چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا

زمین مادر, آسمان پدر


زمین مادر, آسمان پدر

چگونه می توان آسمان و یا گرمای یك سرزمین را خرید یا آنها را فروخت تصور چنین چیزی برای ما دور از ذهن و بیگانه است وقتی ما مالك طراوت هوا و شفافیت آبها نیستیم, چگونه می توان آنها را از ما خرید

آنچه می‌خوانید، پیام رئیس سیاتل نام دارد. این پیام، سخنرانی‌ای است كه سیاتل، رئیس قبیله سرخپوستان سوكوامیش (۱)، در پاسخ به پیشنهاد رئیس جمهور وقت آمریكا از طرف دولت مركزی مبنی بر خرید زمین‌های این سرخپوستان، در ۱۸۵۴ میلادی ایراد نموده است.

این پیام زیبا و عمیق، الهام‌بخش بسیاری از جنبش‌های زیست‌محیطی عصر حاضر بوده است.

چگونه می‌توان آسمان و یا گرمای یك سرزمین را خرید یا آنها را فروخت؟ تصور چنین چیزی برای ما دور از ذهن و بیگانه است. وقتی ما مالك طراوت هوا و شفافیت آبها نیستیم، چگونه می‌توان آنها را از ما خرید؟

هر نقطه از خاك این سرزمین برای مردم من مقدس است. هر برگ سوزنی و درخشان كاج، هر ساحل شنی این سرزمین، مهی كه در دل جنگل‌های تاریك پیچیده است، هر حشره‌ای كه طبیعت را پاكسازی می‌كند، و صدای هر حشره، در زندگی و خاطرات مردم من مقدس است . . .

وقتی مردان سفید می‌روند تا در میان ستارگان گام نهند، مردگان آنها زادگاهشان را از یاد خواهند برد. اما مردگان ما هرگز این سرزمین زیبا را كه مادرِ مرد سرخ است، از یاد نخواهند برد. ما بخشی از زمین هستیم و زمین، بخشی از ماست. گل‌های عطرآگین، خواهران ما، و آهوان، اسب‌ها، و عقاب بزرگ، برادران ما هستند. صخره‌های بلند، شیره گیاهان در دل سبزه‌زارها، گرمای بدن اسبان كوچك، و انسان، همه به یك خانواده تعلق دارند . . .

آب زلالی كه در نهرها و رودخانه‌هایش جاریست، نه‌تنها آب، بلكه خون نیاكان ماست. اگر ما این سرزمین را به شما بفروشیم، باید به یاد داشته باشید كه این‌جا مقدس است، و باید به فرزندان خود نیز بیاموزید كه این‌جا سرزمین مقدسی است، و انعكاس هر گوشه آن، در آب‌های شفاف دریاچه‌هایش، بازگوكننده حوادث و خاطرات مردم من خواهد بود. زمزمه آب، صدای نیاكان من است.

رودخانه‌ها، برادران ما هستند، ما را سیراب می‌كنند. قایق‌های ما را به پیش می‌رانند، و كودكان ما را تغذیه می‌كنند. اگر ما سرزمینمان را به شما بفروشیم، باید همواره به یاد داشته باشید، و به فرزندان خود نیز بیاموزید كه رودخانه‌ها برادران ما هستند، و از این پس باید مثل برادران خود، با آنها مهربان باشید. ما می‌دانیم كه مردان سفید رفتار ما را درك نمی‌كنند. برای آنها یك بخش از زمین، با سایر بخش‌های آن فرقی نمی‌كند زیرا مرد سفید، بیگانه‌ای است كه شبانه هر آن‌چه می‌خواهد از زمین به یغما می‌برد. برای او زمین مثل یك برادر نیست، بلكه مثل دشمن اوست. وقتی آن‌را تصرف كرد، باز هم به پیش می‌رود. او مزار پدران خود را پشت سر می‌نهد، و حق زاده شدن فرزندان خود را از یاد می‌برد. او با مادرِ خود، زمین، و با برادر خود، آسمان، مثل اشیایی رفتار می‌كند كه می‌توان آنها را خرید، یا به یغما برد. یا این‌كه مثل گوسفندان، یا جواهراتی درخشان به فروش رسانید. او با سیری ناپذیری‌اش زمین را می‌بلعد و نابود می‌كند، و جز بیابانی خشك و لم‌یزرع، چیزی در پشت سر خویش باقی نمی‌گذارد . . .

نمی‌دانم، راه ما با راه شما متفاوت است. منظره شهرهای شما، چشمان مرد سرخ را می‌آزارد. اما شاید این برای آن باشد كه مرد سرخ، بدوی و بی‌تمدن است و چیزی نمی‌فهمد.

در شهرهای مردان سفید، هیچ مكان ساكت و آرامی وجود ندارد، جایی كه بتوان به هنگام بهار، صدای باز شدن برگ‌ها را شنید، و یا جایی كه بتوان به صدای ملایم بال زدن حشرات گوش سپرد. اما شاید این به‌خاطر آن باشد كه من، بدوی و بی‌تمدن هستم و چیزی نمی‌فهمم. هیاهوی شهرها، گوش را می‌آزارد. اگر انسان نتواند فریاد مرغ شب، و یا گفتگوی قورباغه‌هایی كه شبانگاه در كنار بركه‌ای گرد آمده‌اند را بشنود، زندگی چه معنایی می‌تواند داشته باشد؟ من یك مرد سرخ هستم و چیزی نمی‌فهمم. سرخپوست‌ها صدای ملایم باد را بر سطح بركه‌ها، و بوی باد آمیخته با طراوت باران و یا عطر درختان كاج را دوست دارند . . .

آدمی بدون جانوران چه خواهد كرد؟ اگر همه حیوانات از میان بروند، انسان به‌خاطر تنهایی و انزوای عظیم روحش خواهد مُرد. زیرا هر آنچه كه برای جانوران رُخ دهد، خیلی زود برای انسان نیز رُخ خواهد داد. همه چیز به هم پیوسته است.

باید به فرزندان خود بیاموزید كه زمین زیر پایشان، خاكستر نیاكان ماست، و باید به این سرزمین، حرمت نهند. به فرزندان خود بگویید كه این زمین، سرشار از روح اجداد ماست. به فرزندان خود بیاموزید كه زمین، مادر ماست، همان‌گونه كه ما این‌را به فرزندان خود آموختیم. هر آن‌چه كه بر زمین روا گردد، بر پسران زمین نیز روا خواهد شد.

انسان، تار تقدیر را نمی‌تند، بلكه او خود نیز تنها رشته‌ای تنیده در میان این تار است. هر آن‌چه بر این تار روا دارد، بر خود روا داشته است . . .

پی‌نوشت:

۱- سرخپوستان سوكوامیش (Suquamish) قرن‌ها در آرامش در بخش شمال غربی آمریكا زندگی می‌كردند. لازم به ذكر است كه شهر سیاتل (مركز ایالت واشینگتن در منتهی‌الیه شمال غربی آمریكا) به افتخار " رئیس سیاتل "، رئیس قبیله سوكوامیش، به این نام، نامیده شده است.



همچنین مشاهده کنید