یکشنبه, ۵ اسفند, ۱۴۰۳ / 23 February, 2025
مجله ویستا

القاعده برچسب یا سازمان


القاعده برچسب یا سازمان

آیا سازمان القاعده واقعا وجود دارد باتوجه به تمام حوادثی که از ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ به گروه اسامه بن لادن نسبت داده میشود, سؤالی که مؤلفین معتبری نظیر جیسون بورک بطور جدی طرح کرده اند, شایسته است مجددا مطرح گردد

آیا سازمان القاعده واقعا وجود دارد؟ باتوجه به تمام حوادثی که از ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ به گروه اسامه بن لادن نسبت داده میشود، سؤالی که مؤلفین معتبری نظیر جیسون بورک (۱) بطور جدی طرح کرده اند، شایسته است مجددا مطرح گردد. فهرست این سوءقصدها عبارتست از: سوءقصدهای مارس ۲۰۰۴ در مادرید، عملیات ابوموسی الزرقاوی در عراق (که گویا در فلوجه مستقر بوده و نیز در حملات مادرید مورد سوءظن است) ، سوءقصدهای بالی (اکتبر۲۰۰۲)، کازابلانکا (مه ۲۰۰۳)، استانبول (نوامبر ۲۰۰۳) و اخیرا سوءقصدهائی که عربستان را هدف قرار داد (مه ۲۰۰۴). باید به این فهرست ، دستگیری افرادی را که گمان میرود مسئولین شبکهء القاعده در انگلستان و پاکستان باشند (اوت ۲۰۰۴) اضافه نمود. میان این حوادث چه ارتباطی وجود دارد؟

مسیر افرادی که در این سوءقصدها یا سوءقصدهای ناموفق نقشی داشته اند، اجازه میدهد که حوزهء نفوذ القاعده را بررسی کنیم زیرا این شبکه، خود تاریخی دارد. البته باید جانب احتیاط را رعایت کرد: اتهاماتی که متوجه افراد منسوب به القاعده که در گوانتانامو محبوس اند (نظیر چهار فرانسوی که در ژوئیه ۲۰۰۴ تحویل فرانسه داده شدند) یا آن هائی که در دادگاه ها محاکمه شدند (مونیرالمتصدق در آلمان) (۲) گردیده، اغلب دارای نقاط ضعف بوده و به عنوان دلیل از طرف دادگاه های عادی پذیرفته نشده اند.

البته برخی محافل معتقدند که تنها بخش کوچکی از کوه یخ پیداست. به نظر آنان القاعده، سازمانی چند شاخه است که پیش از ۱۱ سپتامبر سامان یافته و از آن زمان شبکه های خفتهء آمادهء عمل را حفظ کرده که از طریق پیام های مخفیانه اینترنتی دستور می گیرند. آیا این ادعا معتبر است؟ چه دلیلی وجود دارد که القاعده برای ضربه زدن منتظر بماند؟ مگر این که شرایط فنی مهیا نباشد (عضو گیری، تهیهء تجهیزات ، دور زدن ملاحظات امنیتی)، و این می تواند حاکی از این باشد که سازمان ضعیف تر از آنست که دولت بوش مدعی است.

القاعده بر یک استراتژی سیاسی دقیق تکیه نمی کند ( مثلا ضربه زدن در زمان مشخص برای تأثیر گذاری بر جریان حوادث) اما برعکس، بینشی عمل گرا و فرصت طلب دارد: ضربه وارد آوردن در هر زمانی برای حفظ جو وحشت و نشان دادن اینکه هیچکدام از مداخلات نظامی از افغانستان تا عراق مؤثر نیست. سوءقصد مادرید، چنانکه لاورنس رایت (۳) تأکید میکند، استثنا نیست: برنامه ریزی حملات بطور اتفاقی با انتخابات سیاسی اسپانیا مصادف بود و اگر دولت خوزه ماریا آزنار ناشیگری بخرج نمی داد، میتوانست تأثیر متفاوت بر افکار عمومی بگذارد. برای ساده کردن، میتوان سوءقصدهای منسوب به القاعده را به دو بخش تقسیم نمود : «بین المللی گراها (انترناسیونالیست ها)» و «محلی ها». دسته اول توسط گروه های دارای ملیت های مختلف در خارج از کشور خود رخ داده است( درنیویورک، واشنگتن، مادرید و نیز در موارد سوءقصدهای شکست خورده مثل لوس آنجلس و پاریس و استراسبورگ).

