سه شنبه, ۱۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 7 May, 2024
مجله ویستا

شرق و غرب در برابر انقلاب اسلامی


شرق و غرب در برابر انقلاب اسلامی

نگاهی بر مواضع آمریکا و اتحاد جماهیر شوروی در جنگ ایران و عراق

تردیدی وجود ندارد که جنگ تحمیلی عراق علیه ایران جنگی نابرابر بود که در یک طرف قدرت های کوچک و بزرگ منطقه ای و بین المللی و در سوی دیگر میدان نظام نوپای جمهوری اسلامی ایران قرار داشت. اما نکته ای جالب توجه در این رویارویی نابرابر ائتلاف و همسوئی قدرت های بزرگ با یکدیگر بود.

این رویکرد از سوی قدرت های بزرگ در حالی اتخاذ می شد که نظام حاکم بر روابط بین الملل نظامی دو قطبی بود که در یک طرف آن آمریکا و متحدانش قرار داشتند و در سوی دیگر اتحاد جماهیر شوروی و اقمارش. رقابتی همه جانبه بین این کشور ها در کلیه ابعاد سیاسی، نظامی، اقتصادی و ... در جریان بود. دورانی که علی رغم عدم رویارویی نظامی بین قدرت های بزرگ دائماً خطرات و تهدیدات علنی و غیر علنی رقبا علیه یکدیگر را در بطن خود پرورش می داد و اوضاع به گونه ای بود که نام آن دوره را دوره جنگ سرد یا صلح مسلح نامیدند. چرا که همواره روابط بین دو قدرت بزرگ بین المللی یعنی شوروی و آمریکا در حالتی از تشنج به سر می برد و زمینه های بروز جنگ بین آن دو همواره وجود داشت.

در چنین شرایطی جنگ ایران و عراق به وقوع پیوست و در این اوضاع متشنج بین المللی که طبیعتا می بایست حمایت های هر یک از طرفین متوجه یکی از دول متخاصم باشد، رویه ای دیگر اتخاذ شد و چنان که ذیلا بیان خواهیم داشت دو رقیب بزرگ و دو قطب متضاد در جهان دو قطبی دست به ائتلاف استراتژیک بردند.

شاید یکی از مهم ترین عللی که ایالات متحده آمریکا و اتحاد جماهیر شوروی را در موضوع جنگ ایران و عراق به سوی اتخاذ موضعی مشترک که همان حمایت همه جانبه از عراق بود، پیش برد رویکرد های استکبار ستیزانه انقلاب اسلامی بود. انقلابی که بر خلاف بسیاری از انقلاب های دیگر جهان نه تنها هیچ وابستگی به هیچ یک از قدرت های بین المللی نداشت بلکه به همان اندازه که غرب را مورد نکوهش قرار می داد به همان مقدار نیز علیه ابر قدرت شرق موضع گرفته آن را نفی و طرد می نمود. این رویه رهبران انقلاب اسلامی ایران و به طور مشخص امام خمینی (ره) در شعار «نه شرقی نه غربی، جمهوری اسلامی» انعکاس یافته بود.

«بهره گیری از شعار «نه شرقی نه غربی، جمهوری اسلامی» و نادیده گرفتن اقتدار استراتژیک قدرت های بزرگ و نا عادلانه دانستن فضای سیاسی حاکم بر نظام بین الملل را می توان در زمرة ویژگی هایی دانست که با روح انقلاب اسلامی ایران پیوند یافت. به دلیل وجود چنین نشانه هایی قدرت بزرگ ایران را تهدید جدیدی برای نظام سیاسی منطقه ای و بین المللی قلمداد می کردند. با توجه به چنین شاخص هایی زمینه برای درک بدبینانه انقلاب ایران فراهم شد و سیاست های منطقه ای و رفتار های بین المللی ایران از نظر قدرت های بزرگ نمادی از تهدید تلقی می شد.»

روش مقابله جویانه ایران به همان اندازه که در جهت نقد رفتار های آمریکا قرار داشت با سیاست های منطقه ای و رفتار اتحاد جماهیر شوروی نیز مخالف بود، به عبارت دیگر ایران از اوائل دهه ۱۹۸۰ از جهان غرب و شرق به گونه ای مشترک انتقاد کرد و انگیزه خود را برای مقابله با چنین کشور هایی هیچ گاه پنهان نمی نمود. به عنوان نمونه امام خمینی (ره) رهبر انقلاب ایران در سخنان خود همان اندازه از سیاست های استعماری غرب و به طور مشخص آمریکا انتقاد می نمود و آن را مورد نکوهش قراد می داد که از سیاست های شوروی.

به لحاظ نظری انقلاب اسلامی ایران ساختار دو قطبی و ظالمانه نظام بین الملل را که پس از جنگ دوم جهانی شکل گرفته بود به چالش طلبید. «نظمی که به دلیل وجود سلطه دو ابر قدرت جهانی در روابط بین الملل پذیرفته شده بود، در این دوران انقلاب اسلامی ایران، آشکارا مخالفت خود را با سلطه دو ابر قدرت، به ویژه آمریکا اعلام کرد و هنگامی که دانشجویان پیرو خط امام، سفارت آمریکا را تسخیر کردند، ایران نشان داد که عملا قصد درگیری با نظام بین الملل مبتنی بر وجود دو قطب مسلط را دارد.»

