پنجشنبه, ۴ بهمن, ۱۴۰۳ / 23 January, 2025
فتح و عطر و فیض و فطر ناز نرگس می کشند تا روز عید
آن روزها که روزه های کله گنجشکی ام بی سحری شروع می شد و غروب نشده افطار می شد، در مکتب خانه استاد زندگی، مشق عشق می کردم. آن روزها، عید برایم رنگ و بوی دیگری داشت. رنگ اسکناس تازه و نقل بید مشکی.
همان روزها بود که استاد زندگی به من می آموخت که چگونه، تشنگی را جرعه جرعه سربکشم وروزهایم را با روزه روشن کنم.
اما من نه درس استاد را گوش می کردم و نه آواز زندگی را.
من غرق در بازیگوشی کودکانه ام سرگرم تماشای رقص شاپرک بر گیسوی پریشان قاصدک بودم.
آنقدر سرگرم و مست که نفهمیدم استاد زندگی، کی دست های کوچکم را رها کرد و رفت.
استاد رفت و خاطره اش در سایه سار بیدی که آن طرف کوچه باغ روییده بود، جاودانه شد.
استاد که رفت در ردپایش یک بغل گل نرگس رویید. نرگس آن روز برایم عطر انتظار را به ارمغان آورد و رنگ امید را.
استاد گفته بود که انتظار، لطافت نرگس را دارد و طراوت گلستان را! گفته بود پشت روزهای روزه داریمان، عیدی پنهان است که با انتظار زیباتر می شود.
گفته بود، سحرگاهان که دست های پرتمنایمان با آسمان پیوند می خورد، برای آمدن عید دعا کنیم.
می دانستم عید خواهد آمد. خواهد آمد و انتظارم را پایان خواهد داد اما استاد گفته بود فطر ما عید خواهد شد آن روز که موعود بیاید. هلهله نرگس ها خبر آمدنش را در گوش گلستان زمزمه می کرد و من بی خبر از راز گلستان چشم به دور دست ها دوخته بودم.
اما قلب گلستان برای گام های مردی می تپید که عید را برای نرگس ها به ارمغان خواهد آورد.
مردی که خواهد آمد تا دین رسول الله را جاودانه کند مردی که حسرت صدای قدم هایش چهره گل های نرگس را زرد کرده و بال های شاپرک را بی رمق!
او که بیاید، اما روزه هایم با نور، افطار خواهد شد. او که بیاید، شب های زیبای قدرم مطلع الفجر را درک خواهد کرد و فجر، فرج را به ارمغان خواهد آورد.
استاد گفته بود فطر، گشایش است. گشایش تمام درهایی که نادانسته و ناخواسته به روی خودمان بسته ایم و پشت قفل های بی کلید به انتظار نشسته ایم.
فطر خواهد آمد، عید خواهد شد. درها گشوده خواهد شد و نور خدا در دستان مردی که چشم انتظاری را به نرگس ها یاد داده است خواهد درخشید.
او که بیاید، روزه هایمان با آب دانایی افطار خواهد شد. با آب گوارایی که در سبوی او جاریست.
او وارث دین محمد (ص) است. یوسف گم گشته کنعان ما!
استاد گفته بود، وقتی بیاید، پیراهنش عطر نرگس خواهد داشت. عطر تمام چشمان خیسی که شب تا سحر برای آمدنش دعا کردند. دعا کردند و هرم نفسهایشان به چشم انتظاری نرگس ها پیوست.
آن وقت بود که گلستان، آواز نرگس هایش را نذر سکوت کرد و سکوت اهوراییش را به دامان باد سپرد تا باد، در به دری نرگس های منتظر را به گوش خدا برساند.
صدای اذان در کوچه ها پیچید، افطار شد و لب های عاشق، به زمزمه وا شد و مادر، برای تمام چشمانی که طعم انتظار را چشیده اند دعا کرد.
صدای ناله نرگس ها، سکوت گلستان را شکست و قلب مردم شهر که تا ساعتی پیش، آرام به خواب رفته بودند به تپش افتاد. کاش استاد بود و می دید. کاش بود و صدای انتظار را می شنید. صدای ماهی قرمز تنگ را که سرگردان تر از همیشه، رویای دریا را در ذهن خیسش مرور می کرد.
یقین دارم استاد اگر بود برای آمدن او دعا می کرد. برای آمدن مردی که دنیا به انتظارش نشسته است.