سوءقصدهای محلی توسط گروه های «ملی» که در سرزمین خود عمل میکنند ولی هدف های « غربی» را مورد حمله قرار میدهند (کازابلانکا، استانبول، بالی). تا بحال « انترناسیونالیست ها» بیش از همه، مبارزین سابق افغانستان بودند؛ حال آنکه «محلی»ها بصورت غیر متمرکز و پراکنده عضو گیری میکنند ، . تحلیل اوضاع عراق زیاد ساده نیست . منشاء و تعلق سازمانی داوطلبان خارجی که در فلوجه حضور دارند، هنوز نا مشخص است. قرائن حاکی از این است که قلمرو فعالیت القاعده عمدتا بدلیل تغییرات در عضوگیری در حال دگرگونی است.صحبت از آن به عنوان سازمانی منسجم بیش از پیش مشکل است. بر عکس « اسم » القاعده هنوز برای مدتها میتواند به فعالیت های تروریستی ابعاد گسترده ای بخشد .آنچه القاعده نامیده میشود، پیش از همه براجتماع رزمندگان قدیمی جنگ (یا بهتر بگوئیم جنگ های) افغانستان پایه گذاری شده است. از زمان اشغال این کشور توسط نیروهای آمریکا، نه تنها این کانون تجدید نشده بلکه بخاطر مرگ ها و دستگیری ها کمتر نیز شده است. این کانون [هسته] مرکزی از دو دسته بندی تشکیل شده است: از یک سو، کادرها و افراد نزدیک به اسامه بن لادن که برخی از آنان از سال۱۹۸۰ در کنار وی هستند و از سوی دیگر ، موج جوانان «انترناسیونالیست» که از سال ۱۹۹۰ و بویژه بین ۱۹۹۷ تا ۲۰۰۱ که به این جریان پیوسته اند. منبعی محدود ، که شناسائی اش ساده است.

رزمندگان خاورمیانه در سال های ۱۹۸۰ و در اوائل سال های ۱۹۹۰ جهت مبارزه با شوروی ها، هستهء سرسخت ها را تشکیل میدهند.این رزمندگان که از قبل دارای سابقهء سیاسی اند و اغلب در جنبش های رادیکال کشور خودشان شرکت داشته و به محافل بسیار متدین تعلق دارند، بن لادن را در سفرهای پیاپی اش در یمن و سودان همراهی کرده و سپس همزمان با وی به افغانستان برگشته اند. شماری از آنان کشته یا دستگیر شده اند: ازجمله شیخ محمد شیخ، ودیع الحاج، محمد عوده، ابو حفص المصری (محمد عاطف) ، سلیمان ابو غیث، ابو زبیده... آنها شریک زندگی بن لادن بوده و باخانوادهء خود در همان «مجموعه » زندگی کرده و گاهی پیوندازدواج با هم بسته بودند. (بن لادن دخترش را به همسری به عاطف «داده» بود.) از این گروه ها تنها الظواهری مصری زنده مانده است.

