا خود و به دنبالش شماره ۲ تا ارتفاع ۹ هزار پایی اوج گرفته و روی هدف شیرجه رفتند. در همین لحظه شماره های ۳ و ۴ نیز شروع به اوج گرفتن کردند. شماره های ۱ و ۲ هدف ها را با دقت هرچه تمام تر منهدم کردند. چون فاصله زمانی بین دو دسته بود، آتشی که از بمباران دسته اول به پا شده بود، توسط دسته دیگر کاملاً قابل مشاهده بود. سپس شماره ۳ و به دنبال آن شماره ۴ روی هدف شیرجه رفتند و بمب های خود را تخلیه کردند. عملیات تا این لحظه کاملاً موفق بود. مخازن بزرگ نفت همگی در آتش سوختند. جنگنده ها با مانورهای بجا، سعی کردند از مهلکه بگریزند، زیرا پدافند دشمن مانند فردی که دچار هذیان شده باشد، بی هدف، به هر سو تیراندازی می کرد. به همین جهت اولین اشتباه رخ داد. طبق قرار قبلی جنگنده ها باید به سمت شمال پرواز می کردند، ولی شماره ۲ به اشتباه به سمت شرق پرواز کرد و برای رهایی از دست پدافند، هواپیمای خود را نیز در حالت پس سوز قرار داد. شماره ۴ تلاش کرد تا به او برسد و به ناچار سکوت را شکسته و فریاد می زد؛

- شماره ۲ کجا می ری؟، مسیر سمت شماله، اشتباه می ری...، در این لحظه فرمانده دسته در رادیو اعلام کرد؛

- سکوت رادیویی را حفظ کنید،

- شماره ۲ که متوجه اشتباه شده بود، بلافاصله مسیر خود را به سمت شمال اصلاح کرد.

ذبیحی، پروازی جاودانه آغاز می کند

در راه بازگشت، شماره ۲ متوجه پاسگاه مرزی شد و به سمت آن شیرجه رفته و شروع به تیراندازی کرد. در همین حال چون به وجد آمده بود، مرتب از پشت رادیو فریاد می زد و خوشحالی می کرد. شماره ۴ به او گفت؛ «اشتباه زدی، به هدف نخورد،» در همین لحظه ناگهان دو شبح از دور مشاهده شد. شماره ۴ متوجه شده و اعلام کرد؛- ذبیحی... هواپیمای عراقی... بزن روی پس سوز و فرار کن. با اعلام شماره ۴ (شهید اردستانی)، شماره ۱ و ۳ (دانشپور و شریفی) همگی باک های سوخت خارجی را برای سبک شدن هواپیما رها کرده و هواپیما را در حالت پس سوز قرار دادند. چون مهماتی برای مقابله با میگ های عراقی نداشتند ذبیحی نتوانست عکس العمل سریع نشان دهد و متاسفانه مورد هدف موشک میگ عراقی قرار گرفت و همچون قطعه یی آتش به زمین برخورد کرد. شهید ذبیحی به خاطر اینکه ارتفاع کمی از سطح زمین داشت، متاسفانه فرصت پریدن از هواپیما را نیز پیدا نکرد و هواپیمایش پس از اصابت با زمین متلاشی شد، پروازی دیگر را شروع کرد و به عرش رفت.

● تعقیب تا ترکیه

میگ ها با سرعت شروع به تعقیب هواپیماهای ایرانی کردند. هر سه خلبان به دلیل نزدیکی میگ ها و همچنین نداشتن سوخت کافی به سمت مرز ترکیه پرواز کردند. لحظاتی بعد، درحالی که دانشپور از مسیر دیگر به سمت ایران رفته بود، شریفی و اردستانی خود را به ترکیه رساندند که بلافاصله به سمت ایران گردش کردند چون هرچند از دست میگ های عراقی خلاصی پیدا کرده بودند، ولی دو خطر آنها را تهدید می کرد؛ اول هدف قرار گرفتن توسط موشک های زمین به هوای ترکیه و دوم اتمام سوخت هواپیما به خاطر استفاده از پس سوز.پس درحالی که هر جنگنده با چشم قادر به مشاهده دیگری نبود، در ارتفاع کم به مسیر ادامه دادند، ولی متوجه شدند با این حالت هرگز به ایران نخواهند رسید لذا یکی از خطرها را پذیرفته و ارتفاع را زیاد کرده و به سوی ایران حرکت کردند. حسن این کار این بود که در ارتفاع بالا، هواپیما سوخت کمتری مصرف می کند. علاوه بر آن، در صورت اتمام سوخت، مسافتی بیشتر را می توان طی کرد و امکان زنده بودن خلبان نیز هنگام خروج اضطراری بیشتر می شود.

● فرود اضطراری در ارومیه

تا پایگاه تبریز نزدیک به ۱۲۰ مایل راه بود. درحالی که جنگنده ها سوخت برای طی ۸۰ مایل بیشتر نداشتند. با نزدیک شدن به مرز، هرکدام در شرایط اضطراری قرار گرفته و تصمیم می گیرند در نزدیک ترین پایگاه فرود بیایند. با تماس با رادار، این کار میسر شده و رادار اعلام می کند در فرودگاه ارومیه فرود بیایند. سرانجام دو جنگنده با فاصله زمانی کمی از مرز می گذرند. درحالی که میزان سوخت باقیمانده آنها حدود ۳۰۰ پوند بود. در این هنگام دانشپور از اردستانی - که نزدیک تر به شهید ذبیحی بود - از حال ستوان ذبیحی جویا می شود که به دلیل اضطرابی که در صدای اردستانی بوده منصرف می شود. سپس به اردستانی هم دستور فرود اضطراری در ارومیه را می دهد چون هر لحظه امکان سقوط هواپیما به دلیل تمام شدن سوخت می رفت، تقاضا می کنند که از جهت مخالف روی باند بنشینند که موافقت می شود. در این زمان هواپیمای اردستانی ۱۵۰ پوند بنزین و هواپیمای سروان شریفی ۱۰۰ پوند بنزین بیشتر نداشته و این درحالی بود که حداقل سوخت لازم برای یک هواپیما ۶۰۰ پوند است. ابتدا اردستانی و دقایقی بعد سروان شریفی در فرودگاه ارومیه فرود می آیند.

بعد از سوختگیری، هر دو جنگنده به سمت پایگاه تبریز پرواز می کردند.به محض رسیدن به پایگاه تبریز، دانشپور به استقبال آنها رفت. آنها از موضوع شهید شدن ذبیحی بی اطلاع بودند. سرهنگ دانشپور شهادت ذبیحی را اعلام کرد. همگی با حالت تاثر، لحظاتی سکوت می کردند، باید می پذیرفتند که ذبیحی سبکبال پرکشیده بود.پیکر پاک سرلشکر خلبان شهید پرویز ذبیحی ۲۲ سال بعد، همراه با پیکر پاک تعداد دیگری از خلبانان شجاع ما، از جمله شهیدان دوران، اقبالی، بربری، افشین آذر، جهانشاه لو و... به میهن اسلامی مان بازگشت.