دنیا هم دست پاچه است. نمی داند روزی که او بیاید چطور از شعف، دست افشانی کند. فلک هم نمی داند آن روز چطور دور خودش بچرخد تا قدسیان ببینند که تمام هستی در حال سما» است.
شاید شب قدر، می خواهد روزآمدن منجی، از ستاره ها رونمایی کند. می دانم که شب، نقاب از رخ برخواهد داشت، آن روز که او میآید. نقاب شب که کنار رود، مطلع الفجر خواهد شد و ملا ئک سجده کنان بر مهدی موعود سلا م خواهند کرد. سلا م هی حتی مطلع الفجر.
سپیده خواهد دمید، عید خواهد شد می دانم! استاد گفته بود چشم روزه داران به عید فطر روشن خواهد شد. به عیدی که با آمدن او مبارک خواهد شد.
تا آن روز، خورشید دامن طلا ئیش را بر چهره گلستان، پهن خواهد کرد تا چشم نرگس ها روشن شود و مژده این چشم روشنی را با طبق های عشق برای مردم خاکی زمین ارمغان ببرند. کاش آن عید نزدیک باشد. عید فطری که با قدم های صاحب الزمان(عج) گلگون خواهد شد.
شاید صدای ناله ما که پشت درهای بسته جهل نشسته ایم به گوش فاطر برسد. به گوش او که گشاینده درهای بسته است. کاش فطر امسالمان با دستان بزرگ فاطر با دیدن روی او افطار شود.
با دیدن یوسفی که کنعان قلبمان، از دوریش کویر خشکیده ای شده و وجود تشنه مان در انتظار آگاهی های ناب او له له می زند.
کاش این عید بیاید و سیرابمان کند از دانایی- تا بار دیگر سرریز شویم از نور و خالی شویم از جهل و پرشویم از معرفت.
او که بیاید دیگر کسی شاخه بید را نخواهد شکست. دیگر کسی روزها به شب تاب نخواهد خندید. هیچ کس صدای سار را به سخره نخواهد گرفت و هیچ کس حسرت دریا را در دل ماهی تنگ نخواهد گذاشت. او که بیاید حقانیت گلستان اثبات خواهد شد و هیچ دستی نرگس ها را نخواهد چید.
روزهای روزه داریمان گذشت و رمضانمان با راز غیبت او سپری شد.
شاید وقت آن رسیده که دست جمعی به ملا قات خدا برویم. درست مثل نرگس ها.
شاید باید دست های لرزانمان را بالا ببریم و آلودگی دستمان را در دریای رحمت او بشوییم و در حضورش زانو بزنیم و با صدای بلند فریاد بزنیم «خدایا»... به صلا بت کوه هایت که هر تکیه گاه سستی را از ذهن پریشانمان پاک می کند، به طراوت بهارت که رحمانیت تو را به یادمان میآورد. به وسعت آسمانت که دل تنگی هایمان را به امید تبدیل می کند، سوگند، درمانده ایم.
در میان درماندگی هایمان دری را می شناسیم که نشانی اش را از روز ازل به ما داده بودی. در رحمتت را به روی در به دری هایمان بگشا. بگشا و وعده ات را محقق کن. خودت گفتی «جا»الحق و ذهق الباطل» آن موعود رعنا را بفرست و پایان روزهای روزه داریمان را با پایان انتظار پیوند ده. وارث دین پیامبر را با پیام آسمانی ات و با پیمانه عشقت به کنعان خشکیده قلب ما بفرست تا پیمانی دوباره ببندیم با پیام خدایی اش و رمضان انتظارمان را با هلا ل زیبای رویش عید کن.
ابرها که کنار بروند ماه نقاب از رخ زیبایش برخواهد داشت.
آن روز تو خواهی آمد. وقتی بیایی همه روزهایمان فطر خواهد شد و فطرهایمان عید! وقتی بیایی دریا، همه ماهی ها را به شام دعوت خواهد کرد.
آن روز من هم چشمانم را نذر تماشا خواهم کرد. نذر تمام نرگس هایی که قلبشان از دوری تو بیمار است. نذر تمام لحظه هایی که صدایت می زنند:
«نازنینم، مولا یم! عیدآن دم مبارک بادم که تو هستی و من دلشادم»
نویسنده : مرجان حاجی حسنی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست