جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا

خاطره ای که هنوز زنده است


خاطره ای که هنوز زنده است

به بهانه ۳۴ سال حضور «لاله ها» در بارسا

خبر جدایی جیووانی فان‌برونكهورست از بارسلونا آنقدر شاید حتی برای خود هواداران این تیم هم جذابیت نداشت اما اگر به تار و پود این پروسه وارد شویم و سعی كنیم با دیدی موشكافانه آن را بررسی كنیم، با مساله‌ای روبه‌رو می‌شویم كه شاید بتوان وقوع آن را پایانی بر یك روند دانست: پایان عصر بازیکنان هلندی‌ در بارسا. شاید شروع این عصر را بتوان باحضور رینوس میشل روی نیمكت این تیم دانست.

او با ایده‌های خاص خود بارسلونا را تكان داد و بدل به باشگاهی كرد كه از رئال پیشی بگیرد. میشل در باشگاهی مردمی و پوپولیستی علیه رئال سلطنتی قیام كرد و در این راه سربازی داشت كه سال‌ها بعد راه فرمانده را پیش گرفت: یوهان كرویف. حضور او در بارسلونا خیلی اتفاقی صورت گرفت.

شاید اگر رئال باشگاهی سلطنتی و وابسته به ژنرال فرانكو، دیكتاتور مستبد آن زمان اسپانیا نبود، همه امروز از كرویف به عنوان اسطوره رئال نام می‌بردند اما كرویف در كنار رینوس میشل كه طی دو دوره بین سال‌های ۷۱ تا ۷۵ و ۷۶ تا ۷۸ هدایت تیم را برعهده داشت، انقلاب بارسا را پیش برد.

میشل، مبتكر فوتبال شناور (Total football) مغز متفكر بیرون زمین بود و كرویف، وزیر این شطرنج نوین. همین تیم و همین تاكتیك بود كه باعث شد بارسا برای اولین بار از سال ۱۹۶۰ قهرمان لالیگا شود و با شكست دادن ۵-صفر رئال در «سانتیاگو برنابئو» بود كه مونوپولی رئال روی عنوان قهرمانی لالیگا به خط پایان رسید.

اما با رفتن میشل سال‌های ۷۸ تا ۸۸ «دهه ثبات» لقب گرفت. ستاره‌هایی چون مارادونا، استویچكوف، لادروپ و گری لینه‌كر به بارسا آمدند اما خبری از توفان كرویف، نیسكنز و میشل نبود. انگار بارسا باز هم احتیاج به روحی هلندی در جسمش داشت. این بار یوهان كرویف روی نیمكت نشست تا «تیم رویایی»اش را شكل دهد.

تیمی كه ۸ سال پیاپی بهترین و زیباترین فوتبال ممكن را در اروپا بازی می‌كرد. در دوران كرویف تنها ۳ هلندی در بارسا بازی می‌كردند: رونالد كومن، ریچارد ویچگه و یوردی كرویف. ستاره‌های دیگر همان‌هایی بودند كه تحت هدایت تری ونه‌بلز انگلیسی، سزار لوییس منوتی و حتی كمی قبل‌تر از آنها اودو لاتك موفق به كسب افتخارات شاخص نشده بودند اما كرویف به عنوان وزنه روحی و كسی كه به فلسفه «فوتبال شناور» اعتقاد داشت، افتخارات را یكی پس از دیگری درو كرد.

او ۴ بار پیاپی قهرمان لالیگا شد (۹۴-۹۱)، كاپ فینال جام در جام اروپا را در سال ۸۹ در «ویمبلی» بالای سر برد و افتخاری را وارد ویترین باشگاه كرد كه در تاریخ ۹۳ ساله تیم تا آن زمان بی‌سابقه بود؛ قهرمانی باشگاه‌های اروپا در سال ۹۲. هنوز هیچ‌كس ضربه آزاد رونالد كومن و فرار او بعد از گل كه در دقایق اضافه به ثمر رسید را فراموش نكرده.

در راه این قهرمانی هم معمار (كرویف) و مجری طرح (كومن) هلندی بودند. حكومت كرویف در بارسا و دوام تیم رویایی‌اش، ۸ ساله بودند. بعد از او بابی رابسون یك فصل روی نیمكت تیم نشست اما ارتباط عاطفی «نوكمپ» با هلندی‌ها پای لوییز فان‌گال، مردی كه دو سال قبل با آژاكس قهرمان اروپا شده بود، را هم به بارسلونا باز كرد.

او با خودش استخوان‌بندی آژاكسی كه قهرمان اروپا شده بود را هم به كاتالونیا آورد. برادران دی‌بوئر، وینستون بوگارد و مایكل رایزیگر ستون‌های دفاعی را محكم كردند، كوكو و زندن (هردو از آیندهوون) در كنار رونالد دی‌بوئر به كارهای خط میانی سر و سامان دادند. اما این پایان كار نبود.

كلویورت در خط حمله و رودهسپ هم درون دروازه قرار گرفتند، تا آبی و اناری‌ها در هر ۴ خط نماینده هلندی داشته باشند. شاید تنها ستاره غیرهلندی فان‌گال، ریوالدو بود كه توانست با عضویت در این تیم بهترین بازیكن سال اروپا نام گیرد.

گرچه دوران كاری فان‌گال روی نیمكت بارسا طی دو دوره رویهم‌رفته ۴ سال بود و سال ۲۰۰۳ هم بعد از نتایج افتضاحی كه گرفت، تحت فشار شدید انتقادات استعفا كرد اما در زمان غیبت او بین سال‌های ۲۰۰۰ تا ۲۰۰۲، سرا فرر و ركساچ هرگز نتوانستند راه هلندی او را حتی با اضافه شدن ستاره‌ای چون مارك اوورمارس تكرار كنند. انگار لشكر هلندی ـ برزیلی بارسا را فقط یك هلندی می‌توانست سروسامان دهد.

سپس فرانك رایكارد بدون سابقه درخشان مربیگری روی نیمكت بارسا نشست تا كار اسلافش را تكرار كند. او می‌خواست با تكیه به این فرضیه كه «هربار هلندی‌ها روی نیمكت بارسا نشسته اند، باشگاه موفق شده»، دوران طلایی میشل و كرویف را تكرار كند. اصلاحات او از سال ۲۰۰۳ شروع شد و بارسا تحت هدایت او و در حالی كه تنها در تمام این مدت ۳ هلندی دیگر را در لیست نفراتش می‌دید، جایگاهی همچون «تیم رویایی» كرویف پیدا كرد. ۳

سال قهرمانی متوالی در لالیگا بین سال‌های ۲۰۰۴ تا ۲۰۰۶ با قهرمانی در لیگ قهرمانان اروپا همراه شد تا تیم رایكارد تنه‌ای به تیم كرویف زده باشد. فرضیه اثبات شد و رایكارد بدل به چهارمین مربی هلندی موفق تاریخ باشگاه شد.

اگرچه او در فصلی كه گذشت تنها توانست یك جام از جمع ۷ جام در دسترس را به دست آورد، اما تاثیرش در تیم به حدی بود كه پس از راه افتادن شایعات پیوستنش به میلان در اواسط فصل گذشته، خوان‌لاپورتا، رئیس باشگاه به طور غیرمستقیم اعلام كرد كه اگر رایكارد برود، حتما یك مربی هلندی را جایگزینش خواهد كرد.

درست است كه رفتن فان‌برونكهورست به معنای پایان ۳ دهه حضور بازیكنان هلندی در بارسا است، اما بدون شك تفكر حاكم بر این تیم هنوز هم هلندی است.

بارسا، آبی و اناری می‌پوشد اما نوستالژی نارنجی برای هواداران این تیم آنقدر پررنگ است تا آنها حاضر به دیدن غیرهلندی‌ها روی نیمكتشان نباشند. روح رینوس‌میشل، یوهان كرویف، لوییز فان‌گال و فرانك رایكارد تا ابد در «نوكمپ» حضوری ویژه خواهد داشت؛ یك روح واحد هلندی.

● بازیكنان هلندی تاریخ بارسلونا

▪ یوهان كرویف (۷۸-۷۳)

▪ یوهان نیسكنز (۷۹-۷۴)

▪ دنی مولر (۸۸)

▪ رونالدكومن (۹۵-۸۹)

▪ ریچارد ویچگه (۹۳-۹۱)

▪ یوردی كرویف (۹۶-۹۳)

▪ مایكل رایزیگر (۲۰۰۴-۹۷)

▪ رود هسپ (۲۰۰۰-۹۷)

▪ وینستون بوگارد (۲۰۰۰-۹۷)

▪ بودوین زندن (۲۰۰۱-۹۸)

▪ فیلیپ كوكو (۲۰۰۴-۹۸)

▪ پاتریك كلویورت (۲۰۰۴-۹۸)

▪ رونالد دی‌بوئر (۲۰۰-۹۹)

▪ فرانك دی‌بوئر (۲۰۰۳-۹۹)

▪ مارك اوورمارس (۲۰۰۴-۲۰۰۰)

▪ جیو فان برونكهورست (۲۰۰۷-۲۰۰۳)

▪ ادگار داویدز (۲۰۰۴)

▪ مارك فان‌بومل (۲۰۰۶-۲۰۰۵ )

محمد‌والا یزدانی



همچنین مشاهده کنید