پس از سال های ۱۹۹۲ و بویژه ۱۹۹۶ و قدرت یابی طالبان یک «گارد جوان» با چهره های متفاوت ظهور کرد. اغلب این جوانان «انترناسیونالیست»، به استثنای سعودی ها، در غرب مواضع تند روی پیدا کردند. آنان نمونهء زندگی غربی را ( با تحصیلات شان، و نیز با رفتارشان و نوع ازدواج شان، اگر مجرد نباشند) آزمودند. آنان یا در سن بسیار کم برای ادامهء تحصیل عازم غرب شدند، یا اصولا در غرب بدنیاآمده و بسیاری نیز ملیت غربی داشتند. آنها جوانان بریده از خانواده بوده و در راستای «بازگشت» به سوی روحانیون ، از نظرسیاسی تندرو شدند. میتوان چنین استنباط کرد که این « بازگشت» بر زمینه رادیکالیزاسیون سیاسی صورت گرفته باشد. از میان آنان ، چهار خلبان سوءقصدهای ۱۱ سپتامبر و نیز محمد رسام (۴)، شبکهء بغال (۵)، ذکریاس موسوی (۶) و محمد سلیتی عامور (۷) را میتوان نام برد. برخی از آنان ، بعدها به اسلام گرویده اند. برخی همچون ریچارد کولوین رید( ۸) ، خوزه پادیلا (۹) ) تازه به اسلام روی آورده اند و تعجب آور است که رزمندگان بسیار اندکی مستقیما از کشورهای اسلامی می آیند. ( به استثنای برخی عوامل سوءقصدهای استانبول در نوامبر ۲۰۰۳ که اهل ترکیه بودند.) افراد این نسل عملا هرگز به کشور زادگاهشان برنمی گردند. هیچکدام از الجزایری تباران به گروه مسلح اسلامی (جی آی ا) نپیوستند. آن ها برای جهاد به کشورهای حاشیه ای (افغانستان، بوسنی، و بعدها به چچن و حتا کشمیر) و نه کشورهای خاورمیانه و مغرب رفتند و سپس به اروپا برگشتند.جهاد و سفر به افغانستان به مناسک گذری تبدیل شدند. پیشتازان بازگشته از افغانستان ازافتخار مقام مجاهد برخوردار می گردند، حتا اگر اقامت شان بسیار کوتاه بوده باشد.

طالبان نگران نظم بخشیدن به جریان سفر داوطلبان خارجی بودند که اغلب با اهالی اصطکاک پیدا میکردند؛ از آن رو انحصار کنترل اردوگاه های «عرب ها» و نیز اسلام آوردگان به بن لادن واگذار شده بود (بدون تردید در اوایل ۱۹۹۷) در حالی که ازبک ها و پاکستانی ها ساختار خود را حفظ کردند. در نتیجه، هر داوطلب مسلمانی که پاکستانی و یا اهل آسیای مرکزی نبودند و بین ۱۹۹۷ و ۲۰۰۱ به افغانستان سفر کرده بود، اجبارا از اردوگاه های القاعده رد شده بود.( یا در مورد چند نفری از آنها از اردوگاه های سازمان های رادیکال پاکستانی ). این امر به این معنی نیست که هر فردی که گذارش به این اردوگاه ها افتاده، بالقوه تروریست است.

●رزمندگان « انترناسیونالیست»

برخلاف گارد قدیمی هیچکدام از جوانان نسل جدید «افغان ها» به بن لادن نزدیک نیستند. داوطبان از صافی میگذرند. بهترین آنان برای بازگشت به غرب و انجام سوءقصد انتخاب می شوند و اقامت در افغانستان تنها برای تمرینات و بوِیژه جا انداختن «روحیهء جمعی » که تکیه گاه قدرت شبکه است، بکار می آید. دیگران یعنی بیشترین تعداد به بریگاد خارجی می پیوستند که در کنار طالبان با فرمانده مسعود می جنگیدند. از این رو، دادگاه های غربی در یافتن موارد اتهام مناسب برای زندانیان گوانتانامو که تنها گناه شان حضور در میان نیروهای طالبان بود، با مشکل مواجه هستند.

بیشتر کادرهائی که مرتکب سوءقصدهای «انترناسیونالیستی » گشته اند،از میان این نسل جدید بیرون آمده اند. تا بحال،اینان محور کارآئی و قدرت سازماندهی بوده اند. این شبکه ها خصلتا هم بین المللی هستند و هم متکی بر روابط نزدیک خصوصی. آنان جهانی شدن (گلوبالیزاسیون) و انسجام گروه کوچک همگون متشکل از افرادی که همدیگر را بخوبی می شناسند، باهم آشتی میدهند. این همبستگی رزمندگان قدیمی «انترناسیونالیست» که ساکن همان اردوگاه ها بوده و همرزم هم بوده اند، موجب اعتماد و انعطاف در شبکه ها می گردد. برطبق تحلیل مارک ساژمن (۱۰)، این روحیه جمعی در آغاز و انجام سفر توجیهی ای به سوی جهاد افغانی شکل میگیرد. در واقع، این افراد در میان جمع کوچکی از «رفقا» قاطعیت بیشتری یافته (زندگی در یک خوابگاه دانشگاه، همان محله، همان مسجد) و تصمیم به عزیمت می گیرند. و در افغانستان (یا در چچنی و یا بوسنی) با «برادران» دیگری که امکان دارد اهل مالزی یا پاکستان باشند، آشنا شده و احتمالا در آینده آن ها را درکشورخودشان بازخواهند یافت.

اغلب اوقات، اعضای شبکه به رغم منطق حاکم بر اصول مخفی کاری واقعی عمل می نمایند. آنان در خانه ای مشترک زندگی کرده و حساب بانکی مشترک دارند، شاهد مراسم ازدواج دوستان شان میشوند، پشت وصیت نامه هم رزمی را امضا میکنندو غیره. غیرقابل نفوذ بودن شبکه ها نه در اثر فنون عملیات مخفی بلکه تحت تأثیر زندگی گروهی کسب می گردد.

بدین صورت، فرماندهی، سلول های پایه، شبکه های فراملی و زنجیری رهبری القاعده بر روابط شخصی متکی است که یا در افغانستان یا در سطح محلی انسجام یافته و آن گاه در یک بعد فراملی و « سلب تعلق به یک آب و خاک» انتقال می یابد. (سفرها، استقرار در کشورهای یگر، برخورداری از ملیت های متعدد و غیره). رفیق بازی نقش بسیار مهمی داشته و گاهی با روابط زناشوئی کاملا «غیرسنتی» محکم تر می گردد. نظیر ازدواج با خواهر رفیق خویش – و نه زن منتتخب والدین- امری که اغلب روابط جدیدی میان زوج ها ایجاد میکند. همانطوری که از گفتار همسر قاتل فرمانده مسعود حاکی است. او گفته که همسرش خود لباس هایش را رفو ( پینه و اتو) میکرد (۱۱). این روابط بسیار خصوصی در عین حال نقاط قوی و ضعیف شبکه ها محسوب میشود.

علیرضا رجایی

پی‌نوشت:

* Nomen clatura ، فهرست كاندیداهای مورد تأیید حزب در شوروی برای مشاغل مختلف.

۱- Al Qaeda, casting a shadow of Terror, I. B. Tauris, Londres,, ۲۰۰۴.

۲ - او متهم ست که به عنوان پشت جبههء عملیا ت تروریستی علیه برجهای مرکز جهانی عمل کرده است

۳ - Lawrence Wright “ The Terror Web, Where the Madrid bombings part of a new Al Qaeda Strategy, - driven by the Internet ? ” The New Yorker, ۲ août ۲۰۰۴.

۴ - Arrêté à la frontière entre les Etats-Unis et le Canada, en décembre ۱۹۹۹, avec des explosifs. Il a depuis “ collaboré ” avec la justice américaine. در دسامبر ۱۹۹۹ در مرز میان کانادا و ایالات متحده ، با مقداری مواد منفجره دستگیر شده است. از آن پس، وی با دادگستری آمریکا همکاری نموده است.

۵ - Mis en examen en France en ۲۰۰۱, soupçonné d’avoir préparé un attentat contre l’ambassade américaine à paris به اتهام تدارک سوءقصدی علیه سفارت آمریکا در پاریس در سال ۲۰۰۱، در دادگستری فرانسه محاکمه خواهد شد.

۶ - Français arrêté aux Etats-Unis, accusé d’avoir participé aux attentats du ۱۱ septembre. فرانسوی دستگیر شده در ایالات متحده باتهام شرکت در سوءقصدهای ۱۱ سپتامبر

۷ - Dit “Abou Omar” est accusé par la justice belge d’avoir accueilli et guidé les deux kamikazes tunisiens qui devaient tuer le commandant Massoud le ۹ septembre ۲۰۰۱. مشهور به «ابوعمر»، از سوی دادگستری بلژیک به جرم پذیرائی و راهنمائی قاتلین فرمانده مسعود(۹ سپتامبر ۲۰۰۱) متهم شده است.

۸ - Condamné pour avoir tenté de mettre le feu à un explosif caché dans sa chaussure lors du vol Paris-Miami,le ۲۲ décembre ۲۰۰۱ به اتهام کوشش جهت به آتش کشیدن بمبی که در زیر کفش خود جاسازی کرده بود، در جریان پرواز پلریس-میامی روز ۲۲ دسامبر ۲۰۰۱ ، در آمریکا به زندان محکوم شده است.

۹ - Arrêté à l’aéroport de Chicago en mai ۲۰۰۲. Il est accusé d’avoir fourni à Al-Qaida des informations pour construire une bombe radioactive. Lire Augusta Conchiglia, “ Dans le trou noir de Guantanamo ”, Le Monde diplomatique, janvier ۲۰۰۴. در فرودگاه شیکاگو، در می ۲۰۰۲ دستگیر شده است.وی متهم است که اطلاعاتی درمورد ساختن بمب رادیواکتیو به القاعده تحویل داده است. به مقالهء اوگوستا کونچیگلیا، سوراخ سیاه در گوآنتانامو، لوموند دیپلوماتیک، ژانویه ۲۰۰۱ مراجعه نمائید.

۱۰ - Marc Sageman Understanding Terror Networks, University of Pennsylvania Press, ۲۰۰۴.

۱۱ - Malika el Aroud, Les soldats de Lumière, A. S. B. L. Les Ailes de la Miséricorde, rue de l’Eglise Sainte-Anne ۹۳, ۱۰۸۱ Koekelberg-Bruxelles, Belgique, ۲۰۰۳.

۱۲ - Réseau dirigé par Khaled Kelkal tué par les gendarmes et soupçonné d’être à l’origine d’une vague d’attentats en France dont celui du métro Saint–Michel en juillet ۱۹۹۵. شبکهء زیر مسئولیت خالد کلکال که توسط ژاندارم ها کشته شد. وی متهم به رهبری یک سری سوءقصد در فرانسه، از جمله انفجار در متروی سن-میشل در ژوئیه ۱۹۹۵ بود.

۱۳ - Le “ Gang ” a commis plusieurs braquages avec fusillades dans la région en ۱۹۹۶. این باندچندین عملیات راهزنی مسلحانه در سال ۱۹۹۶ در منطقه انجام داده است.

۱۴ - Ou Jama’at al tabligh, société pour la propagation de l’islam, présent en Arabie saoudite, au Maroc et dans les pays de l’Océan indien. یا موسوم به جمعت التبلیغ، جامعهء اشاعهء اسلام که در عربستان سعودی، مراکش و کشورهای حوزهء اقیانوس هند فعالیت دارد.

۱۵- Le parti de la libération, basé à Londres. Lire “ L’islam au pied de la lettre ”, Le Monde diplomatique, avril ۲۰۰۲. حزب آزادی بخش مستقر در لندن، به مقالهء اسلام در آستان ادبیات، لوموند دیپلماتیک، آوریل ۲۰۰۲ مراجعه نمائید.

۱۶ - Edition du


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 2 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.