با وقوع انقلاب اسلامی و تشکیل نظام جمهوری اسلامی، نشانه های ظهور قدرتی بزرگ و البته متفاوت از قدرت های موجود جهان هویدا گردیده بود، و قدرت های بزرگ به خوبی از ظهور چنین قدرت جدیدی در جهان آگاه شده بودند بنابراین تمام تلاش خود را برای نابودی یا حداقل محدود ساختن این قدرت نوظهور به کار گرفتند.

دو ابر قدرت جهان در حالی که تضاد و تخاصمی آشکار با یکدیگر داشتند تمام تلاش خود را به کار گرفته و در مقابل جمهوری اسلامی ایران و ایدئولوژی قدرتمند انقلاب اسلامی ایران موقتا اختلافات را به کنار نهاده و موضعی مشترک اتخاذ کردند. آنان به خوبی می دانستند که ایدئولوژی پویای انقلاب اسلامی ایران این قدرت را خواهد داشت که در وهله اول در منطقه خاورمیانه تحولات چشمگیری ایجاد نموده و فضای این منطقه استراتژیک را علیه ابر قدرت ها تغییر دهد. بنابراین لازم بود به هر طریق ممکن علاج واقعه را قبل از وقوع بنمایند.

باید متذکر شد که هر یک از ابر قدرت ها در جنگ بین ایران و عراق به دنبال منافع خاص خود بودند و در پی کسب آن در این جنگ دخالت می نمودند. آمریکایی ها حداقل نتیجه جنگ را برای خود آزادی گروگان ها می دانستند و در دراز مدت نیز چشم به گرایش ایران به سوی این کشور و ایجاد وضعیتی مشابه دوران سلطنت پهلوی که طی آن آمریکایی ها در ایران دارای همه نوع نفوذ و حق بودند، داشتند. تحلیلگران سیاست خارجی آمریکا و تصمیم گیران سطوح بالای دولت ایالات متحده تقریبا مطمئن بودند که ایران برای دریافت کمک های نظامی و تجهیزات جنگی لاجرم دست یاری به سوی آمریکا دراز خواهد کرد. این سیاست و این نگرش ها در سخنان کارتر رئیس جمهور ایالات متحده که در روز دوم جنگ ایران و عراق بیان کرده بود انعکاس یافته است. کارتر گفته بود: «جنگ ایران و عراق ممکن است به آزادی گروگان های امریکایی منجر شود. جنگ می تواند ایران را در مورد لزوم اصلاح سیاست های خود و قبول قوانین بین المللی متقاعد نماید.

خبر های رسیده حاکی از تمایل شدید ایرانیان برای حل اختلافات با ما می باشد.»

اما اتحاد جماهیر شوروی نیز در جنگ ایران و عراق منافع متعددی را پی می گرفت سیاستمدارن روس که در دوران پهلوی به علت حضور گسترده آمریکا در ایران و روابط دست نشاندگی که بین محمد رضا پهلوی و دولت آمریکا وجود داشت از این خوان گسترده نصیب چندانی نبرده بودند با وقوع انقلاب اسلامی نه تنها وضعیت خود را بهتر از قبل نیافتند بلکه ایران را خطری بزرگ در مقابل سیاست های استعماری خود دیدند.

آنان نیز چنین می اندیشیدند که ایران سرانجام مجبور خواهد شد به سوی شوروی متمایل شده و از این کشور درخواست استمداد می نماید، چنین شرایطی برای شوروی ها شرایط ایده آلی بوده که مدت ها در پی آن بودند آنان به راحتی می توانستند ایران را به اقمار متعدد خود اضافه نموده و به آرزوی دیرین خود که دست یافتن به آب های گرم خلیج فارس و چنگ انداختن به منابع غنی زیرزمینی ایران بود نائل آیند. سودایی که سالیان متمادی از زمان پتر کبیر و حکومت تزار ها در سر آنان بود.

جالب توجه اینکه جمهوری اسلامی ایران زمانی درگیر جنگی نابرابر و تحمیلی گردید که از نظر نظامی و تدارکات و تجهیزات جنگی وضعیتی غیر قابل مقایسه با دشمن خود که دارای پیشرفته ترین تجهیزات فنی و نظامی بود، داشت اما در این شرایط بغرنج هیچ گاه هیچ تمایلی به هیچ یک از

قدرت های بزرگ پیدا نکرد. رهبری نظام اسلامی ایران نه تنها دست دوست به سوی شرق و غرب دراز ننمود بلکه کوبنده تر از قبل به انتقاد و نکوهش ابر قدرت های شرق غرب پرداخت. چرا که رهبران و تصمیم گیران نظام جمهوری اسلامی و در رأس آنان امام خمینی(ره) به خوبی از دست های پنهانی

قدرت های شرق و غرب در راه اندازی جنگ آگاه بودند بنابراین نه تنها در دامی که آنان برای ایران ساخته و توطئه ای که برای نابودی نظام نوپای اسلامی ریخته بودند گرفتار نیامدند بلکه آنان را در شرایطی غیر قابل پیش بینی قرار دادند.

چرا که سردمداران سیاست خارجی آمریکا و شوروی بر این باور بودند که حتی اگر ایران در مقابل این جنگ نابرابر مضمحل نشود مجبور خواهد گردید وارد یکی از دو قطب بین الملل شده و این امر نیز به معنای شکست و ناکامی انقلاب اسلامی خواهد بود. اما مسئولان و تصمیم گیران جمهوری اسلامی با اتکا به پشتوانه عظیم مردمی در برابر دو ابر قدرت ایستادگی کرده و کار تا بدان حد ادامه دادند که در مقابل آنان به پیروزی رسیدند.

حجت الله کریمی